به گزارش خبرنگار آزاداندیشی «خبرگزاری دانشجو»، یکی از اصلی ترین عوامل پویایی و تحرک در فضای فکری تداوم گفتگو و نظریه پردازی میان اندیشمندان است که بعضا در قالب میزگردهای تخصصی، گفتمان های علمی در قالب کتاب و مقاله، برگزاری نشستهای ویژه با حضور دانشجویان و مواردی این چنینی محقق میشود، رویکرد یاد شده اما در کشور ما آنچنان که باید روال و مسیر خود را نیافته است.
در راستای بررسی این مساله با سید جواد میری، استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، مدیر روابط بین الملل و همکاریهای علمی، سردبیر مجله چشم انداز اسلامی در لندن، پژوهشگر مهمان در مرکز مطالعات انتقادی ادیان در آمریکا، به گفتگو پرداخته ایم که حاصل آن را می خوانید:
«خبرگزاری دانشجو»- سال های سال است که مباحث گوناگونی پیرامون برپایی کرسی های نظریه پردازی و تقویت نقدپذیری در جامعه علمی و آکادمیک ما ارایه می شود، مع الوصف با گذشت دوره زمانی قابل توجه آنچنان که انتظار می رفت در این دو حوزه به توفیق نرسیده ایم، چرا این اتفاق افتاد و به نظر شما مهمترین علت در عدم رشد کرسی های نظریه پردازی چیست؟
سید جواد میری: یکی از کانال هایی که می توان در قالب آن بحث ها، ایده آل ها و ایده ها را مطرح کرد ژانر داستان است، یعنی وقتی از این سبک استفاده می شود مخاطبان بیشتری درگیر قضیه می شوند، اشاره ام به این قضیه در واقع پیش درآمدی بود بر داستانی که در ادامه عنوان می کنم.
می گویند در زمان اتحادیه جماهیر شوروی فردی از شوروی به آمریکا می رود و در آنجا کنار کاخ سفید ایستاد و شروع به عکس گرفتن کرد، کمی آن طرف تر یک آمریکایی ایستاده بود و سر صحبت را با این مرد روس باز کرد و از لهجه او فهمید که اهل کدام کشور است ولی با این حال از او می پرسد اهل شوروی هستی که مرد پاسخ می دهد: بله، چه طور؟ مرد آمریکایی می گوید: یعنی اهل کشوری هستی که سیستم حکومتی اهریمنی دارد و مردمان اش تحت ظلم و ستم هستند؟
مرد روس پاسخ می دهد: مگر تا به حال به شوروی آمده ای که چنین نظری داری که مرد آمریکایی پاسخ منفی داده و می گوید: کاخ سفید را نگاه کن، آن مردی که هم اکنون از کاخ خارج شد رییس جمهور آمریکا است، مرد دیگر معاون اوست و در همان لحظه شروع به گفتن این جملات کرد که مرگ برآمریکا، مرگ بر اشغال گران ویتنام، مرگ بر این سیستم اهریمنی!!! سپس رو به مرد روس کرده و گفت: می بینی که کسی به من چیزی نمی گوید و این یعنی آزادی!
مرد روس بعد از مشاهده این اتفاقات می گوید: به این می گویی آزادی؟ من برای تو بلیت می گیرم و تو را به مسکو می برم، هردو به مسکو رفتند و مرد روس طرف خود را برای بازدید از کارخ کرملین برد و خطاب به او گفت: مردی که هم اکنون از کاخ خارج شد دبیر حزب کمونیست روسیه بود و بالاتر از او به لحاظ مقام های دولتی فردی نیست، بعد از این مرد روس روبه روی کاخ ایستاد و گفت: مرگ بر آمریکا، مرگ بر اشغالگران ویتنام ، مرگ بر کاپیتالیسم ، مرد روس چنین اظهاراتی را جلو کارخ کرملین بر زبان آورد و رو نمود به مرد آمریکایی و گفت دیدی اینجا ما هم آزادی داریم و کسی به من تعرضی نکرد و کاری به کارم نداشت.
علت اشاره من به این داستان به موضوع بحث ما یعنی کرسی های آزاداندیشی باز می گردد.
