کد خبر:۳۱۶۳۸۰

فیلمی با شوخی های رکیک و مبتذل!

در فیلم «طبقه‌ی حسّاس»، طیفی از ارزش‎های دینی و طبقه‌ی مذهبی جامعه خصوصاً «غیرت» مورد تمسخر قرار می‎گیرد. در سکانس‎های پایانی، تلاش می‎شود اثبات شود که باید میان غیرت و دین، تفاوت قائل شد؛ در‌حالی‌که خداوند متعال مسلمانان را به تقویت غیرت دینی خویش تشویق نموده است.

به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، نقد و انتقاد کردن فی‌نفسه، مثبت و قابل تحسین است، اما هدف از انتقاد، نحوه‌ی بیان و انگیزه‌ی منتقد، بر پذیرش آن از سوی طرف مقابل، مؤثر خواهد بود؛ اما گاهی اوقات به بهانه‌ی انتقاد، تخریب و تهاجم صورت می‌گیرد و ارزش‎ها، ضد ارزش جلوه داده می‏ شوند، موضوعی که شاید تعمدی و مغرضانه در فیلم «طبقه‌ی هسّاث (!!)» رخ داده و خواه‌ناخواه، نسبت تولیدکنندگان آن را با ارزش‎های اسلامی و سینمای دینی، تعریف کرده است.

فیلمی که برای جذب مخاطب، خود را به آب و آتش زده و «نه وسیله‌ی تفنن محض [...بلکه به] تفرج‎گاه نفس اماره» (آوینی، 1390: 30) تبدیل گشته! و با مشاهده‌ی آن، سؤالاتی به ذهن مخاطب حسّاس (!!)، متبادر می‎گردد: «در این اصل، که فیلم باید جاذبیت داشته باشد، حرفی نیست، اما کدام جاذبیت؟ جاذبیت حقیقی و فطری یا جاذبیت‎های دروغین مبتنی بر غرایز و نفسانیات و توهمات و تخیلات مالیخولیایی؟» (همان: 29) خنداندن به چه بهایی؟! آیا استفاده از الفاظ رکیک، محور قرار دادن موضوعی غریزی و به تصویر کشیدن فیلمنامه‎ای که در زمره‌ی محتوای پورنو قابل تعریف است، نیاز به هنر، استعداد و توانایی خارق‎العاده‏ای دارد؟! در زمانه‎ای که غیرت نسبت به حریم خصوصی، ناموس و حتی ملیّت (!) در کشورمان کم‌رنگ شده، با زیر تیغ جراحی بردن و به جای ترمیم، بیرون انداختن آن، چه اقدام مثبتی در جهت اعتلای ارزش‎های اخلاقی صورت گرفته است؟!
 

حال که این فیلم، پله‌پله، نردبان فروش میلیاردی را طی کرده است و بالا می‎رود، بسیاری از کارشناسان فرهنگی، با استناد به آمار فروش فیلم‎ها در سال‌های اخیر، مهم‎ترین عامل فروش «طبقه‌ی حسّاس» را استفاده از بازی «رضا عطاران» می‎دانند! این مسئله، بهانه‎ای به دست داد تا ضمن نقد محتوایی، علل جذابیّت آن با نگاهی متفاوت مورد بررسی قرار گیرد. در ابتدا، به علل جذابیت فیلم اشاره می‎گردد:
 

1. ایهام در نام‌گذاری

 

مشاهده و بررسی فیلم نشان می‏ دهد که «طبقه‌ی حسّاس» دارای ایهام بوده و چندمنظوره و دوپهلوست؛ چند وجه تسمیه‌ی آن، با توجه به موضوع‎های مختلفی که مدنظر قرار داده، عبارت است از:

 

الف) طبقه یا قشر اجتماعی مذهبی: بنا بر اظهارات برخی تولیدکنندگان فیلم، گفته می‎شود یک طبقه‌ی بازاری خاص مورد نظر بوده است، اما بررسی محتوای آن از آغاز تا پایان و همچنین دیالوگ‎های بازیگران، نشان می‏ دهد که نه طبقه‌ی بازاری، بلکه قشر مذهبی جامعه انتخاب شده‎ است.

