به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، دیگر اینکه دستکم بخشی از پاسخ به چنین پرسشی در گرو فهم و تعریف پاسخگوینده از مقوله پیشرفت و زمینه ذهنی وی است. با این حال میتوان با دقیقتر کردن این پرسش و با تعیین پیشفرضها به پاسخی درخور نزدیک شد. درباره ملاحظه نخست میتوان به یک تحدید قلمرو دست زد که منظور از پرسش را به عوامل زمینهسازِ زیرساختی محدود میکند؛ یعنی آنچه به عنوان شرط لازم برای پیشرفت بهشمار میرود و بدون آن اساسا فضای حیاتی مساعد برای پیشرفت فراهم نیست. درباره ملاحظه دیگر نیز میتوان بر این پیشفرض تکیه کرد که مفهوم پیشرفت در اینجا در معنایی عامتر از توسعه، آن هم در پسزمینه اسلامی ـ ایرانی بهکار رفته است.
با در نظر گرفتن این دو ملاحظه، شاید رسیدن به پاسخ کمی آسانتر شود. واقعا چه چیزی موجب میشود روند پیشرفت یک کشور به شکل جهشی و مستمر درآید؟ به نظر میرسد کسانی که در فرآیندهای اجتماعی رشد علم و اقتصاد و فرهنگ، دستی دارند و این مسائل را از منظر کلی و روندی تحلیل میکنند در این نقطه اشتراک نظر دارند که «ثبات سیاسی» شرط حداقلی و لازم، نهتنها برای آغاز و تداوم پیشرفت در عالم واقع بلکه حتی شرط اندیشیدن به آن است. هنگامی که ثبات سیاسی قابلملاحظهای در یک کشور وجود نداشته باشد، یا گامی جدی و مؤثر به سمت رشد علمی و فرهنگی و اقتصادی برداشته نمیشود یا این گامها لرزان و دستاوردهای آن شکننده خواهد بود.
یک ایده پرکشش
تامین ثبات مستمر و مثبت برای یک کشور، خود در گرو عوامل متعددی است که مهمترین آنها ـ در جهان و زمانی که مردمسالاری در آن یک هنجار بهشمار میرود ـ دستیافتن به یک سازوکار کارآمد برای گردش قدرت سیاسی میان اندیشهها و برنامههای سیاسی در اداره کشور است، بهگونهای که با زمینههای فرهنگی و شرایط اجتماعی آن همخوانی داشته باشد.
از سوی دیگر برخی عوامل میتوانند با حضور خود نقشی منحصربهفرد و بسیار تعیینکننده به ثبات سیاسی بدهند.
از مهمترین این عوامل، طرح ایدهها و نظریههای سیاسی تازه و توانایی در عملیاتیکردن آنهاست، چیزی که امروز در قلمرو سیاسی جمهوری اسلامی ایران، شاهد آن هستیم. البته طرح ایدههای تازه در گستره اندیشه سیاسی بهطور طبیعی در هر جامعه در آستانه انقلاب یا جامعه پساانقلابی رخ میدهد؛ ولی اولا شدت اختلاف و میزان تازگی آنها نسبت به وضعیت موجود متفاوت است و ثانیا شرایط خاص جوامعی که یک انقلاب بزرگ در آنها رخ داده است، به سختی و بسیار دیر، اجازه عملیاتیشدن این ایدهها را میدهد.
مورد خاص جمهوری اسلامی ایران از این حیث یک نمونه منحصربهفرد و پرکشش برای مطالعه اندیشمندان اجتماعی و سیاسی است. زیرا هم ایده بسیار متفاوتی را نسبت به همه نظریههای موجود سیاسی در زمانه خود ارائه کرده که مبتنی بر دخالت مستقیم و مؤثر دین در عرصه عمومی و امر سیاسی است و هم موفق شده این نظریه را با فاصله اندکی از پیروزی انقلاب، تبدیل به پیکره نظام سیاسی با عنوان جمهوری اسلامی کند.
2 عامل پویایی مردمسالاری دینی
تازگی مردمسالاری دینی تنها در سطحِ منابع مشروعیت (خدا و مردم) متوقف نمانده و به عرصههایی نو در زمینه مشارکت سیاسی مانند مناسک سیاسی همچون راهپیمایی 22 بهمن، روز قدس و... نیز کشیده شده است. با این حال ایدهای که به عنوان «مردمسالاری دینی» یعنی مردمسالاری مبتنی بر دین و متکی به آن نامیده شده و در یک ساختار حقوق اساسی به عنوان «جمهوری اسلامی» صورتبندی شده است، به همان اندازه که از منظر علوم اجتماعی و سیاسی نوآورانه است از سوی نظامهای سیاسی رقیب مورد هجمه و تخریب قرار گرفته است. البته دامنه این رویکرد گاهی به مراکز دانشگاهی جهان نیز کشیده شده و ترکیبی از بایکوتـتخطئه را در محیطهای علمی دامن زده است.
در چنین پسزمینهای، دو عامل ـ بیش از همهـ به پویایی مردمسالاری دینی و ثبات روزافزون جمهوری اسلامی، مدد رسانده است:
1ـ تداوم مردمسالاری دینی در ایران به عنوان نظریه مبنا و غالب: در طول 4 دههای که از پیروزی انقلاب میگذرد، مردمسالاری دینی از سطح ایده و ساختار گذر کرده و به لایه فرهنگ رسیده است. در واقع فرهنگ ویژه رقابت و مشارکت سیاسی در دل مردمسالاری دینی پدید آمده و رشد کرده است که خود را در برگزاری منظم و سالم انتخابات و نیز برپایی مناسک سیاسی سالانه همچون راهپیمایی 22 بهمن نمایان میسازد. این فرهنگ با تجربه زیست جمعی ایرانیان در سالیان پس از انقلاب که مبتنی بر ارزشها و هنجارهای سیاسیِ دینی است، چهره نهادینهای به خود گرفته و یک چارچوب راهنمای رفتاری برای کنشگران اجتماعی پدید آورده است. اگرچه در دورههای مختلف، نیروهای فراوانی از بیرون تمایل داشتهاند که چهره این مردمسالاری را تیره و تار بنمایانند و از درون نیز برخی نیروهای سیاسی از چارچوبها خارج شدهاند.
2ـ رشد علمی کشور و دستاوردهای آن در برخی حوزههای راهبردی: با پایان جنگ تحمیلی و آغاز دوران سازندگی ـ در حالی که یک دهه از پیروزی انقلاب میگذشت و ویرانیهای مضاعفی نیز پدید آمده بود ـ حرکت درونزای فزایندهای در کشور پدید آمد که زیرساخت بنیادی آن تولید علم در کشور و تکیه بر نیروی انسانی مستعد داخلی بود. از سویی این حرکت روزبهروز رنگ خودآگاهانهتری به خود گرفت و از سوی دیگر دستاوردهای آن با گذشت زمان برای عموم مردم نمایان شد و خود را در رشد چشمگیر علمی در زمینه سلولهای بنیادی، نانوتکنولوژی، هستهای و... نشان داد. این پیشرفتها نیز در شرایطی محقق شد که کشور بهطور تشدیدشونده مورد تحریمهای علمی و اقتصادی قرار داشته است.
روزهای حساس جمهوری اسلامی
تهاجم نظامی، تخطئه علمی، تخریب رسانهای، تحریم اقتصادی، تهاجم فرهنگی و... سیاستهایی است که به تناوب و تناسب در همه سالهای پس از انقلاب، جمهوری اسلامی ایران را نشانه گرفته. با این حال به نظر میرسد هر روز که بر عمر نهال تازه مردمسالاری دینی در ایران افزوده میشود و میتواند تعادل خود را در این جوّ پرتوفان حفظ کند، آرزوی قطع این درخت برای رقیبان و بدخواهان، هر روز دیریابتر و دشوارتر میشود. به بیانی ساده در این وضعیت تاریخی، گذشت زمان خودبهخود به عنوان یک عامل مثبت برای جمهوری اسلامی عمل میکند اما هرگونه ذهنیت و اقدامی که بخواهد این باد موافق را تبدیل به فضای خوابآلوده و سستی کند، ویرانگرتر از هر عامل مهاجم بیرونی خواهد بود.
در واقع مقاومت جمهوری اسلامی در برابر دستاندازهای طبیعی و دستدرازیهای تحمیلی، هر دو وابسته به استحکام ساخت درونی نظام است. اما مسأله این است که گذشت زمان موجب پیچیدهترشدن عواملی شده که به این ساخت درونی استحکام میبخشند و کوچکترین اشتباهی ـ حتی اگر از سر غفلت باشد ـ ممکن است غیرقابل جبران باشد. در شرایطی که ایران سرسختانه خود را در برابر ترفندهای پیچیده رقیبان سرپا نگاه داشته است، حجم انبوهی از کارهای برزمینمانده بویژه در عرصههای علمی، اقتصادی و فرهنگی وجود دارد که اگر بهنگام و بهدرستی به انجام نرسند، مقاومت نیز بیاثر خواهد بود زیرا ساخت درونی نظام از درون پوک خواهد شد.
فضای حیاتی برای پیشرفت
از سویی لایههای علمی، اقتصادی و فرهنگیِ جامعه نسبت به مردمسالاری دینی در وضعیت تاثیر متقابل هستند و از سوی دیگر لایههای مختلف در درون مردمسالاری دینی ـ یعنی ایده، ساختار و فرهنگ ـ بر یکدیگر اثراتی همافزایانه دارند. از این رو به نظر میرسد با مشارکت حماسی مردم در انتخابات ریاستجمهوری سال 92 و نیز در مناسک سیاسی 22 بهمن سال گذشته، یک «فضای حیاتی» پدید آمده است تا سیاستگذاران و تلاشگران علم، اقتصاد و فرهنگ، هم دوره جدید و بویژه سال نو را به مثابه فرصتی برای پیشرفت در قلمرو خود قدر بدانند و هم سهم خود را در همافزایی باثبات سیاسی بپردازند چرا که در افقی بلندمدت، ثبات سیاسی بدون اقتدار علمی، پویایی فرهنگی و رشد اقتصادی دوام نخواهد آورد.
منبع: Khamenei. ir