کد خبر:۳۱۳۴۹۷

مغرضان را چه به «چ»؟

شاید مهم‌ترین ابزار برای زنده نگاه داشتن اسوه‌های تاریخی پس از انقلاب، بهره‌برداری از مدیوم سینما باشد تا ضمن کارکرد‌های فرهنگی، تاثیرات تدریجی این اسوه‌ها که به‌زعم نگارنده گاهی فرا‌تر از واژه اسطوره است در حافظه تاریخی نسل‌های بعدی باقی بماند. فیلم ساختن درباره قهرمانان ملی و انقلابی سبب می‌شود شأن از دست رفته سینمای قهرمان‌پرور احیا و تصویر اسطوره‌های ملی جاویدان شود.

به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، شخصیتی مثل شهید مصطفی چمران تفاوت عمده‌ای با سایر شخصیت‌های برجسته تاریخی دارد. تفاوت اساسی چمران با سایر شخصیت‌های برجسته سیاسی- اجتماعی در نسبت با رویدادهای انقلاب، این است که عملگرایی انقلابی اسطوره‌هایی نظیر این شهید سبب شکل‌گیری تاریخ حماسی- ملی انقلاب شده است. شخصیت‌های اسطوره‌ای نظیر چمران در طول تاریخ با وقایع و رویدادهای مهم تاریخی پیوند خورده‌اند و بررسی هر کدام از این شخصیت‌ها بدون در نظر گرفتن رویدادهای مرتبط با آنان می‌تواند به برداشت نادرست از این شخصیت‌ها منجر شود. اصولا سینمایی که به شخصیت‌های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... می‌پردازد سینمای بیوگرافیک (زیستنامه‌ای) خوانده می‌شود.

 

سینمای زیستنامه در جشنواره برلین 2011 «ورک‌شاپ» ‌های تخصصی فراوانی برگزار کرد و کارگردان‌های سر‌شناس بسیاری در این جشنواره حضور پیدا کردند و درباره سینمای بیوگرافیک به تفصیل سخنرانی کردند و گفته‌هایشان به 3 زبان مختلف در پیوند با این گونه خاص سینمایی به حاضران ارائه شد. در یکی از ورک‌شاپ‌ها کارگردان انگلیسی «ملکه» -‌استفان فریز- گفت: «برای نشان دادن کاراکترهای تاریخی، پرسوناژی که به تصویر کشیده می‌شود را باید در بطن یک حادثه تاریخی با مشخصات دقیق تاریخی، مقدمه و موخره روایی، براساس شخصیت و با نقطه عطف‌ها و کشمکش‌هایی مرتبط با رویدادهای بدون تحریف برآمده از تاریخ نشان داد.»

 

با توجه به این اشاره راهبردی کارگردان انگلیسی «ملکه» در فیلم «چ» چمرانی که نشان داده می‌شود براساس استانداردهای روز سینمای جهان تصویر شده و ویژگی‌های سینمای پرتره را به طرز عجیبی ارتقا داده است. حال آنکه بسیاری از منتقدان اعتقاد دارند سایه چمران در متن فیلم متجلی می‌شود. در پاسخ به این مخالفت‌های اطواری باید گفت چمران حاتمی‌کیا الصاق شده به یک رویداد تاریخی برای مخاطب امروز سینما ملموس‌تر است. دست یازیدن به نگره‌های چمرانی و سیر تطور و تحول این کاراک‌تر و بازنمایی این پرسوناژ به پرسش‌های مبهم درباره این شخصیت حماسی- تاریخی پاسخ می‌دهد.


حتی بسیاری از روزنامه‌نگاران سیاست‌زده در بازنمایی شخصیت چمران تشکیک ورزیده و این شبهه را به وجود می‌آورند که چمرانی که به دولت بازرگان نزدیک بود چه شد که از دولت بازرگان فاصله گرفت و به فرمانده جنگ‌های نامنظم و به تعبیری به چمران خمینی بدل شد؟ این‌‌ همان سوالی است که امروز راجع به آن سعی می‌کنند تشکیک ایجاد کنند و پاسخی که با همین متن و استنادات درون فیلم می‌توان داد این است که سیره چمران در پیوست با رویدادهای دراماتیک فیلم و روشن شدن حقیقت برای مخاطبان با بررسی دراماتیک مرتبط با وقایع پاوه مورد ارزیابی و تحلیل قرار می‌گیرد. سیر این رویداد‌ها، موید این مطلب است که چمران، چگونه چمران خمینی شد و دیگر چمران بازرگان نبود. به عبارت دیگر بزنگاه‌های مهم انقلابی است که سبب تغییر رویکرد‌ها و ایدئولوژی‌های افرادی نظیر چمران می‌شود. این مساله و دغدغه، چاشنی فیلم «چ» است و بزرگ‌ترین رویداد متنی فیلم به شمار می‌رود که با دستمایه قرار دادن یک واقعه تاریخی، صفر تا صد پرسوناژ چمران را بررسی می‌کند. تصویری که از شرایط کشور در نخستین روزهای انقلاب ارائه می‌شود تغییر رویکرد‌ها با دستمایه قرار‌دادن این اسطوره مبارز را برای نسل‌های بعدی بازنمایی می‌کند.

