به گزارش خبرنگار آزاداندیشی«خبرگزاری دانشجو»، میرگزد «تأثیر تفاوتهای مخاطبین در برنامهریزی آموزشی با نگاهی به الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» به همت مرکز راهبردی جبهه فکری انقلاب اسلامی (اشراف) و با همکاری مرکز تحقیقات بسیج دانشگاه امام صادق (ع) با حضور حجت الاسلام میرزایی در محل دانشگاه برگزار شد.
در این جلسه پس از بیان محتوا و جایگاه طرح شهید دقایقی (مخاطب شناسی آموزشی) حجت الاسلام میرزایی شروع به بررسی این طرح بر اساس مبانی انسان شناسی اسلامی کردند.
وی تأکید کرد که هر نظام آموزشی – چه اسلامی و چه غربی- باید در ابتدای فعالیت خود به سه سؤال اصلی پاسخ دهد :
1.نظریه شخصیت: یعنی باید تعریفی از انسان و نقشه راهی برای وی ترسیم کند.
2.باید برای تک تک افراد انسانی را با نظریه شخصیت خود تطبیق دهد؛ چراکه انسان ها متفاوت اند و باید برای هر کدام یک نقشه راه مجزا تعریف کرد.
3.راه حلی که برای رشد و سعادت این افراد مبتنی بر نظریه شخصیت خود ترسیم می کند چیست.
حال طرح شهید دقایقی به سؤال دومی که طرح کرده ام می پردازد یعنی قسمت مهمی از کار آموزشی را قرار است پوشش دهد. ولی باید توجه داشت که ما در این کار با انسان سروکار داریم و انسان از پیچیدهترین موجودات است که به راحتی نمی توان وی را شناخته و تقسیم بندی اش کرد.
با توجه به پیچیدگی های انسان و مشکل بودن شناخت وی به نظر می رسد طرح شهید دقایقی گرچه به منابع خوبی پرداخته ولی قسمت بسیار کوچکی از این کار را انجام داده و به نظر بنده درصد بسیار پایینی از آن مبتنی بر واقعیت است به این معنا که شما در طرح خود از منابع غربی نیز استفاده کرده اید در حالی که منابع غربی با توجه به انسان شناسی خود هیچ بهره ای از حقیقت نبرده اند و در این زمینه ابدا قابل استفاده نمی باشند.
حجت الاسلام میرزایی با ذکر این نکته که در سراسر کائنات و در میان تمام موجودات و مخلوقات تنوع وجود دارد، گفت: در تمام کرده زمین حتی آبهای دریاها با هم متفاوتاند موجودات متفاوتاند گیاهان متفاوتاند در این راستا یکی از مهمترین مخلوقات خداوند که از همه متنوعتر است انسان است.
وی گفت: ما زمانی میتوانیم در حوزه روش تعلیم و تربیت با هم صحبت کنیم و به نتایجی برسیم که تفاوت فطرت و شاکله را در انسان بشناسیم فطرت نوع خلقت یک موجود است که او را با موجود دیگر متفاوت میکند و این یک مفهوم عام است برای مثال انسانها یک فطرت دارند حیوانات یک فطرت دارند ملائک یک فطرت دارند هر دو اینها با هم متفاوتاند، اما شالکه در هر انسان و در هر مقطعی از سیر تعلیم و تعلم او فطرت تبلور یافته و شکوفا شده اوست.
شهوت، غضب و اختیار و عقل اینها همه فطرت یک انسان را تشکیل میدهند، اما خوب و بد و سطوح اینها شالکه یک فرد را میسازد، مثلا انسان اختیار دارد و این فطرت همه انسانهاست، امام زمانی که یک فرد یک چیز را انتخاب میکند و شخص دیگر چیز دیگری را حتی در شرایط کاملا یکسان این شاکله این افراد را تشکیل میدهد.
وی ادامه داد ما اگر یک کلاس داشته باشیم که همه در آن 22 ساله باشند به تعداد افراد این کلاس تنوع روحی، فکری، جسمی، تغذیهای و ... وجود دارد و نمیتوان گفت: صرف هم سن بودند اینها را میتوان از نظر مخاطبشناسی دستهبندی کرد و تمام اینها برمی گردد به اختیار انسان. انسان به دلیل اختیاری که دارد نمیتواند در غالب خاصی بگنجد یا تابع دستهبندی خاصی قرار بگیرد. ما در علم ریاضی میگویم دو ضرب دو میشود چهار تا و این یک قانون است که تا زمانی خلاف آن ثابت نشده در آن خطا وارد نیست و در کل دنیا قطعیت دارد، اما در مورد انسانها نمیتوان با قطعیت صحبت کرد.
زمانی که با انسان طرف هستی به خصوص در سبک و سیاق اسلامی یعنی با یک مدیر مختار طرفی به همین دلیل در باره انسان هر تحلیلی کردید اگر توحید افعالی و اختیاری را در مورد او ندیده بگیرید تحلیل شما منحرف و غلط خواهد بود از این رو مخاطبشناسی فقط در زمینه تعلیم مهم نیست، بلکه در زمینه تبلیغ، سیاست، اقتصاد و حتی ازدواج نیز اهمیت ویژهای دارد.
در ادامه یکی از دانشجویان پرسید با توضیحاتی که فرمودند نتیجه می گیریم شناخت دقیق انسان ها محال است ولی آیا معیاری برای شناخت نزدیکتر به انسانها وجود دارد؟
حجت الاسلام میرزایی در پاسخ گفت: آیا ممکن است انسانی پیدا شود که در صد هزار رشته تحصیلی علمی متخصص درجه یک باشد شما قطعا میگوید خیر اما بنده میگویم هم بلی هم خیر زیرا ما امیرالمومنین را داشتیم و ایشان توانستند و راه آن را نیز برای ما گفتند.. ««من عرف نفسه فقد انتهى قال الا کل معرفة والعلم». در نتیجه میتوان انسانها را شناخت. دقیق هم میتوان شناخت نفر به نفر. اما راه آن راه معمولی که ما و شما طی میکنیم نیست.
حجت الاسلام میرزایی در پایان افزود: بر الگوی استعدادیابی و مخاطب شناسی آموزشی هم یک روش وجود ندارد، بلکه روشهای زیادی وجود دارد که نیازمند سال ها تحقیق و تجربه است و منابع مورد نیاز هم قرآن، عرفان، برهان و تجربه خواهد بود.
گفتنی است طرح شهید دقایقی پیرامون مخاطبشناسی در این اصول استوار است.
آموزش و تعلیم و تربیت مؤثر، مبتنی بر برقراری نسبت صحیح بین سه رکن محتوا، قالب (روش) و یادگیرنده است. مخاطبین آموزشی (یادگیرندگان) دارای ویژگی ها، صفات و گرایش های متفاوتی می باشند که بر آن اساس، برای تحقق آموزش مؤثر، نیازمند محتوا و روش خاص خود هستند، لذا توجه به ظرفیتهای مخاطبین برای دریافت محتوا، از اساسیترین ارکان تعلیم و تربیت و آموزش میباشد. توجه به این تفاوت ها برگرفته از سیره معصومین و آیات قرآن کریم می باشد که فرمودند : «إنّا مَعاشِرَ الأَنبِیاءِ اُمِرنا أن نُکَلِّمَ النّاسَ عَلى قَدرِ عُقولِهِم».
لذا سؤال اساسی مطرح در طرح را می توان به این نحو بیان کرد که: مبتنی بر مبانی اسلامی چه معیارهایی برای تقسیم بندی (سطح بندی یا طبقه بندی) مخاطبین آموزشی داشته و بر این اساس مخاطبین آموزشی به چه اقسامی تقسیم می شوند و هر قسم دارای چه ویژگی ها و چه ملاحظاتی برای دریافت محتوای آموزشی است؟