سهشنبه گذشته آقای دکتر روحانی، رئیسجمهور محترم در دو برنامه جداگانه اظهاراتی بیان کرد که برخی از آنها شایسته دقت و تأمل دوچندان است.
به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، نخست سخنان ایشان در مراسم افتتاح نمایشگاه بینالمللی کتاب بود که ضمن تأکید بر ضرورت نقد و اینکه نقد حق همه گروههاست، از آنچه بهزعم خود تخریب دولت منتخب ملت خواند، گلایه کرد و خواستار آن شد که منتقدان «با شناسنامه حرف بزنند و بگویند وابسته به کدام جناح هستند، با نام جناح خود سخن بگویند نه با نام ملت ایران.»
اما جناب آقای روحانی، رئیسجمهور محترم! چگونه از نقد و پذیرش حق دیگران برای نقد سخن میگویید، در حالی که در مدت بیش از 8 ماهی که از آغاز به کار دولت شما میگذرد جز فشار رهآورد دیگری برای منتقدان نداشتهاید؛ «کمسواد» خواندن منتقدان توافق نامتوازن ژنو نمونه نقدپذیری شماست؟ یا «رأی به بیقانونی» خواندن رأی نیمی از ملت به دیگر کاندیداهای انتخابات؟ یا معترضان به میهمانی اشرافی سعدآباد را افرادی دانستن که از جای خاصی پول گرفتهاند تا انتقاد کنند؟... مگر در دولت گذشته که تیغ تخریب همفکران شما روز و شب و بیامان بر پیکره دولت فرودمیآمد از جای خاصی تغذیه میشدند که اینک درباره منتقدان خویش چنین پنداری دارید؟ انتظار میرفت دولتی که به روی همه دنیا «لبخند» میزند و حتی با «شیطان» دست میدهد، در برابر منتقد خویش اندکی مهربانتر باشد و شمشیر از رو نبندد!
آقای رئیسجمهور! چگونه نقد منتقدان را برنمیتابید و آن را تخریب دولت منتخب ملت تلقی میکنید، حال آنکه در 8 ماه گذشته از سیاهنمایی مطلق و تخریب دولت قبل فروگذار نکردهاید، دولت پیشین بهرغم انتقادهای بحقی که به برخی عملکردهای آن وارد بود- البته اینجا مجال پرداختن به نقاط ضعف و قوت آن نیست، که در آن نیز بسیار سخن رفته است- لیکن کارنامه بسیار قابل قبولی در برخی حوزهها از خود به یادگار گذاشت که فقط یک قلم از آن پافشاری قابل تقدیر بر حق مسلمی است که اینک وجهالمصالحه شما در شکل دادن توافقی شده است که «توافق قرن» میخوانیدش! عدل و انصاف حکم میکند «چو عیبش گفتی هنرش نیز بگو»، اما در 8 ماه گذشته 8 سال قبل از آن را به گونهای جلوه دادهاید که انگار جز سیاهی و ویرانی حاصل آن نبوده است! بحرانی جلوه دادن اوضاع کشور در گذشته ضمن آنکه بشدت از دیده آنانی که خدمات گسترده دولت قبل را به نحو ملموس حس کردهاند، بیاعتبار و ناموجه مینماید، به همان نسبت انتظارات را نسبت به عملکرد خود شما فزونی میبخشد و مطالباتی فراتر از آنچه در قبل انجام شده را دامن میزند، حال آنکه عملکرد شما چیز دیگری میگوید! ضمن اینکه اگر بهزعم شما شرایط کشور در 8 سال گذشته «بحرانی» و «فاجعه»بار و «فلاکت»آمیز بوده است، پس اوضاع و احوال فلان قبیله آفریقایی که از حداقل امکانات محرومند و از شدت گرسنگی و فقر پوست بر استخوان افراد قبیله چسبیده را چه نام مینهید؟ در 8 سال گذشته در کشور «مشکل» داشتهایم، همچنان که در 8 ماهه اخیر داشتهایم اما «مشکل» داشتیم، نه «بحران». بحرانی جلوه دادن اوضاع گذشته همان اندازه خلاف واقع و مغرضانه است که بدون مشکل عنوان کردن شرایط فعلی!
این است که انتظار شما در عدمتخریب دولت منتخب ملت گرچه انتظار کاملاً بحقی است اما با عرض معذرت از جانب شما پذیرفته نیست، که به رطب خوردهای میمانید که منع رطب میکند! شما که از نقد دولت منتخب ملت گلایه دارید، دولت قبل آیا منتخب اکثریت مطلق ملت نبود که اینگونه در همان 8 سال و همین 8 ماه بیرحمانه و غیرمنصفانه هدف تخریب دوستان شما واقع شده است؟ چگونه است که نقد خویش را ناروا و حرام میدانید اما تخریب دیگران را حلال و مجاز! این، گذشته از آن است که صرفاً آنانی به تخریب و نفی مطلق غیرخود روی میآورند که هیچ گزینه قابل دفاعی برای ارائه از سوی خویش ندارند، از این روست که اثبات خویش را تنها در نفی تمامعیار غیرمیبینند، اگرنه آن کسی را که مشتی پر و دستی سرشار دارد چه حاجت به نفی اغیار است!
جناب آقای روحانی! حضرتعالی از منتقدان میخواهید نه به نام ملت که به اعتبار شناسنامه حزبی و جناحی خویش زبان به انتقاد از دولت شما بگشایند. صرفنظر از این سؤال که با این تلقی با نقد افراد و شخصیتهای فراجناحی چه برخوردی خواهید داشت و آیا نقد ایشان را به رسمیت میشناسید و اهمیتی برای آن قائل هستید، چنین خواستهای را آیا از مدافعان دولت هم روا میدانید، یا اینکه ایشان را صدای بلافصل ملت میپندارید؟ به کدام دلیل؟ گرچه 18 میلیون نفر از شهروندان این سرزمین به شما رأی دادهاند اما شما رئیسجمهور همه ملت ایران هستید. این البته به این معنا هم نیست که همه ملت ایران با همه کارها و تصمیمات و اقدامات شما کاملاً موافق باشد که شما بخواهید تنها صدای خود را صدای ملت بدانید!
خطرناکترین افراطها آنگاه سر برمیآورد که مسؤولی خود را معیار و میزان حق و «اعتدال» بداند و هرآنکه را که جز مرام او میاندیشد ناحق و «افراطی» بنامد. شیوهای که متأسفانه در رفتار و گفتار برخی نزدیکان دولت نهادینه شده و کسانی را که «اعتدال» به قرائت دولت را برنمیتابند، همواره به چماق «افراطیگری» و «تندروی» راندهاند. رویهای که در دولتهای سلف شما نیز مشاهده شده، آنجا که «مخالف هاشمی» را «دشمن پیغمبر» میدانستند و مخالفت با «آزادی» به قرائت «خاتمی» را، دیکتاتوری! این صرفاً توسل به حربه بستن دهان منتقد است و کسانی به دنبال نمایش تکصدایی در جامعه و حق جلوه دادن خویش و خاموش کردن مخالفند که بشدت از رویارویی با اندیشه مخالف هراس دارند. چه اینکه در چنین مقابله پرسشگرانهای تهی بودن دست آنان بر همگان آشکار شده و همراهی بدنه اجتماعی خود را از کف خواهند داد.
همچنین برخی سخنان شما در گفتوگوی زنده تلویزیونی نیز سؤالبرانگیز است. فرمودید برخی نمیخواهند تحریمها برداشته شود، خداوند نگذرد از آنهایی که نمیخواهند! ایکاش شما به شیوه رئیسجمهور سابق از این کلیگوییها و بیمصداق سخنگفتنها بهره نمیجستید. ایکاش افرادی را که نمیخواهند آسایش و رفاه به جامعه بازگردد به ملت معرفی میکردید تا ملت بداند چه کسانی در شرایط موجود کاسبی کردهاند و سود سرشار بردهاند. البته برخی سوداگران نفتی را ملت شناختهاند اما در این میان بودهاند افرادی نیز که از نردبان تحریمها بالا رفتهاند و مقام و منصبی دست و پا کردهاند. کنار هم گذاشتن تنها چند جمله واضعان تحریم، این حقیقت را به خوبی برای ملت عیان خواهد کرد که جایگاه فعلی چه کسانی مدیون تحریمها و فشارهای خارجی است! ضمناً اجازه بدهید طرفهای «باهوش و مؤدب» شما در مذاکره چراغ سبزی در رفع تحریمها نشان بدهند، سپس دیگران را متهم کنید. نقداً که ایشان قاطعانه مدعی برقرار بودن ساختار تحریمها هستند!
رئیسجمهور محترم! از شما که به ادعای خودتان توجه به اخلاق را بهمثابه اولویت و شعار اساسی انتخاباتیتان برگزیده بودید، انتظار میرفت درباره شرایطی که در کشور در حال رقم خوردن است، صادقانهتر با ملت سخن بگویید. آیا حقیقتاً تنها هزینهای که در توافق ژنو پرداختهاید «شفافیت» بوده است؟ «شفافیت» بوده است یا «غنیسازی 20 درصد»؟ «شفافیت» بوده است یا «آب سنگین اراک»؟ «شفافیت» بوده است یا...؟ ای کاش آن اندازه که در برابر دشمن شفاف هستید، لااقل با ملت خود هم میبودید! پاسخ شما مستلزم «بیخبر» فرض کردن مردم است و با عرض معذرت توهین به شعور ملت به حساب میآید! (حال این گذشته از آن است که بخواهیم در سخن شما نسبت به نیت طرفهای مذاکره چالش کنیم، چه اینکه پیش از این هم نظام اسلامی چیزی برای پنهان کردن نداشت، منتها بیصداقتی و بهانهجوییهای طرف مقابل سبب ایجاد شرایطی شده بود که اینک خود شما به خوبی آن را درک میکنید اما متأسفانه کلامی ازآن نمیگویید!)
جناب آقای رئیسجمهور! ایکاش به جای اینهمه «جوالدوز» توهین و تحقیر که در 8 ماه گذشته به منتقدان- و این اواخر در ماجرای رفراندوم یارانهای به نوعی به همه ملت- زدهاید، «سوزن»ی هم به خود میزدید و منصفانه و صادقانه کارنامه خویش را ارزیابی میکردید. حدوداً یک سال از انتخابات ریاستجمهوری میگذرد، لیکن با کمال تأسف ادبیات و حتی عملکرد حضرتعالی و نزدیکانتان در این مدت به گونهای بوده که گویی هنوز از حال و هوای انتخابات خارج نشدهاید و همچنان خود را در فضای مناظرات انتخاباتی میپندارید، بیش از 8 ماه است که دولت را تحویل گرفتهاید اما هنوز که هنوز است گزینه ایجابی قابل دفاعی به ملت ارائه ندادهاید، طی این مدت و در 3 مرتبه حضورتان در برنامه زنده تلویزیون همه چیز و همه کس را مقصر اوضاع و احوال کشور دانستهاید، جز خودتان! شعارها و ادعاهایی را پیش از انتخابات بیان کردید و یک بار از ملت بابت آنها رأی گرفتید؛ اما واقع آن است که ملت چند مرتبه به ایدهای رأی نمیدهد که هنوز دستاورد مشخص خود را نشان نداده است! انتخابات برای ملت همان ساعت 24 روز 24 خرداد پایان یافته و از آن پس منتظر است تا دولت منتخب آنچه را در چنته خود دارد، رو کند. اما متأسفانه اصرار شما بر باقی ماندن در فضای انتخابات و توسل نخنما به رویکردهای فرافکنانه ملت را شدیداً از تدبیر دولت «نا» امید ساخته است، بارزترین دلیل کاهش این اعتماد هم پاسخ منفی قاطع و معنادار ملت به فراخوان گسترده و همهجانبه «نه به یارانه» از سوی دولت و افرادی بود که طی ماههای گذشته بر پایگاه اجتماعی ایشان مانور بسیار داده شده بود! پس آیا بهتر نیست با دریافت پیام ملت و بازنگری در رویهای که تاکنون در پیش گرفتهاید از این پس بیش از این از ظرفیت منتقدانی بهرهبگیرید که اگر هم انتقادی میکنند صرفاً خیرخواهانه و مشفقانه است و بسی بیش از آنانی که به همراهی دولت تظاهر میکنند دلمشغول به یادگار ماندن نام و کارنامه نیکی از دولت شما برای تاریخ فرداهای این سرزمین است.
و سخن پایانی شما در احترام به بزرگان که سخن کاملاً منطقی و بحقی است، انسان به خودیخود و فینفسه نه بزرگ است و نه کوچک - البته در نسبت با سایر انسانها و نه در نسبت با دیگر مخلوفات، که در شَرف انسان بر دیگر مخلوقات تردیدی نیست - اما آنچه انسان را در میان انسانها نیز اعتلا و شرافت میبخشد، التزام و تعهد او به آرمانهایی است که برمیگزیند و مرام و مسلکی است که در پیش میگیرد. هر اندازه این آرمانها مقدستر و متعالیتر باشد و عمل انسان قرابت و تطابق بیشتری با این آرمانها داشته باشد، بالطبع صاحب آن اندیشه و عمل نیز بزرگتر و قابل احترامتر خواهد بود و دقیقاً ناظر به همین اصل بدیهی است که امام بزرگِ بزرگوار ما فرمودند: «میزان حال فعلی افراد است.»