 

سینمای پرصلابت معاصر می‌طلبد شخصیتی نظیر چمران را در دل میدان و حادثه و جنگ جست‌وجو کرد. 25 مرداد سال 1358 و نشان دادن چمران در وقایع پاوه دقیقا سلوک این اسطوره انقلاب را بخوبی بازنمایی می‌کند. برخی مخاطبان سینما تصور می‌کنند چمران اسطوره، باید عرفان‌زده باشد، برخی دیگر دوست دارند چمران همچون سوپرمن و بتمن به جنگ دشمنانش برود و هرکس از ظن خود مطالبه سینمایی- سیاسی خاصی از چمران دارد اما فیلم عامدانه از اغراق پرهیز می‌کند و در نماهایی کاملا منحصر به فرد سلوک عرفانی چمران را در نسبت با عرفان، مبارزه و وطن‌پرستی مشخص می‌کند. شب بیست و یکم رمضان در کنار تیمسار فلاحی ارتشی می‌نشیند، قرآن به سر می‌گیرد سپس همسنگ و هم‌تزار با دستمال‌سرخ‌هایی همچون اصغر وصالی مبارزه می‌کند.


تفسیر و نقد انحرافی
حال با تفسیری که از قالب مدرن فیلم بیوگرافیک «چ» ارائه شد 2 تن از منتقدان برنامه هفت که منتسب به یک جریان ایدئولوژیک خاص در یکی از نشریات سینمایی هستند در این برنامه حضور پیدا می‌کنند و با توجه به جبهه‌گیری خاص ابراهیم حاتمی‌کیا فیلم «چ» را می‌کوبند. منتقدانی که تاکنون فیلم‌های نازل کاهانی را ستایش می‌کردند به یکباره علیه فیلمی ملی که به بازنمایی شخصیتی ملی می‌پردازد، مواضعی ظاهرا سینمایی (بخوانید سیاسی) اتخاذ می‌کنند.

 

یکی از منتقدانی که در این برنامه حاضر می‌شود حاتمی‌کیا را به دلیل مواضع اخیرش پرخاشجو قلمداد می‌کند و واژگانی نظیر مذبذب را درباره متن فیلم و شخصیت حاتمی‌کیا به کار می‌برد. البته بخش پرخاشجویی حاتمی‌کیا با توضیح درباره حمله وی به هم‌صنفانش تکمیل می‌شود. یعنی پرخاش حاتمی‌کیا به همقطارانش که از خارج کشور سفارش ساخت فیلم می‌گیرند، انگاره‌ای سیاه از جانب آقای منتقد برشمرده می‌شود و نکته مهم این است که موسفید کرده جریان بیمار ماهنامه فیلم به رسانه ملی و تربیون‌های نماز جمعه حمله می‌کند که چرا برای این فیلم تبلیغ می‌کنند. در واقع این جریان بیمار که روزنامه «وطن امروز» در فصل‌های متمادی به صورت مفصل به آن پرداخته بود، در هیبت منتقدان سینمایی از آنتن زنده‌ای که رسانه ملی در اختیارشان قرار می‌دهد، بهره‌برداری مفصل می‌کنند برای کوبیدن حاتمی‌کیا و فیلمی ملی که درباره اسطوره‌ای ملی ساخته شده است.


