به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، جعفر بلوری در یادداشت امروز روزنامه کیهان نوشت:
1- طی روزهای گذشته، کشورهای مصر، اوکراین و اتحادیه اروپا شاهد برگزاری انتخابات بودند و قرار است در 13 خردادماه سال جاری نیز در سوریه انتخابات برگزار گردد. انتخابات در مصر، اوکراین و سوریه ریاستجمهوری و در 28 کشور اروپایی انتخابات، پارلمانی است. از انتخابات همواره به عنوان یکی از مظاهر دموکراسی و مردمسالاری یاد میشود و امروزه کمتر کشوری است که از انتخابات و رای مردم بر سرنوشت خود، دفاع نکند. در این بین هستند کشورهایی که خود را پرچمدار دموکراسی، آزادی و احترام به حقوق ملتها میدانند و برای حاکم کردن آن حتی از راهاندازی جنگ نظامی و اقتصادی نیز ابایی ندارند!
اما در این چهار انتخاباتی که بدانها اشاره شد، یک «نقطه ثقل مشترک» وجود دارد و آن چیزی نیست جز «دهنکجی به دموکراسی» چرا؟ بخوانید:
الف- در کشورهای مصر و اوکراین، کسانی اقدام به برگزاری انتخابات ریاستجمهوری کردند که همین چند ماه پیش با کودتای نظامی یا رنگی بر راس امور قرار گرفتند. غرب به رهبری آمریکا، هم از کودتای نظامی ژنرال السیسی در مصر و هم از کودتای رنگی نارنجیها در اوکراین حمایت کرده است. در هر دوی این کشورها، دولتهایی سرنگون شدند که کاملا قانونی و با انتخابات روی کار آمده بودند. جالبتر این که، در کودتاهایی که در این دو کشور صورت گرفته بعضا میتوان جای پای خود آمریکاییها را نیز مشاهده کرد. آمریکا همانطور که کودتای رنگی در اوکراین را به رسمیت شناخت، به همان شکل، انتخابات ریاستجمهوری را که یکشنبه گذشته از سوی کودتاچیان این کشور برگزار شد به رسمیت شناخت. کاخسفید هنوز نتایج انتخابات ریاستجمهوری اوکراین اعلام نشده با صدور بیانیهای رسمی، به کودتاچیان و انتخاب مردم این کشور تبریک گفت!
در مصر اما، به دلیل افتضاحی که با کودتای نظامی به بار آمده و هزاران نفر در روز روشن به خاک و خون کشیده شده بودند، کاخ سفید نتوانست صراحتا از کودتا دفاع کند بنابراین، فقط از آن «انتقاد» کرد اما هرگز حاضر به محکوم کردن آن نشد. این کشور در بحبوحه کشت و کشتارهای مصر، مدعی شد کمکهای نظامی خود را به این کشور قطع میکند اما در عمل چنین اتفاقی نیفتاد. اعضای کمیسیون خارجه سنای آمریکا با این کار مخالفت کردند و وعده دادند این مسئله به بعد از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری مصر موکول شود! (12 اردیبهشت، به نقل از وردتریبیون) جالب این که، در کودتای نظامی تایلند نیز شاهد بودیم، آمریکا فقط وعده داد برخی کمکهای نظامیاش به این کشور را قطع میکند، در حالی که فرمانده ارتش تایلند به صراحت اعلام کرد در این کشور کودتا کرده آن هم به شکل رسمی!
ب- در نقطه مقابل این کشورها، سوریه وجود دارد. همانطور که اعلام شد، این کشور پنج روز دیگر شاهد برگزاری انتخابات ریاستجمهوری خواهد بود. آمریکاییها هنوز این انتخابات آغاز نشده با برگزاری آن مخالفت کردهاند، اما با کمال وقاحت از تروریستهای آدمخواری که در این کشور هر جنبندهای را میکشند و از هیچ جنایتی دریغ نمیکنند، حمایت میکند. این در حالی است که به اعتقاد بسیاری، «بشار اسد» از حمایتهای مردمی برخوردار است. به عنوان فقط یک نمونه، وزیر خارجه اسپانیا در لبنان تصریح کرده که باید پذیرفت بشار اسد از حمایتهای مردمی برخوردار است و دلیل پایداری اسد نیز همین واقعیت است. (خبرگزاری الشرق الجدید، پنجم اردیبهشتماه)
25 اردیبهشت پایگاه خبری «العهد» لبنان اعلام کرد، بررسیهای سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) نشان میدهد اگر بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه در انتخابات پیش رو نامزد شود بیشتر مردم این کشور به وی رای میدهند. این سازمان حتی میزان آراء اسد را نیز 75 درصد اعلام کرد.
