یکی از مباحث اساسی و مورد چالش ایران و 1+5 در گفت و گوهای هسته ای، بحث بر سر تعداد سانتریفیوژها و مقدار اورانیوم غنی سازی شدن برای ایران است. از یک سو غرب تلاش می کند با کاهش تعداد سانتریفیوژها به 4 هزار عدد، مدت «گریز هسته ای » برای ایران را به 12 الی 18 ماه برساند...
گروه بین الملل«خبرگزاری دانشجو» ـ سجاد مصطفی پور؛ یکی از مباحث اساسی و مورد چالش ایران و 1+5 در گفت و گوهای هسته ای، بحث بر سر تعداد سانتریفیوژها و مقدار اورانیوم غنی سازی شدن برای ایران است. از یک سو غرب تلاش می کند با کاهش تعداد سانتریفیوژها به 4 هزار عدد، مدت «گریز هسته ای » برای ایران را به 12 الی 18 ماه برساند در حالیکه جمهوری اسلامی ایران در راستای برنامه پیشرفت هسته ای خویش، به کرات درباره نیاز تاسیسات هسته ای ایران به 54 هزار سانتریفیوژ و 30 تن اورانیوم غنی سازی شده تاکید می کند، این در حالیست که طرفین باید در توافق جامع،نسبت به حل این موضوع مهم و اساسی گام بردارند در غیر این صورت می تواند این مسئله باعث ناکام ماندن مذاکرات شود.
علی اکبر صالحی،رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان در گفت و گو با العالم درباره تعداد سانتریفیوژهای مورد نیاز برای ایران می گوید: «نیروگاه اتمی بوشهر برای یک سال فعالیت به سی تن اورانیوم غنی شده نیاز دارد که برای ساخت این مقدار سوخت باید شمار سانتریفیوژهای نسل اول در تأسیسات غنیسازی نطنز به پنجاه هزار دستگاه افزایش یابد؛ باید سی هزار دستگاه سانتریفیوژ دیگر ساخته شود تا پاسخگوی سوخت مورد نیاز تأسیسات نطنز باشد و این در حالی است که برنامه برق هستهای ایران، ابعادی بسیار بزرگتر از نیروگاه بوشهر دارد».
سید عباس عراقچی پس از پایان دور سوم مذاکرات در وین درباره میزان غنی سازی ایران می گوید: «موضوع ابعاد و دامنه برنامه غنی سازی ایران یکی از موضوعات مذاکره هست و بر اساس توافق ژنو غنی سازی ایران ادامه خواهد یافت، ولی ابعاد و اندازههای آن موضوع مذاکره است.غنی سازی ایران ادامه مییابد تحت هیچ شرایطی تحدید و تعلیق نخواهد شد، اما ابعاد و اندازه های آن براساس نیازهای عملی کشور در طول مذاکره تعیین خواهد شد».
نکته اساسی و قابل توجه اینکه، بر اساس معاهده انپیتی هرکشوری میتواند هر میزان که میخواهد غنیسازی داشته باشد و در زمینه تحقیق و توسعه هم محدودیتی ندارد تنها مشروط به اینکه اهدافش از غنیسازی صلحآمیز باشد و غنیسازی خود را تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی انجام دهد.
پس چرا غربی ها به کرات اصرار دارند که تعداد سانتریفیوژها و میزان غنی سازی ایران باید به طور قابل ملاحظه ای کاهش یابد؟ مگر پیشرفت درباره برنامه های هسته ای ایران در راستای اهداف و قواعد «ان پی تی» چه اشکالی دارد؟
آنچه مشخص است اینکه، کاهش تعداد سانتریفیوژها و میزان غنی سازی اورانیوم در تاسیسات هسته ای جمهوری اسلامی ایران، در وهله اول نیازهای تعریف شده برای کشور در عرصه دانش هسته ای، را محقق نخواهد کرد، در وهله دوم، توان تاسیسات هسته ای را به صورت قابل ملاحظه ای کاهش خواهد داد به طوریکه «برگشت پذیری» و «بازآوری» دستاوردهای هسته ای به زمان طولانی نیازمند خواهد بود این همان هدفی است که مقامات غربی دنبال می کنند. در وهله سوم، قدرت چانه زنی دیپلمات های ایرانی را در میز مذاکره کاهش می دهد و ادامه مذاکره ممکن است امتیازات بیش تری داده شود و در وهله چهارم، وابستگی هسته ای برای ایران ایجاد کنند به این صورت که با افزایش تعداد نیروگاه های کشور، برای تامین نیازهای هسته ای دست نیاز به سمت کشورهای غربی دراز کنیم.
دلیل پافشاری غرب به این امر، در همین سه نکته مذکور نهفته است اگرچه بهانه غرب برای این درخواست، جلوگیری از دست یابی ایران به بمب اتمی است ولی مقامات غربی به خوبی واقفند که جمهوری اسلامی ایران به هیچ وجه به دنبال دست یابی به سلاح هسته ای نیست چون؛ بر اساس فتوای رهبر فرزانه انقلاب دست یابی به بمب اتمی حرام است و دیگر اینکه این اقدام در دکترین امنیتی جمهوری اسلامی ایران جایگاهی ندارد.
ولی آمریکا و هم پیمانانش در مذاکرات هسته ای با ایران درباره درصد غنی سازی و تعداد سانتریفیوژهای ایران چه تصمیمی را اعلام خواهند کرد؟
پاسخ به این پرسش در گزارش «دیوید سنگر» ـ خبرنگار روزنامه نیویورک تایمز ـ در نیویورک تایمز اینگونه آمده است: «بعد از این گفتوگوها به ایران اجازه داده میشود برای «حفظ چهره» هم که شده تا حدودی به غنیسازی خود ادامه دهد تا بدین وسیله بتواند اعلام کند از حق غنیسازی اورانیوم دست برنداشته اما این قابلیت به اندازهای کم خواهد بود که کنگره نمیتواند نسبت به کاخ سفید اعتراضی در این زمینه داشته باشد». نکته جالب اینکه، داشتن حق غنی سازی بر اساس معاهده «ان پی تی» برای کشورهای عضو یک حق طبیعی تلقی می شود این در حالیست که مقامات غرب در مذاکره با ایران از تحدید، تعلیق و توقف فعالیت های هسته ای ایران سخن به میان می آورند!
چرا آمریکا به دنبال این است که مدت لازم «گریز هسته ای» برای ایران را با کاهش تعداد سانتریفیوژها به 4 هزار عدد، افزایش دهد؟
با نگاهی به مذاکرات 10 سال گذشته ایران و سه کشور اروپایی که به 2 سال تعلیق داوطلبانه فعالیت تاسیسات هسته ای از سوی ایران در راستای اعتمادسازی انجام شد، با توجه به آنچه گذشت و اظهار نظر صریح مقامات غربی و ایرانی، عدم پایبندی آمریکا به تعهدات وضع شده، تنها عامل مشخص شکست و به نتیجه نرسیدن مذاکرات بود. محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان که مسئولیت مذاکرات هسته ای را برعهده دارد در آن سال ها عضو تیم هسته ای کشورمان بود در این باره می گوید: « در سال 2004، ایالات متحده آمریکا آستانه مخالفتش با عدم توسعه را از تأسیسات هسته ای به اعتراض به غنی سازی عوض کرد. ایالات متحده آمریکا تا مطرح کردن استدلالات مشابه به شکل زیر سئوال بردن نیاز ایران به غنی سازی، به چالش کشیدن قصد ایران و مطرح کردن نگرانی های مربوط به توسعه سلاح هسته ای درباره فعالیت های غنی سازی، به ایران فشار آورد تا این کشور از فعالیت های غنی سازی اش صرف نظر کند. این مسئله تا جایی پیش رفت که آمریکا شورای امنیت را مجبور کرد تا در پنج ماه دو قطعنامه تصویب کند که طبق آنها از ایران خواسته شده بود که این فعالیت ها را به حال تعلیق در بیاورد» ظریف در ادامه می گوید« آمریکا براساس الگوی دشمن انگاری به دنبال رسیدن به توافق هسته ای با ایران نیست» پس به همین دلیل می توان گفت، آمریکایی ها در میز مذاکره به دنبال تحمیل هزینه های هنگفت و کاهش قدرت چانه زنی ایران هستند و قدر مسلم، موفقیت در مذاکرات به اینصورت برای مقامات آمریکایی حاصل می شود و می تواند به عنوان برجسته ترین و قابل تحسین ترین اقدام سیاست خارجی دولت اوباما اعلام شود. اعلام طرح افزایش زمان «گریز هسته ای ایران» به 12 الی 18 ماه از سوی آمریکا، به این دلیل است که مقامات غربی می دانند که مذاکرات به نتیجه روشنی نخواهد رسید چون به هیچ وجه نمی توانند فشار وتحریم علیه ایران را کاهش دهند یا به طور کامل لغو کنند و از سوی دیگر می دانند جمهوری اسلامی ایران، در صوت نقض تعهدات به سرعت به دنبال «بازآوری» تاسیسات هسته ای خود خواهد بود پس باید این مدت بازآوری و برگشت پذیری در تاسیسات هسته ای را به نقطه ای برسانند که در این مدت از هر ابزار و اقدامی برای فشار به ایران بهره بجویند و از سوی دیگر می تواند بستری برای «باج گیری» از ایران فراهم نماید.
آنچه طببیعی است در ادامه مذاکرات، درصد غنی سازی و تعداد سانتریفیوژهای تاسیسات هسته ای ایران به عنوان یک چالش مهم پیش رو محسوب می شود که غربی ها به هیچ وجه در این زمینه کوتاه نمی آیند و از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران براساس نیازهای هسته ای خویش و در مسیر پیشرفت برنامه های هسته ای بر مبنای مسیر ترسیم شده، نیاز مبرم به دست یابی به تعداد سانتیرفیوژهای بیش تر از امروز، و غنی سازی اورانیوم بالاتری نیازمند است ولی باید دید چگونه در میز مذاکره بر سر این مسئله مهم که براساس معاهده «ان پی تی» جز حقوق مسلم ایران است، مصالحه می شود و در صورت رسیدن به توافق جامع، کدام یک از طرفین از خواسته خود کوتاه خواهند آمد؛ غرب از زیاده خواهی بر مبنای توهمات خویش یا مذاکره کنندگان ایرانی از حقوق مسلم کشورشان؟؟؟