 

ب) طبقه‌ی قبر: می‏ تواند مقصود تولیدکنندگان، طبقه‌ی قبر همسر کمالی و اینکه مرد نامحرمی در طبقه‌ی بالای آن دفن شده است، باشد که در دیالوگ میان یعقوب و کمالی با الفاظ به نحوی بازی می‎شود که اثبات شود منظور، طبقه‌ی قبر است اما این هدف، تا حدودی حاشیه‎ای به نظر می رسد.

 

ج) طرح مسائل جنسی و حساسیّت‌برانگیز: این وجه تسمیه‌ی مکمّل قسمت (ب) و طبقه‌ی قبر است؛ چرا که با دفن آقای محتشم در طبقه‌ی بالای قبر همسر کمالی، زمینه‌ی طرح مسائل جنسی و محرک در فیلم فراهم می‎شود و ادامه می‏ یابد.


نکته‌ی جالب توجه این است که از نظر مراجع تقلید، دفن دو میّت غیرهمجنس و نامحرم، در قبرهای دو طبقه، اشکال شرعی ندارد و در فیلم هم با مراجعه‌ی کمالی به روحانی، همین پاسخ به وی داده می‎شود اما تفکرات، حرکات و دیالوگ‎های جنسی کمالی متوقف نمی‎شود و به «غیرت» او نسبت داده می‎شود!
 


2. قرین بودن نام کارگردان با تابوشکنی‎

 

کمال تبریزی بعد از ساخت و اکران فیلم «مارمولک» در سال 83 و فروش بیش از یک میلیارد تومانی آن (10766379000 ریال، پرفروش‎ترین فیلم سال 83) که اولین فیلم اهانت ‏آمیز در خصوص روحانیون بعد از انقلاب اسلامی بود و دیالوگ‎هایش سال‎ها تکیه کلام عموم مردم شد و با حدود ده سال فاصله از پرده‌ی سینما، با «طبقه‌ی حساس» ورود مجدد خود را به عرصه‌ی سینما اعلام کرده است.

با استناد به سابقه‌ی کاری او در شکستن تابوها و حریم‎های اجتماعی و سیاسی جامعه، تا حد زیادی، استقبال مخاطبین از ساخته‌ی جدید او، طبیعی به نظر می‎رسد! گفته می‎شود دو فیلم دیگر او با نام‎های «پاداش» و «خیابان‎های آرام» در سال‎های سکوتش! توقیف شده و این خود عامل دیگری جهت تحریک و ترغیب مخاطبان به تماشای فیلم اوست.


3. استفاده از یک عامل محرّک و جذّاب!

 

درحالی‌که اینترنت و فضای مجازی، زمینه‎‌ی لازم برای دستیابی مخاطبان و خصوصاً قشر نوجوان و جوان جامعه، که بیشترین استفاده‎کنندگان آن هستند، به محتواها و مضامین گوناگون را فراهم نموده است و با وجود مسدود شدن سایت‎ها و مطالب مستهجن، بنا بر آمار ارائه‌شده توسط شرکت گوگل، «در میان کلمات پرجست‌وجو در ایران در سال 2013 میلادی، سه کلمه‌ای که بیشترین میزان جستجو را داشته عبارت است از: دانلود، عکس و بازی. متأسفانه بخش قابل توجهی از دانلودها، عکس‌ها و فیلم‌های جست‌وجوشده، مضامین غیراخلاقی و جنسی را شامل می‌شود.»[1] با وجود چنین شرایطی، سینما به‌عنوان رسانه‎ای مجاز و قابل دسترس در اکثر نقاط کشور با توانایی تأثیرگذاری بالا و ماندگار، عرصه‌ی نمایش فیلمی می‎شود که تاروپودش با حرکات، ایما و اشارات، دیالوگ‎ها و کنایه‎های جنسی آمیخته است، اصولاً پیامد آن واضح بوده و نیاز به تشریح ندارد، حتی اگر رکورد پرفروش‎ترین فیلم‎های سال را نیز درنوردد!