اگر قلم برخی روزنامه‌نگاران حزبی در مصادره چمران به نفع جریان ملی- مذهبی کارگر نیفتاد، نوچه‌های جریان دیگری که به جریان بیمار ماهنامه سینمایی مورد اشاره متصل هستند از طریق آنتن زنده رسانه سعی می‌کنند بابت انتقادات حاتمی‌کیا به امثال اصغر فرهادی با وی تسویه‌حساب کنند. مثلا مهرزاد دانش که در یک سوی میز به عنوان مخالف فیلم نشسته است و در فضای مطبوعات به عنوان یک شیفته و سینه‌چاک اصغر فرهادی به حساب می‌آید، سعی می‌کند با دستمایه قرار دادن متن فیلم «چ»، به صورت الکن و کاملا ناقص با حاتمی‌کیا تسویه کند. بغض جریان بیمار شبه‌روشنفکری نسبت به حاتمی‌کیا در این برنامه متجلی می‌شود و اتفاقا اگر فضای سایبر و رسانه‌های متعلق به جریان ماهنامه مذکور را رصد کرده باشیم پس از مهر تایید جریان انقلابی بر فیلم چ، میزان حملات و تاخت‌و‌تاز بر این فیلم ملی افزایش پیدا می‌کند. دانش در برنامه اخیر هفت اشاره می‌کند که فیلم قصه ندارد و فیلمنامه‌ای در کار نیست و همه چیز شعار است. واقعا در این شرایط، گردانندگان برنامه هفت چرا باید مجالی به جریان بیمار برخاسته از ماهنامه فیلم بدهند تا چنین نقدهای آتشینی نصیب فیلم چمران شود. بحث آن‌ها حول نقد فیلم نیست، هدف پرتاب کردن تیری به سمت ابراهیم حاتمی‌کیاست. چرا برای نقد فیلم امثال بهرام توکلی و سایر فیلمسازان، مخالفان سرسخت سینمای روشنفکری به برنامه هفت دعوت نمی‌شوند؟ چرا اغلب کسانی که به برنامه دعوت می‌شوند کسانی هستند که ریشه در جریان ماهنامه سینمایی جناب دون‌کورلئونه دارند!


تحلیل‌های دو نفری که در برنامه اخیر هفت از سوی دو منتخب وابسته به جریان ماهنامه سینمایی فیلم (احمد طالبی‌نژاد و مهرزاد دانش) مطرح شد کاملا غرض‌ورزانه و مغرضانه بود و اتفاقا امثال این روشنفکرنما‌ها بی‌شمار به برنامه هفت دعوت می‌شوند و درصدد تخریب آثاری بر می‌آیند که رویکردی میهن‌پرستانه دارند.


در واقع طراحی و نگرش برنامه هفت در روند کنونی به سویی می‌رود که جریان نقد روشنفکرمآبانه به صورت جزئی‌نگر در برجسته کردن فیلم‌های بیمار جریان روشنفکری، تریبون برنامه هفت را تسخیر کرده و از تریبون پربیننده رسانه ملی بر سلیقه ملی مردم تاثیر می‌گذارند و ارزش‌های رایج در فیلم چمران را به نوعی ضدارزش نشان می‌دهند. شیوه بسیار استراتژیکی را هم انتخاب کرده‌اند؛ مثلا طالبی‌نژاد با تاکتیکی که از جریان ماهنامه فیلم آموخته است می‌گوید بنده از طرفداران حاتمی‌کیا هستم و با‌‌ همان لحنی که برآمده از مکتوبات فیلم است فیلم سرآمد و تکنیکی چ را به باد انتقاد می‌گیرد و حاتمی‌کیا را متهم به فیلمسازی ایدئولوژیک می‌کند در صورتی که چمران فارغ از نگاه جناحی یک شخصیت ملی است و واقعه پاوه به گواه حاضران در این منطقه به صورت وفادارانه‌ای تصویر شده است. چمران عارفی بود که سر به خاک می‌گذاشت و با تسمک به مرام عارفانه‌اش پروردگار را شبانگاهان بندگی می‌کرد و با برآمدن خورشید سلاح به دست می‌گرفت.

 

مهرزاد دانش در برنامه اخیر هفت که با رویکردی کاملا یکسویه و عرفی‌گرا فیلم را نقد می‌کرد، چمران فیلم را منفعل برشمرد و گفت وی در فیلم چ دست به هر کاری می‌زند منجر به خرابکاری می‌شود؛ در عبور مردم از تونل و سوار کردن زخمی‌ها در هلی‌کوپ‌تر ناموفق است و دائما فاجعه می‌آفریند. این سخنان شیطنت‌آمیز حاکی از آن بود که «چ» بهانه‌ای برای کوبیدن شخصیت چمران است اما پرسش قابل طرح این است مگر واقعیت را می‌توان وارونه کرد؟ تراژدی انسانی تروریست‌ها در پاوه از نگاه تاریخ همواره محکوم است حالا با دستمایه قرار دادن فیلم چمران در قالب فیلم «چ» مقصر قلمداد می‌شود. آقایان برای اینکه فیلم را بکوبند به هر حقه‌ منتقدانه‌ای متوسل می‌شوند و بغض خود را نسبت به بروز متنی و فرامتنی حاتمی‌کیا و مواضع کاملا انقلابی‌اش نشان می‌دهند. باید از مدیران سازمان صدا و سیما طلب کرد دست منتقدانی را که 3 دهه در نشریات منتسب به جریان بیمار شبه‌روشنفکری رویکرد غربی و جشنواره‌ای را ترویج می‌کنند، از رسانه ملی انقلاب کوتاه کنند.

 

منبع: وطن امروز

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار