توصیه‌های مهتابی
وبلاگ تو فقط لیلی باش
وقتی یکی از روزهای عید، زن عمو مهتاب زنگ زد و برای عید دیدنی دسته جمعی فامیل دعوتمون کرد خونه شون، انگار دنیا رو بهم دادن. یعنی من سابقه نداشته که برای رفتن خونه کسی اینقدر خوشحال بشم. راستش یه جورایی حس می‌کردم که نه فقط من، که همه بچه‌های اینجا همگی با هم خونه شون دعوتیم!... با شادمانی تمام و از خدا خواسته، شال و کلاه کردیم و بدو بدو رفتیم به دید زدن خونه و زندگیشون و خلاصه حالی به حولی!
ارسال نظرات
captcha