ج- و اما انتخابات پارلمانی اروپا؛ طبق گزارشهای منتشر شده از سوی رسانههای غربی، انتخابات پارلمانی در این قاره از روز پنجشنبه گذشته و به مدت 4 روز در 28 کشور جهان برگزار شد اما در این دور از انتخابات، مخالفان اتحادیه اروپا توانستند به دلیل بحران اقتصادی و سیاستهای سنگین ریاضتی اعمال شده از سوی احزاب حاکم بر کشورشان- که خشم مردم این قاره را برانگیخته است- نتایج بیسابقهای را کسب کنند. آخرین گزارشها حاکی است چیزی بالغ بر 200 کرسی از 751 کرسی کل اتحادیه اروپا را مخالفان اتحادیه اروپا و گروههای راست افراطی کسب کردهاند که این مسئله به منزله یک زلزله سیاسی برای اروپا است. نتایجی که به نوشته روزنامه انگلیسی فایننشال تایمز در روز سهشنبه ششم خرداد ماه، باعث نگرانی رهبران غرب و به اذعان روزنامه «نیویورک تایمز» در شماره همین روز خود باعث وحشت غربیها شده است. نیویورک تایمز نیز دراینباره گزارشی تحلیلی با عنوان «ترقی پوپولیستها در انتخابات پارلمانی اروپا» منتشر کرد!
کار در برخی از کشورهای مهم اروپایی مثل فرانسه- که از قضا مخالفان اتحادیه اروپا در آن آراء زیادی کسب کردهاند- به جایی رسید که به نوشته روزنامه فیگارو در 5 خرداد، دولتمردان را وادار به برگزاری «نشست بحران در الیزه» کرد.
2- حال، سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که، اگر دموکراسی و آزادی مدنظر غرب، اینقدر مهم و ارزشمند است که به خاطر آن میشود جنگها راهاندازی کرد و خونها ریخت و اگر توان جنگ نبود، میتوان از حربه تحریمهای اقتصادی استفاده کرد، پس چرا غرب از نتایج انتخابات پارلمانی اروپا به وحشت افتاده و چرا از خواسته مردم استقبال نمیکند؟! چرا به دموکراسی دهنکجی میکند؟!
واقعیت این است که نگاه غرب به دموکراسی، نگاهی کاملا غیردموکراتیک و ضدمردمی است و در آن هیچ اعتقادی به «رای اکثریت» وجود ندارد و اگر به نهادهای تحت حمایت آنها تعرضی صورت گیرد، از سرکوب آن ابایی نخواهند داشت. در تایید این ادعا میتوان به اظهارات برخی متفکرین مشهور غربی مثل «کارل پوپر»، استناد کرد که میگوید: «جامعه باز (دموکراسی) ممکن است نه تنها از جانب جباران و اقلیتها بلکه از سوی اکثریت نیز آسیب ببیند، بنابراین به حق میتوان در برابر اکثریتها از جامعه باز و نهادهای آزاد دموکراتیک دفاع کرد... در صورت لزوم و وجود تهدیدات خطیر باید دشمنان تساهل و هواداران خشونت را سرکوب کرد.»
فرید زکریا، تحلیلگر معروف آمریکایی نیز در کتاب «آینده آزادی: دموکراسی غیرلیبرال در داخل و خارج» (2003) تصریح میکند که آزادی و لیبرالیسم مقدم بر دموکراسی است و بدون تغییر در انگارهها و رفتارهای سنتی در جوامع شرقی، دموکراسی و برگزاری انتخابات منجر به تشکیل دولتهای دموکراتیک غیرلیبرال مانند جمهوری اسلامی ایران خواهد شد.
از لابهلای این جملات میتوان پاسخ سوال را یافت. غربیها امروز با چنین تفکراتی است که روابط خود با دیگر کشورها را تنظیم میکنند. محور در این تفکر، نگاه غیردموکراتیک و خودمحور به ساختارهای دموکراتیک است نه خواسته اکثریت مردم. به گفته «رنه گنون»، از منتقدان تمدن غرب «شعار حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش فریبی بیش نیست گرچه در راستای پندار و توهم رای و انتخابات عمومی خلق شده باشد...»
«منافع» نهفته در این نگاه غیردموکراتیک و سلطهجویانه، واقعیتی است که در این بین برای پیروان و خالقان چنین تفکراتی اصل و زیربنا محسوب میشود.
نتیجه دموکراسی منهای دین و اخلاق میشود آنچه امروز در اروپا، سوریه، اوکراین و مصر میگذرد. در غیر اینصورت، از این واژه جذاب اینگونه استفاده ابزاری نمیشد. غرب هر جا منافعی داشته باشد از دموکراسی حمایت و جایی که بر خلاف منافعش باشد، دموکراسی را ذبح کرده با دیکتاتورترینها حشر و نشر میکند. کسب منافع غرب میتواند حتی در دفاع از تروریستهای وحشی سوری باشد.