 

نکاتی که با استفاده از شیوه‌ی «تحلیل محتوای کیفی» فیلم قابل استنتاج و استنباط است، به شرح زیر می‎باشد:

1. تحقیر و تمسخر قشر مذهبی جامعه و اعتقادات دینی:

1-1. هجمه به ارزش‎های دینی به بهانه‌ی انتقاد از سنت‎های ابداعی: پیمان قاسم‏خانی، نویسنده‌ِ فیلم، در خصوص هدف خود از نگارش فیلمنامه‌ی طبقه‌ی حساس گفته است: «شوخی با بعضی از سنت‌های من‌درآوردی که به اشتباه ارزش خوانده می‌شوند، خیلی برایم جذاب بود.»[2] اما از آغاز فیلم، مورد تهاجم قرار دادن ارزش‎های صریح دینی مشاهده می‎گردد. به‌عنوان مثال، بعد از برگزاری مراسم ترحیم همسر کمالی، حسن (نامزد زری) به قسمتی از موی سر او که بیرون است اشاره می‎کند و می‎گوید: «زری خانم ببخشید، انقلاب شده!» و کمالی می‎گوید: «غیرت جزء اصول دینه!» یا در دعوای میان خانواده‌ی کمالی و محتشم، زری می‎گوید: «حیف که اسلام، دست‌و‌پامو بسته وگرنه آنچنان می‎زدمت که ... پای زندونشم وای می‎سادم!»

 

در چندین سکانس نیز، با دستاویز قرار دادن «امتحان و آزمایش الهی» و «حکمت» و تمسخر آن‎ها، اعمال «حرام» انجام می‌دهند و با بازی با الفاظ، آن را توجیه می‎کنند: به‎عنوان مثال، در سکانس بیمارستان، دوست کمالی، در دیالوگی می‎گوید: «اون چی بود که می‎گفتن توشه؟!» بقیه پاسخ می‎دهند: «حکمت!»، در سکانس قبرستان و نبش قبر نیز این ماجرا تکرار می‎شود که کمالی با استفاده‌ی ابزاری از واژه‌ی «امتحان الهی» برای نبش قبر، حسن را با خود همراه می‎سازد و بعد از انجام فعل حرام (نبش قبر بدون مجوز شرعی)، در پاسخ به سؤال او می‎گوید: «تو در امتحان، قبول شدی!»

 

نکته‌ی جالب توجه دیگر این است که در سکانس قبرستان، هنگام نبش قبر، کمالی در قبری که برای جابه‎جایی جنازه‌ی همسرش آماده شده، نشسته و در حال قرائت دعاست! حال باید از تولیدکنندگان این فیلم پرسید که «رعایت حجاب» جزء سنت‎های ابداعی است یا «حکمت و امتحان الهی» یا «قرائت دعا» که شوخی با آن‌ها برایتان جذابیت دارد؟!

 

نویسنده، در برخی موارد، سنت‎های رایج در میان قشر متجدد و اروپایی‏ مآب را به قشر مذهبی جامعه نسبت داده و آن را نه مورد نقد، بلکه مورد تمسخر قرار داده است. به‌عنوان مثال، می‏ توان به سکانس بارش برف و بی‎توجهی کمالی به همسرش اشاره کرد که هم‌زمان، عکس عروسی آن‌ها روی دیوار پذیرایی نمایش داده می‎شود که در آن، صورت همسرش، به نحوی تمسخرآمیز، کاملاً پوشانده شده است و خنده‌ی تماشاگران حاضر در سینما را به همراه دارد! در اینجا، این سؤال مطرح می‎شود که به نمایش گذاشتن عکس عروسی، در اتاق پذیرایی و در معرض دید دیگران، در میان کدام قشر اجتماعی رایج است؟!
 

از ابتدا تا انتهای فیلم، تلاش می‎شود چند ویژگی به طبقه‌ی مذهبی جامعه (با نمادهای انگشتر عقیق، به‎کار بردن واژه‌ی حاج آقا و حاجیه‎خانم) نسبت داده شود:

 

الف) بی‌سواد یا کم سواد بودن: در دیالوگ میان کمالی و معاون ارجاعی دادگاه، علاوه بر کاربرد بیش از حد واژه‌ی «حاج‎آقا»، کمالی اکثر کلمات تخصصی حقوقی را اشتباه ادا می‎کند.

 

ب) تحقیر زنان: عدم توجه به علائق زنان، حبس در منزل، عدم اجازه‌ی تفریح و مسافرت به آن‌ها در میان قشر مذهبی، القاء می‌شود؛ از جمله فلش‎بک‎های فیلم که کمالی رابطه‌ی خود با همسرش را به خاطر می‎آورد. در سکانس قبرستان نیز محتشم، همه‌ی این مسائل را به کمالی یادآور می‎شود و می‎گوید: «تو اصلاً زنتو آدم حساب می‎کردی که حالا خودتو جِر می‎دی؟! کی بردیش سفر؟ کی می ‏بردیش تفریح؟!» کمالی پاسخ می‎دهد: «حاج خانم هیچی تو زندگی کم نداشت!» و در دیالوگ میان کمالی و حسن، کمالی با کنایه، حسن را به خاطر برداشتن کیف زری، تحقیر می‎کند و کمک به زن را در شأن مرد نمی‎داند!

 

در دقایق ابتدایی فیلم نیز که کمالی و دامادش برای خرید سنگ قبر مراجعه می‎کنند، روی زنانه و مردانه بودن آن تأکید دارند و فروشنده می‎گوید: «سنگ قبر مگر توالت عمومیه که زنانه و مردانه داشته باشه؟!» و در آخر، کمالی حتی اجازه نمی‎دهد اسم کوچک زنش روی سنگ قبر نوشته شود و فامیلی او نیز داخل پرانتز ذکر می‎گردد! یعنی در قشر مذهبی، حتی هویت فردی و شخصی نیز برای زنان، قائل نیستند!

 

ج) تقابل قشر متدّین و قشر متجدد و تحقیر قشر دیانت‌مدار: در دعوای میان خانواده‌ی کمالی و محتشم، به‌وضوح می‎توان تلاش نویسنده و کارگردان برای «در تقابل قرار دادن طبقه‌ی مذهبی و متجدد» و مقایسه‌ی این دو طبقه‌ی اجتماعی با یکدیگر را مشاهده نمود. در این سکانس، زن محتشم و خانواده‎اش، که نماینده‌ی طبقه‌ی متجدد جامعه هستند، خانواده‌ی کمالی را با عبارت «تازه به دوران رسیده» مورد خطاب قرار می‎دهد و آن‌ها نیز با مانور بر «نفوذ اجتماعی و سیاسی حاج آقا!» و به‎کار بردن کلمات زشت از خود دفاع می‎کنند!

 

نکته‌ی جالب توجه این است که در تمام فیلم، حساسیت کمالی و دامادش، صرفاً روی پوشاندن موی سر است (که بی‌شباهت به فیلم گشت ارشاد ساخته‌ی سعید سهیلی نیست) و رعایت بقیه‌ی مسائل دینی از جمله پوشش، برای آن‌ها موضوعیت ندارد که حکایت از ظاهربینی و سطحی‎نگری آن‌ها دارد.

 

2-1. متهم کردن ضمنی روحانیون به دروغ و کلاه‌برداری: کمالی هنگامی که از روحانی (محمدرضا فروتن)، پاسخ سؤال خود را در خصوص حکم دفن میّت غیرهم‌جنس در قبر دو طبقه می‎گیرد، دسته چک را بیرون می‌آورد و از روحانی می‎خواهد مبلغ درخواستی‏ اش را بگوید (پیشنهاد رشوه) که حکم دلخواهش مبنی بر وجود اشکال شرعی در این مورد را صادر کند؛ اما زمانی که با امتناع او مواجه می‎شود، به صورت کنایه‌آمیز، مطلبی با این مضمون به او می‎گوید: «حاج آقا هر جا خواستید خرج کنید، ایتام، محرومین، بوسنی و هرزگوین!!» در نگاه اول، اقدام روحانی در عدم پذیرش رشوه، پسندیده اما کنایه‌ی کمالی قابل تأمل است؛ از این لحاظ که می‏ خواهد بگوید روحانیون، به بهانه‏ های مختلف و با دستاویز قرار دادن کمک به محرومین، ایتام و مسلمانان بوسنی و هرزگوین، در قبال پاسخ به سؤالات شرعی مراجعین، از آن‌ها پول ناحق دریافت می‎کنند.
 

 

2. ادبیات جنسی و جهت‎گیری هرزه‎نگارانه:

 

با قاطعیت، می‎توان گفت طبقه‌ی حساس از لحاظ طرح بی‎پروا و آزاد مسائل جنسی، در چند سال اخیر سینمای ایران، بی‎سابقه و حداقل کم ‏سابقه است؛ به‌نحوی که از دقایق ابتدایی فیلم تقریباً تا پایان آن، ذهن مخاطب را با انواع حرکات، دیالوگ‎ها و کنایه‎های جنسی بمباران می‏ کند! در سکانس مراسم ختم همسر کمالی (رضا عطاران)، دوستان وی در رستوران، این مسئله را آغاز نمودند و دیالوگ‎هایی که در آن از واژه‎های «فست‏ فود و غذای بیرون» (کنایه از زن صیغه‎ای!)، «غذای خونگی» (کنایه از همسر دائم) و «دوگانه‎سوز(!!)» طرح می‎کنند و مابقی ماجرا با حرکات زننده‌ی کمالی در جریان دفن مرد غریبه در طبقه‌ی بالای قبر همسرش، ادامه می‎یابد.

 

در سکانس دیگری که به‎طور اتفاقی همسر محتشم و کمالی با یکدیگر همراه می‎شوند، در کافی‎شاپ، کمالی به او پیشنهاد صیغه می‏ دهد و در پاسخ به سؤال وکیلش، دلیل این عمل را «تلافی ماجرای دفن محتشم در طبقه‌ی بالای قبر همسرش» بیان می‎کند! ماجرا بدین‎جا ختم نمی‏ شود و در ادامه، هنگامی‏ که کمالی در ذهنیات خود، رابطه‌ی همسرش با محتشم در آخرت را پردازش می‏ کند، با کنار زدن پرده‌ی اتاق، تعداد زیادی، بابابرقی را مشاهده می‏ کند که یک‎صدا می‎گویند: «مصرف بی‏ رویه، کار خیلی بدیه!»

3. مشتبه شدن غیرت و تعصب:

 

این فیلم، با متعصب نشان دادن کمالی و بازی با الفاظ، «تعصب نابجا» را «غیرت» معرفی می‏ کند و با تکرار واژه‌ی غیرت، آن را منفی جلوه می ‏دهد. حال آنکه حتی اگر وجوه مثبت و ارزشی غیرت و وجود آن در فرهنگ ایرانی‌اسلامی نادیده انگاشته شود، در دایره‎المعارف‏ های انگلیسی، برای غیرت واژه‌ی Zeal و برای تعصب، Prejudice آمده است و این تفاوت لفظی این دو را بیان می ‏نماید.

در تعریف غیرت آمده است: «انرژی زیاد یا اشتیاق در ارتباط با چیزی که شما در مورد آن شدیداً احساس می‎کنید مانند اعتقادات مذهبی، سیاسی و ...» (Oxford dictionary, 2001) انرژی و احساسی که از دستیابی دیگران به امور ارزشمند فرد، ممانعت به عمل می‎آورد. در برخی از نظریه‎های جامعه‌شناسی و دایره‎المعارف‎های علوم اجتماعی، غیرت را معادل «تعصب» دانسته‌اند و نسبت به آن نگرشی منفی دارند؛ در صورتی که اگر احساس فرد در دفاع از «ناموس یا حریم خصوصی»، «میهن یا مام وطن» یا برخی ارزش‎های دینی مورد تدقیق قرار گیرند، معنای آن قابل درک و فهم می‎گردد و تمایز آن با «تعصب» نمایانده می‎شود. چند نمونه از مصادیق موجود در فیلم که «تعصب» را به جای «غیرت» می‏نمایاند، عبارت‌اند از:

 

- سکانس آغازین فیلم و دفن همسر کمالی در قبر که حتی به دامادش اجازه نمی‏ دهد جنازه را در قبر بگذارد و فقط خود را «مَحرم» همسرش می‏ داند! با اینکه طبق احکام اسلامی، داماد نسبت به وی محرم شمرده می‌شود.

 

- سکانس انتخاب شعر روی سنگ قبر: با خواندن بیت «شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت/ روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت» توسط فروشنده، کمالی عکس‏ العمل نشان می‌دهد و می‏ گوید: «شما اینو بلا نسبت رو قبر خواهر و مادر خودت می‏ نویسی؟!» و حتی اجازه‌ی نوشتن اسم کوچک همسرش روی سنگ قبر را نمی‎دهد!

 

- سکانس دادگاه که کمالی با تعصبی بیجا نسبت به دفن محتشم در طبقه‌ی بالای قبر همسرش، خطاب به خانواده‌ی محتشم می‏ گوید: «بی‎غیرتی و لاابالی‏گری تا کجا؟! پای ناموس وسطه!»

 

- سکانس بهشت و اشاره به همسرش برای پوشاندن موی سر که جواب می‎شنود: «اینجا درجه ‏اش فرق می‏کنه!»

 

- سکانس سؤال از روحانی در خصوص دفن میّت نامحرم در طبقه‌ی بالای قبر همسرش که روحانی چنین پاسخ می ‏دهد: «شما غیرت را در جای درستی خرج کنید نه در ارتباط با یک کالبد بی‏جان!»

 

در واقع، این نوع غیرت با احکام اسلام تناسب ندارد و ناشی از حس اقتدار مردسالارانه است که به‌اشتباه به دین نسبت داده می‌شود. حساسیت‎های بیجا و غیرمنطقی در دین، جایی ندارد!


4. ترویج سبک زندگی متجدّدانه و اروپایی ‏مآب

 

اگر بخواهیم جزئیات فیلم را مورد واکاوی قرار دهیم، قطعاً مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد؛ لذا به‌عنوان آخرین نکته، به چند مؤلفه‌ی سبک زندگی، که پررنگ بوده و به ذهنیت مخاطب جهت می‏دهد، اشاره می‏ گردد:

 

الف) مدیریت بدن: که در تعریف آن آمده است: «بدن نوعی دستگاه متحرک است، مجموعه‎ای از کنش‎ها و واکنش‎هاست و غوطه‎ور شدن عملی آن در کنش‏ های متقابل زندگی روزمره، یکی از ارکان عمده‌ی نگاهداشت و تحکیم مفهوم منسجم و یک‌پارچه‎ای از هویت شخصی است [...] نمای ظاهری بدن مشتمل بر همه‌ی ویژگی‎های سطحی پیکر ماست؛ از جمله طرز پوشش و آرایش که برای خود و برای افراد دیگر قابل رؤیت است و به طور معمول، آن‏ها را به‌عنوان نشانه‎هایی برای تفسیر کنش‎ها به‌کار می‎گیرند [...] طرز آراستن چهره و انتخاب

لباس، همیشه تا اندازه‎ای وسیله‌ی ابراز فردیت بوده است.» (گیدنز، 1391: 144)

 

با توجه به تعریف ارائه‌شده، آرایش موی سر، استفاده از زیورآلات و جراحی زیبایی از شاخصه‎های سنجش و بررسی آن هستند که در این فیلم هر سه شاخص منطبق بر سبک زندگی متجدد و اروپایی ‏مآب است و از ظاهر زن محتشم (بهاره رهنما)، قابل استنباط است.

 

ب) پوشش: استفاده از کراوات به‌عنوان نماد فرهنگ غرب توسط شخصیت‎های مختلف (وکیل کمالی، عکس محتشم، شرکت‎کنندگان در مراسم ختم)، به صورت مکرر نمایش داده می‎شود و در اکثر فیلم‏ها به‌عنوان نماد معرفی قشر مرفه جامعه، مورد استفاده قرار می‎گیرد!

 

ج) پایبندی به ارزش‏های دینی: اگر این مؤلفه با شاخص‎های نماز، روزه، حضور در اماکن مذهبی و زیارتی سنجیده شود، تنها یک‌بار در سکانس مراسم ختم همسر محتشم، صحنه‎ای از مسجد جامع ولنجک، نمایش داده می شود و در کل فیلم حتی یک‏بار قرائت نماز توسط کاراکترهای اصلی و حتی فرعی، نمایش داده نمی‏ شود، این در حالی است که کمالی به‌عنوان نماینده‌ی طبقه‌ی مذهبی جامعه معرفی می‏ شود که ریا، نفاق و تظاهر به دین‎داری، از ویژگی‎های بارز اوست!

 

مؤلفه‎های سنجش سبک زندگی مفصّل است و در اینجا صرفاً به سه مورد اشاره گردید که زمینه‌ی قضاوت در خصوص این مسئله‌ی اساسی و مهم را برای مخاطب فراهم سازد. مسئله‎ای که بُعد اسلامی‌ایرانی بودن آن، بسیار مورد تأکید مقام معظم رهبری بوده است و مسئولان فرهنگی جامعه همچنان بی‎توجه، از کنار آن می‏ گذرند!

نتیجه‎گیری:

از آغاز تا پایان فیلم «طبقه‌ی حسّاس»، طیفی از ارزش‎های دینی و طبقه‌ی مذهبی جامعه مورد تمسخر قرار می‎گیرد؛ اما در سکانس‎های پایانی فیلم با ورود روحانی (نماد دین و تعریف رسمی از دین در جامعه)، تلاش می‎شود اثبات شود که هدف تولیدکنندگان از تمثیل کاراکترهای متعصب و غیرتی فیلم، قشر مذهبی جامعه نبوده‌اند و به‌عبارتی اقدامات انجام‌شده، تطهیر شود.اما با این کار در واقع میان غیرت (کمالی) و دین (روحانی) مرزی کشیده می‎شود؛ در‌حالی‌که غیرت جزئی از دین است و خداوند متعال در قرآن کریم با لحنی تحریک‏آمیز، مسلمانان را به تقویت غیرت دینی خویش تشویق نموده تا از آن برای دفاع از اسلام و مسلمانان مستضعف و ناتوان استفاده نمایند: «وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلوُنَ فی سَبیلِ اللهِ وَ الْمُستَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ و النِساءِ وَ الْوِلْدانِ» (سوره‌ی مبارکه‌ی نساء، آیه‌ی 75) شما را چه شده که در راه خدا و مردان و زنان و کودکان مستضعف نمی‏جنگید؟
 


در این آیه و بسیاری از روایات نقل‌شده و معتبر از ائمه‌ی اطهار، غیرت و جوانمردی با هم به‏ کار رفته و بر وجود و تقویت این فضیلت اخلاقی تأکید شده است که با ناآگاهی عوامل و تولیدکنندگان فیلم از ابعاد مختلف آن، وارونه جلوه داده و به معنای تعصب معرفی می‌گردد و سپس تقبیح می‎شود!
 


نکته‌ی دیگری که حائز اهمیت است اینکه استفاده از کلمات زشت و توهین‎آمیز، که در 90 دقیقه، بیش از 20 بار، یعنی به‎طور میانگین، تقریباً هر چهار و نیم دقیقه دقیقه، یک کلمه‌ی زشت (مانند: بی‎شعور، حروم‏زاده، مادرمرده، عوضی، مرتیکه‌ی پست روانی، گور به گور، زنجیری و...)، به‎کار برده می‎شود که علاوه بر از بین بردن قبح عمل و عادی جلوه دادن آن، فرهنگ‎سازی اشتباه صورت می‎گیرد و متأسفانه، در سال‎های اخیر، در بسیاری از فیلم‏ها رایج شده است.
 


پی‎نوشت‎ها:

قرآن کریم
آوینی، سیّد مرتضی (1390)، آیینه‌ی جادو، جلد دوم، تهران: نشر واحه، چاپ اول.
گیدنز، آنتونی (1391). تجدد و تشخص (جامعه و هویت شخصی در عصر جدید)، ترجمه‌ی ناصر موفقیان، نشر نی، تهران، چاپ هفتم.
Hornby, Albert Sydney. (2001). Oxford advanced learner's dictionary, Esfahan, homam, pub 3.
http://isna.ir/fa/news/92102111721/
http://www.madomeh.com/1392/07/17/5555555-2

منابع:
 

[1]. برگرفته از تارنمای خبرگزاری ایسنا، 21 دی 92 به نشانی: http://isna.ir/fa/news/92102111721/
[2]. مصاحبه با پیمان قاسم‎خانی (نویسنده‌ی طبقه‌ی حساس): برگرفته از سایت مد و مه به نقل از اعتماد، 17 مهر 92:

http://www.madomeh.com/1392/07/17/5555555-2



منبع: سایت برهان
 

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار