کد خبر:۳۲۸۸۴۵

«حافظ» دل خوشی از عقل ندارد!

حافظ معتقد است که «حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است»؛ عشق پادشاهی بزرگ و محتشم است و عقل شحنه‌ای فرودست؛ آن هم شحنه‌ای معزول!

به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، محمدرضا ترکی استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در وبلاگ شخصی خود با عنوان فصل فاصله آورده است: ما را به منع عقل مترسان و می بیار/ کآن شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست؛ در مورد مفهوم بیت لسان الغیب شیرازی نکاتی هست که به پاره‌ای از آنها اشاره می‌کنیم:

سخن حافظ یادآور این بیت جناب سعدی است که فرمود: حدیث عقل در ایام پادشاهی عشق/ چنان شده‌ست که فرمان عامل معزول؛ حافظ گویا تشبیه عقل به شحنه و محتسب را از مولوی گرفته و آموخته است:

عقل چون شحنه ست چون سلطان رسید

شحنه بیچاره در کنجی خزید

شحنه عقل اگر مالش دزدان ندهد

شحنه را هم بکشانید و به سلطان آرید

حافظ معتقد است که «حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است»؛ عشق پادشاهی بزرگ و محتشم است و عقل شحنه‌ای فرودست؛ آن هم شحنه‌ای معزول!

تشبیه عقل به شحنه در شعر حافظ نشان می‌دهد وی دل خوشی از عقل ندارد؛ چرا که شحنه و محتسب از شخصیت‌های خواستنی و خوشنام شعر حافظ به شمار نمی‌آیند؛ تشبیه عقل به شحنه هیچ کاره حاوی نکته‌ای معرفت شناسانه نیز هست که به آن توجه نشده است.

توضیح اینکه عقل دارای حیثیات و مراتبی است از قبیل عقل نظری، عملی و عقل معاش و معاد و عقل ظاهری و باطنی و عقل هیولانی و عقل جزئی و عقل کلی و عقل حسابگر عدداندیش و عقل رحمانی و ایمانی به نظر می‌رسد که خواجه با تشبیه عقل به شحنه با ظرافت تمام به مرتبه‌ای از مراتب عقل که همانا عقل مصلحت اندیش و جزئی‌نگر و شحنه وش است اشاره دارد.

یعنی آن مرتبه‌ای از عقل که همچون محتسب و شحنه به «امر و نهی» و «بکن و نکن» مشغول است و از سر ظاهربینی و مصلحت اندیشی شوریدگی‌های عاشقانه را برنمی‌تابد؛ یعنی بخشی از عقل عملی و نه مطلق عقل که شامل عقل نظری نیز می‌شود!

هیچ کاره دانستن شحنه عقل نیز به بی‌اعتباری احکام، یعنی امر و نهی‌های مصلحت اندیشانه و جزئی نگرانه او اشاره دارد؛ نه به بی‌اعتباری احکام عقلی به معنی عام.

به استناد این بیت حافظ و ابیاتی که از سعدی و مولوی آوردیم نمی‌توان مهر خردستیزی بر پیشانی این بزرگان زد و تلاش شگفت آنان را در عرصه خردورزی که از آثار آنان هویداست، نادیده گرفت و به دلیل تأکید آنان بر عشق در کنار عقل آنان را ضد عقل پنداشت.

اگر بنا باشد هر کس را که برای عشق در کنار عقل ارج و اعتباری قائل است عقل ستیز بپنداریم باید همه فیلسوفان عالم را خردستیز به شمار آوریم، چرا که اساساً واژه فلسفه از «فیلاسوفیا» گرفته شده است که به معنی «دوستدار حقیقت» و «محب الحکمه» است، و هر که خود را فیلسوف و دوستدار حکمت و حقیقت می‌نامد، به ناچار بر اصل «دوست داشتن» و عشق در کنار خرد و حقیقت اقرار آورده است.
 

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار