کد خبر:۳۱۷۳۶۰

چگونه به همسرمان دروغ بگوییم

ای پدر! ما 100 دلار شرط‏‌بندی کرده‏‌ایم تا به کسی بدهیم که بزرگ‏ترین دروغ را بگوید. حال، هریک از ما دروغی گفته و مدعی است که دروغش از دروغ دیگران بزرگ‏تر است.

به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، سه نفر دور هم جمع‌شده بودند و جروبحث می‌کردند. پیرمردی از راه رسید و به آنان گفت: «فرزندانم! چرا این همه سروصدا راه انداخته‏‌اید؟» پاسخ دادند: «ای پدر! ما 100 دلار شرط‏‌بندی کرده‏‌ایم تا به کسی بدهیم که بزرگ‏ترین دروغ را بگوید. حال، هریک از ما دروغی گفته و مدعی است که دروغش از دروغ دیگران بزرگ‏تر است.» پیرمرد گفت: «فرزندانم! کار درستی نمی‏‌کنید. دروغ‌گفتن مطلقاً خطاست و من تاکنون هیچ دروغی نگفته‌ام.» آن سه تن گفتند: «هورا!» و به‌اتفاق آرا، او را برندۀ مسابقه شناختند.


ظاهراً همۀ ما دروغ‌گویی را بد و عملی رذیلانه می‏‌دانیم. از کودکی آموخته‌‏ایم که دروغ بد و دروغ‌گو دشمن خداست. «دروغ» که در زبان عربی با کذب هم‌معنی است[1]‌، خبر‌دادن از چیزی است به خلاف آنچه در آن می‌باشد، چه ‌این خبردادن عمدی باشد و چه سهوی‌؛ به بیان دیگر کذب و دروغ، منصرف‌شدن از حق است (مجمع‌البحرین، ج4: ‌27).

 

در تعالیم حکیمانۀ اسلام دربارۀ دروغ و مبارزه با آن تأکید بسیاری ‌شده، تا جایی که دروغ‌گویان را هم‌ردیف منافقان برشمرده (شرح نهج‌البلاغه، ج2: ‌286) و دروغ را کلید تمام گناهان دانسته‌اند[2] و تصریح کرده‌اند تا زمانی‌که انسان دروغ را به هر شکل و به هر صورت ترک نکند، مزۀ ایمان را نخواهد چشید[3]؛ زیرا مادر و ریشۀ تمام گناهان است و اگر کسی راه دروغ‌گویی یا فریب‌کاری را در پیش گیرد، از هیچ گناهی پروا نمی‏‌کند و اگر از این گناه بازایستد، امکان بازایستادن از گناهان دیگر را نیز دارد.

 

مواردی که دروغ‌گفتن جایز است

 

چنانچه گفته شد، دروغ بالطبع از کارهای زشت و ناپسند و عادت به آن از رذایل اخلاق و گناهان کبیره به‌حساب می‌آید و تا ضرورت و مصلحت مهمی در کار نباشد، دروغ‌گفتن جایز نیست. پس ابتدا باید تعریف مصلحت و ضرورت را بدانیم.

 

مصلحت و ضرورت

 

مصلحت در عرف، سود و فایده‏‌اى است که در نتیجۀ انجام کارى به انسان مى‌رسد و از نظر لغوى عبارت‌است از جلب منفعت و دفع ضرر. در نگاه دینی مصلحت برای رسیدن به حق و حقیقت است.

 

ضرورت عذرى است که به موجب آن، ارتکاب پاره‌اى از موضوعات ممنوعه مجاز است؛ مانند کسى که گرسنه و در خطرِ از دست‌دادن جان است که می‏تواند از مال دیگران بدون اجازه و به اندازۀ نیاز استفاده کند.

 

از رسول خدا‌(ص) نقل شده است که: «ما من شیء إلا و قد أحله الله لمن إضطر ألیه» هیچ‌کاری نیست جز آنکه خداوند آن را برای کسی که ناچارشده باشد، حلال کرده است (مکاسب محرمه: 265).

 

دروغ مصلحتی

 

باتوجه‌ به تعاریفی که در بالا آمد، کلام به سه دسته تقسیم می‌شود: صدق و کذب و اصلاح (مختصرالمعانی: ‌31) و «اصلاح» سخنی است که مابین صدق و کذب قرار دارد؛ لذا برای گویندۀ آن گناهی نیست، همان‌طوری که در روایتی از امام صادق(ع) دو آیۀ زیر مصداقی برای «اصلاح» توصیف شده است[4]:

 

1. عبارتی که حضرت یوسف(ع) به برادران خود «سارق» گفت: «پس چون بارهایشان را آماده کرد، جام را در باردان برادرش نهاد. آن‌گاه منادى بانگ در داد: اى کاروانیان! بى‌گمان شما دزد هستید» (یوسف، 70).

 

2. قول حضرت ابراهیم(ع) در آیۀ شریفه: «گفت: نه، بلکه این کار را بزرگ آن‌ها کرده است. اگر حرف مى‌زنند از خودشان بپرسید»‌ (انبیا، 63).

 

مواردی که ازنظر فقه اسلامی برای مصالح و فواید مهم شرعی و فردی یا اجتماعی دروغ تجویز شده به شرح زیر است:

 

در موضوع ضرورت و ناچاری

 

هرگاه کسی برای حفظ جان و مال و ناموس خود یا فردی مسلمان در برابر ظالمان و افراد شرور سخن یا سوگند دروغ بخورد، جایز است. امام صادق‌‌(ع) فرموده است: «اگر انسان از روی تقیه و ضرورت و ناچاری سوگند دروغ یاد کند، ضرری ندارد.» و در ادامه افزود: به‎طورکلی، هر حرامی در مقام اضطرار حلال می‎شود (وسائل‌الشیعه، ج‌16: ‌137).

 

اصلاح میان مردم

 

هرگاه بین دو نفر مسلمان خصومت و نزاعی باشد و ابتدا تمام راه‎های معمولی چاره را رفته‎اند اما نتیجه‎ای نبخشید؛ در‌این‌صورت، انسان می‎تواند با گفتنِ دروغ، کینه و عداوت را برطرف کرده و صلح و صفا و صمیمیت میان آن‌ها برقرار کند. در اینجا دروغ‌گفتن حرام نیست.

 

در وصیت پیامبراکرم‌(ص) به امیرالمؤمنین‌(ع) آمده است: «یا علی! انَّ اللّه احَبَّ الکذبَ فی الاصلاح و ابغض الصدق فی الفساد.» ای علی! خداوند دروغ را که باعث اصلاح بین مردم شود دوست دارد و از راست‌گفتن که باعث فتنه و نفاق شود، بیزار است (وسائل‌الشیعه، ج‌8: ‌578).

 

خدعه و نیرنگ در جنگ

 

از موضوعات دیگری که دروغ‌گفتن حرام نیست، جنگ و جهاد است. اگر جنگ با انگیزۀ دفاع یا رفع فتنه و فساد باشد، استفاده از دروغ اشکالی ندارد؛ زیرا اگر بتوانیم با خدعه و فریب دشمن را غافل‎گیر کنیم و با حملۀ ضربتی به او یورش ببریم، می‎توانیم با کمترین تلفات دشمن را نابود سازیم. در وصایای رسول خدا‌(ص) به حضرت علی(ع) آمده است: «ای علی سه چیز است که دروغ بر آن‌ها نیکوست: خدعه و نیرنگ در جنگ و وعده به همسر و اصلاح میان مردم» (بحارالانوار، ج74:‌51).

 

وعده به خانواده و همسر

 

در دین مقدس اسلام هزینۀ زندگی زن و فرزند به‌عهدۀ مرد است ( تقریباً تمام فقها دربارۀ همسر مطلقاً و دربارۀ فرزندان در‌صورت نیاز آن‌ها و تمکّن پدر، چنین فتوایی دارند)؛ البته نفقه واجب به تناسب امکانات و مقدار توان است و بیش از آن لازم نیست؛ ولی چون بسیاری از اوقات در اثر زیاده‎طلبی و چشم و هم‎چشمی تقاضای خانواده فراتر از امکانات مرد و بیش از حد توان او است، در چنین وضعی مرد بر سر دوراهی قرار می‎گیرد یا باید با برخورد منفی و ردّ صریح در برابر خواسته‎های آنان موضع‎گیری کند یا با برخورد امیدوار‌کننده و وعده‎های مصلحتی و غیرجدی تا حدودی آن‌ها را راضی و قانع سازد. حال، باتوجه‌ به اینکه پاسخ منفی و تند جز جریحه‎دار‌شدن عواطف و تزلزل ارکان خانواده و حتی طلاق همسر سرانجامی ندارد، ناگزیر اجازه داده‌ شده که از روش دوم استفاده شود و آن به ظاهر وعدۀ دروغ دادن است.

 

اما باید درنظر داشت که اگر سرپرست خانواده بخواهد هرروز به بهانه‌های پوچ و بی‌اساس به خانواده‌اش دروغ بگوید؛ علاوه‌بر آنکه ازنظر تربیتی آثار بدی در پی دارد، حسّ اعتماد و اطمینان را در اعضای خانواده از بین می‌برد و جایگاه رفیع پدر و سرپرست خانواده را متزلزل کرده و آن ‌را در معرض سقوط قرار می‌دهد و در‌نتیجه، اساس خانواده از بین می‌رود.

 

فهرست منابع


[1]. اگرچه با واژه‌های الافک، البهتان، زور، افتری، الباطل، الاکاذیب، المین، الکاذب، مفتر، المائنة در برخی بخش‌های معنایی مشترک‌اند. ر.ک: دشتی، محمد؛ فرهنگ واژه‌های معادل نهج‌البلاغه، ص302و303.


[2]. ر.ک: نوری، حسین‌بن‌محمدتقی(1254-1320)؛ مستدرک‌الوسائل، ج‌9، ص85 و‌86 و مجلسی، محمدباقربن‌محمدتقی(1036-1111ق)؛ بحارالانوار، ج69، ص263 و ج75، ص‌377.


[3]. ر.ک: کلینی، محمد‌بن‌یعقوب(م 329ق)؛ الکافی، ج2، ص 340؛ ابن شعبة، حسن‌بن‌علی(قرن4)؛ تحف‌العقول، ص‌216؛ حر عاملی، محمد‌بن‌حسن(1033-1104ق)؛ تفصیل وسائل‌الشیعه، ج‌12، ص‌‌250؛ شوشتری، محمدتقی (1282-1374ق)؛ بهج‌الصباغة، ج 8، ص‌188، ج‌12، ص‌387، ج‌13،ص‌364؛ کاشف‌الغطاء، هادی؛ مستدرک نهج‌البلاغه، ص‌171؛ خویی، حبیب‌الله(1268-1324ق)؛ منهاج‌البراعة، ج‌6، ص‌143.


[4]. ر.ک: کلینی، محمد‌بن‌یعقوب(م 329ق)؛ الکافی، ج2، ص341‌و‌342؛ حر عاملی، محمدبن‌حسن(1033-1104ق)؛ تفصیل وسائل‌الشیعه، ج‌12، ص‌253؛ مجلسی، محمدباقر‌بن‌محمدتقی(1036-1111ق)؛ بحارالانوار، ج‌69، ص‌237و238؛ طریحی، فخرالدین‌بن‌محمد(979-1085ق)؛ مجمع‌البحرین، ج4، ص‌27.

تفتازانی، اسعد‌الدین(م 729ق)؛ مختصرالمعانی، ص‌31.

شیخ انصاری، مکاسب محرمه، ص265.

شیخ حر عاملی، وسائل‌الشیعه، ج‌16، ص‌137، چاپ بیروت.

شیخ حر عاملی، وسائل‌الشیعه، ج‌8، ص‌578، چاپ بیروت.

طریحی، فخر‌الدین‌بن‌محمد‌(979-1085ق)؛ مجمع‌البحرین، ج4، ص‌27.
 

 

منبع: متن زندگی

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار