عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: من امروز ناراحت میشوم که گروهی از روشنفکران هنوز به نئولیبرال اعتقاد دارند. این افراد عقب افتادهاند. عقب افتاده به این معنا که در کل دنیا دیگر کسی به این نظریه اعتقاد ندارد.
به گزارش خبرنگار آزاداندیشی «خبرگزاری دانشجو»، همایش «بررسی تاریخی مسئله توسعه در ایران» با حضور آقایان فکوهی، رهدار، جلایی پور، آزادارمکی و خسرو پناه در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. اولین سخنران این همایش دکتر ناصر فکوهی استاد دانشگاه تهران بود.
وی در ابتدا گفت: در دنیای امروز با موقعیت پیچیدهای روبرو هستیم و کشور ما نیز در میانه این موقعیت قرار گرفته است پس بحث پیرامون توسعه بحثی جدی و مهم است.
فکوهی ادامه داد: رویکرد من در انسانشناسی و جامعهشناسی آسیبشناسی است یعنی در جایی که مشکل وجود دارد آن مشکل را بشناسیم و سپس آن را واکاوی کنیم پس از آن در مورد آن مشکل راهحل ارائه دهیم اگر ما صرفا مشکل را بشناسیم و آن را معرفی کنیم و به مراحل بعد از آن کاری نداشته باشیم تفاوتی با بحثهای کوچه و خیابان ندارد.
عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ادامه داد: در حوزههای مختلف که به توسعه برمی گردد بحثهای مختلفی تاکنون ارائه کردهاند از مسئله پزشکی گرفته تا مسئله اقتصادی و تا میزان دانشگاهی و ... آسیبشناسی کردهاند کاری که در زمان محدودی که در اختیار من است انجام خواهند داد نقد توسعه در ایران است این نقد حوزه گستردهای را در بر میگیرد و به صدسال اخیر میپردازد.
وی افزود: وقتی به مسئله ای با نام توسعه برمیگردیم قبل از هر چیز باید ببینیم مسئله توسعه چه تبارشناسیای دارد مفهوم توسعه هم یک مفهوم وارداتی بود همان طور که دولت و دانشگاه نیز وارداتی بود البته رویکرد من این نیست که هر چیزی به برونزا است مورد انتقاد قرار گیرد اما برونزا بودن نشاندهنده مسائلی در جامعه است اولا به این معناست که جامعه باید آن را بپذیرد سپس به این معناست که جامعه باید این امر برونزا با شرایط جامعه منطبق شود اما این انطباق بر اکثریت قریب به اتفاق امور برونزا در ایران انجام نگرفت.
فکوهی ادامه داد: انقلاب اتفاق مثبتی بود ولی همه اتفاقنظر دارند که انقلاب یک آنومی اجتماعی است و تنها رویکرد که از ساخت انقلاب دفاع میکند رویکردی کمونیستی است و از درون رویکرد کمونیستی جریان نهلیستی است که از انقلاب دفاع میکند البته انقلاب ما نهلیستی نبود در طول قرن گذشته میلادی در ایران اقداماتی برای توسعه انجام گرفت و حرفهای زیادی برای مدرنیته زده شد اما عملا هیچ کاری برای این زمینه انجام نگرفته بود نمونه بارز آن موقعیت زنان در جامعه است قبل از انقلاب حرفهای زیادی برای مدرن کردن این موقعیت زنان در جامعه زده میشد اما عملا کار درخور توجهی انجام نگرفت اما پس از انقلاب موقعیت زنان در جامعه کاملا مشخص است بنابراین انقلاب پاسخی بود به موقعیتی که روشنفکران طرفدار توسعه در طول سالها ایجاد کرده بودند بنابراین انقلاب کمک کرد ما به سمت درونی کردن توسعه پیش برویم اگر این امر در شرایط عادی اتفاق میافتاد و اموری مانند جنگ رخ نمیداد مدرنیته به شکل دیگری در ایران انجام میگرفت اما همه میدانیم که در شرایط بحرانی در جامعه شکل نمیگیرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران افزود: روشنفکرانی که سعی کردند توسعه را از قرن بیستم پیاده کنند دست به یک تقلید میزنند و این تقلید کاملا مکانیکی است یعنی چیزی را در گوشهای از جهان دیدند و خواستند همان را در اینجا ایجاد کنند بدون آنکه به شرایط و موقعیت ایران و شرایطی که در آن مدرنیته به وجود آمده توجه داشته باشند ثانیا این روشنفکران دچار جبرگرایی شدند البته جبرگرایی در ایران براساس تصورگرایی و همچنین نوعی سادهانگاری شکل گرفت این رویکرد جبرگرایانه در اروپا هم وجود داشت ولی در هیچ کجا تا به این حد سادهانگارانه با مسئله برخورد نکرده بودند آنها میگفتند ما مدرنیته میسازیم و مردم به دنبال ما خواهند آمد به بیان سادهتر تصور از دوره ناصری تا آخر پهلوی دوم به یک شکل بود و آن این بود که ما با قدرت و زور میتوانیم تهران را به پاریس تبدیل کنیم این رویکرد در گروه بزرگی از روشنفکران وجود داشت این تصور روشنفکران از چپ رفته تا راست همه را در بر میگرفت تقابل در غایات بود.
فکوهی تصریح کرد: روشنفکران راست گرا بسیار خوش بین بودند و غایت خود را لندن و پاریس قرار میدادندو پایینتر هم نمیآمدند وقتی درآمد نفتیمان بالا رفت به توهم آنان دامن زد در سالهای آخر نیز به مدلهای جدیدی مثل مدل کشورهای خلیج فارس و مدل توسعه در کشورهای کوچک اقیانوسیه روی آوردند روشنفکران چپ نیز که شکست خوردند مدل روشنفکری راست از مدل روشنفکری چپ هم خندهدارتر بود آنها دولت دموکراتیک مصدق را به وسیله همین مدل توسعه خویش نابود کردند.
وی بیان کرد: در دوره 12 ساله پس از سقوط رضا شاه برای اولین بار موقعیتی پیدا میکنیم تا تمام جناح ها از جمله روحانیون روشنفکران ملیگرایان افراطی و معتدل حزب توده و ... موقعیتی پیدا میکنند که بتوانند تبادل اندیشه داشته باشند و ماحصل آن میشود ملی کردن صنعت نفت اگر آن اتفاق در آن روزها نمیافتاد وضعیت اقتصادی ایران به شدت بحرانی میشد و ما امروز موقعیتی شبیه افغانستان داشتیم ملی کردن صنعت نفت یک امر درونزا بود یعنی ما با اتکا به عوامل داخلی و اندیشههای داخلی توانستیم موقعیتی پیدا بکنیم که امروز پس از سالها فواید آن را درک میکنیم.
فکوهی در این زمینه ادامه داد: همان طور که صنعت نفت را یک دستاورد بزرگ میدانم انقلاب اسلامی را نیز دستاورد بزرگی میدانم ما در تحلیل انقلابها نباید به فواید کوتاه مدت آنها نگاه کنیم انقلاب فرانسه را نیز نمیتوانستیم تنها با اتکا به اتفاقات زودگذر اوایل انقلاب بررسی کنیم بلکه باید آن را در دراز مدت بررسی میکردیم انقلاب اسلامی را نیز باید در دراز مدت بررسی کنیم در این انقلاب در دراز مدت یک بینانیسم رخ داده و طی آن جوانان و زنان کارها را به دست گرفتهاند و جامعه مدنی ایجاد شد همین تشکیل جامعه مدنی با تنش همراه میشود و این امری طبیعی است در هیچ کجای دنیا توسعه پاستوریزه شکل نگرفت اما فواید انقلاب اسلامی در کوتاه مدت قابل بررسی نیست خود ملی کردن صنعت نفت و اتفاقاتی که با حضور دکتر مصدق در راس مملکت رخ داد نیز همین طور بود نتیجه آن چیزی جز کودتای 1332 و مشکلات پس از آن نبود حتی در کشور خفقان بزرگی تا حدود سالهای 40 ایجاد شد اما ما امروز میبینیم این اتفاق چه نقش بزرگی در اقتصاد ایران بازی میکند.
فکوهی ادامه داد: نقد توسعه در ایران هم همین طور است اولا کسانی که از گفتمان توسعه دفاع میکنند ریشه های آن را نشان نمیدهند که به استمعار برمیگردد دوما مدل توسعهای که مطرح میشود را نیز به درستی مشخص نمیکند این منطق منطقی است که با وجود انقلاب بزرگ اطلاعاتی که سی سال قبل رخ داد و جهان را متحول کرده هنوز از توسعه با مدل تصوری، تصدیگری حرفهای دولت و ... دفاع میکند متاسفانه اکثریت روشنفکران ما چه آنهایی که غیرآکادمیک هستند و چه دانشگران دانشگاهی هنوز از این تصورات فاصله نگرفتهاند و با وجود تجربه صد ساله هنوز از نگاههای صد سال قبل دفاع میکنند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت:به وجود آوردن یک نظریه توسعه محلی تنها الگویی است که میتواند ما را به توسعه واقعی نزدیک کند البته اصلا اعتقاد ندارم توسعه محلی با سیستم جهانی در تضاد است بهترین مثال کشورهای آمریکای لاتین و هند است این کشورها به سمت توسعه محلی رفتهاند اما از مهمترین کنشگران جهان نیز هستند اما سوالی که پیش میآید این است که فقر گسترده در این کشورها چیست؟ پاسخ این است که آنها هنوز تحت تاثیر فشارهایی هستند که استعمار در سالهای گذشته به آنها تحمیل کرده است ما در بسیاری موارد به آن فشارها روبرو نبودهایم.
فکوهی ادامه داد: من امروز ناراحت میشوم که گروهی از روشنفکران هنوز به نئولیبرال اعتقاد دارند این افراد عقب افتادهاند عقب افتاده به این معنا که در کل دنیا دیگر کسی به این نظریه اعتقاد ندارد این افراد خطرناک هستند این افراد هنوز از کوچک شدن دولت، خصوصی سازی، و مباحث قومیتی و ... دفاع میکنند که همگی الگوهای نئولیبرال هستند مثلا ما در ایران طی هزاران سال قومیتهای مختلف را داشتهایم اما هیچ گاه آنها با یکدیگر و با حکومت مرکزی مشکلی نداشتهاند اما در سالهای اخیر همین روشنفکران مباحث پس از انقلاب فرانسه را مطرح میکنند که بسیار وحشیانه بود توصیه من به دوستان اقتصادی استفاده از کلاسهای زبان انگلیسی است تا زبانشان تقویت شود و مقالات انگلیسی را بخوانند تا مباحث پنجاه سال قبل را برای ما تکرار نکنند.