گاهی وقت ها زمانی که صحبت از کرسی های آزاداندیشی و نظریه پردازی می کنیم جهت نقد ما به سمت فضای بیرون است در نتیجه با ساختارهای باز مواجه می شویم اما وقتی قرار است نقد به خودمان و فضای داخل باشد ساختارها تنگ می شوند و کسانی که می خواهند در این عرصه ها قدم بگذارند نه تنها به علت این فضای نقدناپذیر وارد عرصه نمی شوند که حتی خودسانسوری هم می کنند.
در واقع بیشتر کسانی که می خواهند در حوزه علوم انسانی کرسی های نظریه پردازی راه اندازی کنند به نقد از نگاه اول یعنی نقد فضای فکری بیرون معتقدند اما در مورد عملکرد خودشان هیچ گونه نقدی را بر نمی تابند؛ این در حالی است که اگر به تاریخ فلسفه و علم نگاه کنیم خواهیم دید که شرایط جز این است و تولید نظریه با تصدی گری ممکن نیست، بلکه اساسا زمانی یک نظریه مطرح می شود که بتواند از تجربه های جزیی و فردی نظرات کلی را ترسیم و استنباط کند و مسائل شخصی را با مسائل اجتماعی در یک بستر تاریخی مفهوم سازی کند؛ وقتی چنین شد دیگر اندیشمندان کم کم به یک نظریه استناد می کنند و در نتیجه این نظریه به تدریج مطرح می شود.
«خبرگزاری دانشجو»- تحقق این شرایط در نظریه پردازی در گرو چه امکانات یا شرایطی است؟
سید جواد میری: باید انجمن های علمی برای این منظور وجود داشته باشند، اساسا یک نظریه زمانی شکل می گیرد که جوامع علمی وجود داشته باشند؛ چراکه این جوامع علمی هستند که نظریات علمی را تایید یا ابطال می کنند، گاهی ممکن است یک نظریه درست باشد، اما به این علت که به رشد و پویایی نرسیده است امکان رشد نیابد و حتی حسادتهای فردی و ساختاری مانع بروز آن گردد ولی دیری نخواهد پایید که آن نظریه دوباره سر بر خواهد آورد.
«خبرگزاری دانشجو»- اصلی ترین مشکل در برگزاری کرسی های نظریه پردازی چیست؟
سید جواد میری: یکی از مشکلات عمده آن است که افرادی که متصدی برگزاری این کرسیها هستند نگاه نرماتیو نسبت به علوم انسانی دارند، مثلا می گویند علوم انسانی باید در چارچوب صرف نگاه ایرانی اسلامی باشد.
«خبرگزاری دانشجو»- این نگاه یا بعضا نگرش های همسان چه خللی را در روند نظریه پردازی ایجاد می کنند؟
سید جواد میری: ببینید، الان بحثی مطرح است به ویژه در حوزه جامعه شناسی و نظریات اجتماعی که در آن راه و روزنه ای برای نگاه های رقیب هم باز می شود در واقع همان نگاه «لوجیکال پوزیتیویسم». این نگرش سبب می شود که برخی چنین قلمداد کنند آنچه که از جهان شمولی علوم انسانی مطرح می شود در واقع اینگونه (جهان شمول) نیست؛ یعنی علوم انسانی مبتنی بر تجربه اروپای غربی جهانی شده اند و آرام آرام نظام های خود را در جهان بسط داده است.
البته به تدریج کسانی که این نگاه را نقد کردند معتقد شدند این تجربه معنوی که به آن تجربه علوم انسانی جهان شمول می گویند در واقع تجربه معنوی اروپای غربی است. البته در کنار این نگرش، نگاه های دیگری نیز مطرح شد و برخی معتقد شدند هر تمدن و فرهنگی ممکن است بر اساس تجربیات خودش از انسان، خود، فرهنگ، هستی و خدا بتواند تجربیات دیگری را خلق کند که با این نظر پاسخ این است که بله انسان می تواند نظریاتی را طرح کند که اتفاقا اروپا محور هم نباشد. کسانی چون دکتر سیدفریدالعطاس، سید حسین نصر و دیگران از جمله کسانی هستند که وقتی صحبت از علوم انسانی آلترناتیو می کنند معتقدند علوم انسانی یعنی اینکه معیار تجربه اروپای غربی قرار نگیرد.
«خبرگزاری دانشجو»- به هرحال بسیاری از افراد در فضای فکری کشور معتقد به پیاده سازی نظریه اسلامی ایرانی بودن علوم انسانی هستند، در این رابطه چه نظری دارید؟
سید جواد میری: اگر بیاییم و بگوییم فقط در این چارچوب می خواهیم صحبت کنیم و نظریه ای به جز نظریه علوم انسانی مبتنی بر مولفه های اسلامی ایرانی قابل قبول نیست در واقع قرائت های مختلف را تقلیل به یک نگاه صرف کرده ایم. حال آنکه ما پنج نگاه کلان در حوزه جهان اسلام و ایران داریم که شامل نگاه فقاهتی، عرفانی، فلسفی، حکمی، علمی می شود، هرکدام از این موارد عقبه ای در فرهنگ ما دارند، مثلا نگاه علمی نزدیک به صد و پنجاه سال در فرهنگ ما عقبه دارد، یا نگاه عرفانی پیشینه غنی در فرهنگ ما دارد حال اگر بیاییم و یگوییم که مثلا نگاه عرفانی یعنی همین نگاهی که امروز مطرح می کنیم در واقع آمده ایم نگرش وسیعی را تقلیل به یک فضای محدود داده ایم و از مشکلات این نگرش آن است که تنوع ایده ها را به نگرش صرفا سیاسی و ایدئولوژیک تقلیل میدهد.
«خبرگزاری دانشجو»- علت چیست که نتوانسته ایم این پنج نگاه کلانی که اشاره کردید را وارد فضای آکادمیک کنیم؟
سید جواد میری: واقعیت آن است که در حال حاضر دو تجربه کلان پیش روی ما قرار دارد، یکی تجربه سنتی خودمان است، یعنی فیلسوفی مانند ابن سینا صحبتی کرده و غزالی بر نظریات او ردیه نوشته است، یا غزالی ردیه بر فلسفه نوشت و ابن رشد ردیه بر تهافة الفلاسفه غزالی نوشت، یا خواجه نصیرالدین طوسی صحبت کرد و علامه حلی نظریات خواجه نصیر را تکمیل کرد، لذا این گفتمان سنتی در طول قرن های متمادی وجود داشته و افراد یا نظریات یکدیگر را تکمیل و یا نقد کرده اند.
در این بین نگاه دیگری نیز وجود دارد که همان نگرش مدرن است، تجربه کشورهای غربی در حوزه نظریه پردازی آن است که مثلا متفکری نظریه ای را ارایه می دهد و مقاله ای را می نویسد، دیگری بر مقاله او ردیه می نویسد و بعد نظریه را بر موضوعی اعمال می کنند تا نتیجه آن را بررسی کنند، بنابراین بیرون از فضای علمی مکانیزمی تعریف نمی شود.
پس ما نمی توانیم بگوییم که مثلا یک محقق چه طور مقاله بنویسد. ما چنین مسایلی را حل نکرده ایم و تصور می کنیم با نگاهی از بیرون می توانیم علم را بسازیم در حالی که علم ساختنی نیست. اساسا هسته مرکزی که علم را می سازد خود متفکر است و آن متفکر قسمت اصلی حالتی است که از آن به انفجارات درونی نظریات یاد می کنند.
حال برگردیم به بحث اصلی یعنی کرسی های نظریه پردازی، واقعیت این است که عموم کسانی که در ایران و خارج از ایران دست اندرکاران کرسی های نظریه پردازی اند از اصحاب معرفت و اصحاب علوم انسانی نیستند. بیشتر این افراد را کسانی تشکیل می دهند که از خارج از فضای علمی به دلائلی چون رانت سیاسی و رانت علمی به این حوزهها وارد شدهاند، به بیان بهتر افرادی آمدهاند و پستی را گرفته اند بی آنکه تخصصی داشته باشند و همان بهتر که اگر قرار است که خدمتی داشته باشند بروند و تسهیلاتی را در اختیار قرار دهند که بعضا همین کار را هم نمی کنند.
در پایان باید بگویم از اصلی ترین مشکلات ما در حوزه علوم انسانی آن است که متفکران مان نمی توانند آزادانه در مورد نظریات خود به اظهار عقیده بپردازند چراکه نقدپذیری در جامعه علمی ما وجود ندارد.