به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، اکبر قاسمی سفیر سابق ایران در اوکراین به بیان آخرین تحولات اوکراین در عرصه داخلی، منطقه ای و بین المللی و پیامدها و چشم اندازهای آتی این تحولات پرداخته است.
مشروح این مصاحبه را در ادامه می خوانید:
*بحران اوکراین عاملی برای آغاز جنگ سرد جدید بین روسیه و غرب شده است. روسیه معتقد است آمریکا بحران اوکراین را به جهت تقویت حضور نظامی خود در منطقه بهانه می کند و از طرف دیگر آمریکا و اتحادیه اروپا روسیه را به پشتیبانی تسلیحاتی از جدایی طلبان شرق اوکراین متهم می کنند. جنابعالی حمایت تسلیحاتی روسیه از استقلال طلبان اوکراین را چقدر تایید می کنید و به نظر شما آتش جنگ داخلی اوکراین تا کجا ادامه خواهد داشت و سرانجام آن چه خواهد شد؟
فرآیند و چشم انداز تحولات اوکراین را می توان براساس 2 نگاه تقسیم کرد؛ اول، نگاه به رخدادهایی که متاثر از مجموعه مولفه های محلی وعناصر داخلی است و دوم، نگاهی که متاثر از مولفه ها و رخدادهای خارجی است.
روند رخدادهای داخلی قطعا با رخدادهای خارجی یک ارتباط مستقیم دارد و به نظر می رسد تا این 2 نگرش با هم تفاهم نکنند چشم انداز روند تحولات اوکراین، با سوال، تردید و بی ثباتی همراه خواهد بود.
به نظر می رسد بعد از نشست نورماندی که با حضور پوتین، اوباما، مرکل، نولند وکامرون انجام گرفت و متعاقب یک سلسله تنش های سنگین در حوزه بین المللی، منطقه ای ومحلی بین طرفین نیروهای درگی، یک روند کنترلی در تحولات اوکراین بوجود آمد. تحولات اوکراین بعد از آنکه پوتین برای مذاکرات با رئیس جمهور جدید اوکراین اعلام آمادگی کرد و به نوعی مشروعیت نتایج انتخابات را مورد تایید قرارداد، به سمت کنترل وثبات پیش رفت و در واقع باعث فروکش کردن بحران در صحنه بین المللی و همینطورتاحدودی در صحنه داخلی اوکراین شد. به طور کلی رویکرد روسیه براین نگرش استواربود که دولت اوکراین جنگ رادر وضعیت فعلی متوقف سازد و با جدایی طلبان وارد مذاکره شود . اما نگاه اوکراینی یعنی دیدگاه رئیس جمهوری جدید آقای پروشنکو بارویکرد تغییروضعیت صحنه میدانی نظامی با حداقل بستن مرزهای دوکشوربود و این رویکرد یعنی ادامه عدم پذیرش جدایی طلبان شرق به طرف مذاکره کننده محلی و تروریست قلمداد نمودن آنها.
*این روند ثابت می کرد که دولت جدید اوکراین نمی خواهد با جدایی طلبان قبل تغییر بینادین کنترلی درمرزها بر سر یک میز مذاکره کنند و این یعنی بحران همچنان در بعد اوکراینی - اوکراینی باقی مانده است. هرچند در صحنه بین المللی یک تفاهمی صورت گرفته بود اما حداقل این سوال وجود داشت که چشم انداز مبهم تحولات شرق اوکراین به کجا خواهد انجامید؟
اخباری که از هر دو طرف منتشر می شد نشان می داد عملا زور آزمایی ها بین هر دو طرف ادامه پیدا کرده است. هواپیمای دولت اوکراین در فرودگاه لوگانسک سقوط می کرد، هواپیما حامل بار و نیروی نظامی بود، و دولت اوکراین اعلام می کرد سلاحی که هواپیما را ساقط کرده سلاح روسی بنام ایگلا بوده ویک نوع موشک روسی است که از زراد خانه های منطقه ایسک روسیه وارداوکراین شده و این رویکرد نشانگرادامه حمایت روسیه از شرق اوکراین واستمرارحفظ نتایج صحنه میدانی تا در کنارمذاکرات بین جدای طلبان ودولت اوکراین روند تحولات به نفع طرفین ذی نفع دنبال شود . هرچندبر اساس آخرین وضعیتها، دولت اوکراین اعلام میکندکه مرزها را بسته است وجدایی طلبان هم اعلام می کنند که هنوز 2 نقطه از مرزها به طرف روسیه باز است و در اختیار آنهاست. هرچند چشم انداز تحولات میدانی همچنان درهاله ای ازابهام است بویژه وضعیت مورد خواست دولت جدید اوکراین که درصدداعمال حاکمیت خویش در مرزها میباشد ودرواقع تحولات را به سمت طرح 14 ماده ای آقای پروشنکو سوق دهد ولیکن در عرصه واقعی این روند محقق شده یانه ؟
طرف اوکراینی آمادگی خود را اعلام کرده که طرح جدید آتش بس در پرتو حمایت متحدین امریکایی واروپایی تطبییق یابد هرچند در واقع به نوعی چشم انداز تحولات میدانی ازحیث ادامه ناامنی ها بدون سازوکارهای کنترلی ،همچنان دورنما راگنگ نمایان ساخته است. طرفین با عقب نشینی های در صحنه مذاکره وباز نمودن فضای سیاسی بین جدای طلبان ونمایندگان دولت ، چشم انداز تحولات شرق اوکراین به سمت وضعیت جدید مدیریت می گردد.
البته نمی توان خیلی سناریوهای مشخصی را ارائه کرد ولی می توان پیش بینی های احتمالی نمود که اگر مرزهای اکراین و روسیه بسته شده باشد و نقاط مرزی بلحاظ ترددلجستیکی بین روسیه واوکراین وجود نداشته باشد عملا فرآیند تحولات به سوی مذاکره و راه حل می رود ولی اگر مرزها همچنان فاقد روند کنترل باشد همچنان اتکای طرفهای ذیربط به تقویت روزنه های مذاکرات بین طرفهای ذیربط ادامه یافته وروند تحولات نظامی کاهش خواهد یافت و در واقع در این حالت فضای تنش به فضای مصالحه با امتیازدهی ازسوی طرفین سوق خواهد داشت. از سوی دیگردولت اوکراین اعلام نموده آماده تمدید اتش بس بین طرفها وادامه مذاکره است. هرچند فعلا نماینده دولت اوکراین یعنی کوچما با نمایندگان جدایی طلبان وارد مذاکره شده و لیکن محتوی مذاکرات مسیری پرفراز ونشیب دارد.
بنابراین باید دید تحولات چه مسیری را در عرصه میدانی بهمراه فضای مذاکرات طی خواهد کرد. پارامترهای تحولات میدانی پارامترهای موثری در ارتباط با چشم اندازهای شرق و پیوندهای ان با غرب اوکراین است، ولی به طور کلان می شود گفت بعد از آنکه روسیه ، کریمه را در اختیار جغرافیا و حاکمیت خود قرار داد و با توجه به اینکه در شرایط فعلی تحولات شرق اکراین به سمت مذاکره و روندهای سیاسی پیش میرود، بنظر میرسد روسیه باهدف کاهش فشار تحریمها علیه خود به این جمع بندی رسیده که به سمت حرکت کاهش بحران وتفاهم پیش رود؟!
چراکه روسیه درعرصه بین المللی خواهان بهبود فضاوتغییر شرایط وحداقل نیل به وضعیتی که ازاینجا به بعد شرایط را علیه خودش سخت ترنکند، با توجه به فشارهایی که در عرصه بین المللی بلحاظ حجم وابعاد تحریمها بر آن متصور است، واثراتش بر اوضاع داخلی روسیه تاثیرگذار خواهد بود .
*بحث فشارهای بین المللی به روسیه را مطرح کردید که بخشی از ان به دلیل الحاق کریمه به روسیه است. به نظر شما آیا در حال حاضر کریمه وضعیت تثبیت شده ای دارد و درنهایت در نقشه جغرافیایی کدام کشور جای خواهد گرفت؟
بعد از بحران تحولات فوریه اوکراین و رفراندوم روس تبارها در کریمه و همینطور پس ازتحولات میدانی ماه مارس در این منطقه ،بنظر میرسد عملا از نگاه روسی ، کریمه جزء تحولات ارضی روسیه تثبیت شده. هرچند دولت اوکراین و متحدین انها مشخصا آمریکا و اتحادیه اروپا به طور رسمی این الحاق را نپذیرفتند ولی رویکرد عملی روسیه ،این است که کریمه را جزء جغرافیایی سیاسی، حاکمیتی خود تثبیت سازند و مبادی ورودی و کلیه روندهای اداری وموسساتی ان چه به لحاظ مالی و چه به لحاظ بروکراتیک به سمت فرآیند روس گرایی سوق می دهند . علی رغم اینکه کریمه بلحاظ جغرافیایی زمینی متصل به جغرافیای روسیه نبوده است.
یکی از مشکلات روسیه ارتباط با کریمه از طریق دریا و هوا است. در حال حاضر روسها در پی احداث یک پل بزرگ هستند که بتوانند از طریق تنگه کرچ جغرافیای زمین وقلمروخود را به جغرافیای زمینی کریمه متصل کنند که این مسئله در زمان کوتاه محقق شدنی نیست . ولی از نگاه رویکردهای روسیه به طور کلی منطقه کریمه به سمت روس گرایی پیش می رود و با توجه به اینکه در نشست ژنو هیچ اشاره ایی به کریمه نشد، به نظر می رسد این مسئله از نگاه روسیه تمام شده و الآن موضوع عمده ای به نام کریمه در دستور کار مذاکرات بین المللی قرار ندارد. در حال حاضرعمده تحولات مسائل شرق اوکراین، اولویت روسیه برای حل مشکل گازی بین اوکراین وروسیه است که در دستور کار مذاکرات بین روسیه واوکراین واتحادیه اروپا قرار دارد.
*مبنای شکل گیری بحران اوکراین سربازدن رییس جمهورسابق اوکراین از پیوستن این کشور به اتحادیه اروپا بود. با توجه به قدرت رسیدن غرب گرایان در این کشور روند پیوستن اوکراین به اتحادیه اروپا به کجا خواهد انجامید؟
تحولات همگرایی و پیوستن اوکراین به اتحادیه اروپا به دلایل عمده ای نباید با یک دید خوش بینانه و بدبینانه ی مطلق مورد ارزیابی قرار گیرد. وزیران امور خارجه فرانسه و آلمان که جزء متحدین نزدیک آقای پروشنکو هستند به نوعی اعلام کردند که فرآیند همگرایی اوکراین به اتحادیه اروپا نمی تواند به زودی انجام گیرد و فرایند پیوستن به اتحادیه اروپا یک مقوله زمان بر و با افق بلند مدت است. پروشنکو در آخرین اظهاراتش قبل از ریاست جمهوری اوکراین عنوان کرد این فرآیند حدود 10 تا 12 سال به طول می انجامد.
این امر دلایل متعددی دارد؛ مشکل اول شرایط مالی و اقتصادی اوکراین است که اتحادیه اروپا نمی تواند سربارمالی جدید را بپذیرد و مسئله دیگر فرآیند سیاسی و روند قدرت گرفتن ملی گراها در پارلمان اروپاست که در همین مقطع اتفاق افتاد و تقریبا یک چهارم کرسی های پارلمان اروپا را جبهه ملی راست گرا تصرف کردند و این رویکرد یعنی نگاه ضد مهاجرتی، ضد همگرایی و روحیه ملی گرایی در حاکمیت ملی اروپایی ها، برتری پیدا می کند. به همین جهت دولت های فعلی اروپا نمی توانند فرآیند همگرایی را با سرعت بالا دنبال کنند.
اگرچه اوکراین به لحاظ ظرفیتها ی بالقوه وبالفعل یک کشور سربار برای اتحادیه اروپا قلمداد نمی گردد. واین کشور به لحاظ ظرفیتهای صنعتی، تکنولوژی، کشاورزی، ژئوپلوتیک و نیروی انسانی ماهر ظرفیت های بالقوه و بالفعلی فراوانی برای اروپا می تواند خلق کند. چراکه اوکراین جزء 4 قدرت اتمی دنیا، 5 کشور برتر هوافضای دنیا وهمچنین 9 کشور برتر تولید کننده فولاد دنیاست و 10% غله دنیا را نیز تامین می کند. این کشور به لحاظ ژئوپلیتیک هارتلند یعنی قلب ومرکزیت دنیا در جغرافیایی راهبردی است. این نگرش براساس دیدگاه تئوری پرداز های بین الملل همچون مکنیدر که می گوید چند کشور قلب دنیا هستند؛ یکی از این کشورها ایران در قلب خلیج فارس و دیگری اوکراین که درقلب آسیای میانه واروپای مرکزی واقع است.
اوکراین برای تاثیرگذاری روی روسیه نیز مورد نیاز آمریکا و اروپا است. همچنین به دلیل امکان ترانزیت گاز روسیه به اروپا اوکراین می تواند در همگرایی منافع فراوانی برای اروپایی ها بوجود آورد.
*در چند وقت اخیر شاهد مناقشات گازی بین روسیه و اوکراین بودیم و حتی شرکت گاز پروم روسیه صادرات گاز به اوکراین را به دلیل بدهی به این شرکت قطع کرد. روسیه چه میزان قادر است از ظرفیت گازی خود به عنوان اهرم فشار بر اوکراین و اروپا به خصوص در فصل سرما استفاده کند؟
به نظر می رسد اوکراین فعلا تا فصل سرما و ماه اکتبر با استفاده از ظرفیت های ذخیره ای و مسیرهای معکوس، بتواند این مقطع را پشت سر بگذارد. اما با توجه به اینکه از اکتبر به بعد شرایط سرما سخت خواهد شد، اگر اتحادیه اروپا تا آن زمان بتواند مسیرهای معکوس را افزایش دهد، و منابع گازی خود را با تکنولوژیهای جدید گاز شیل راجایگزین کند ومنابع گازی را تنوع ببخشد؛ مثل استفاده از گازهای فشرده "سی ان جی" و "ال ان جی" ، می تواند این امکان را از روسیه به عنوان ابزار فشار بگیرد.
از طرفی نکته دیگری که مطرح است این که روسیه هم ناگزیر است از اینکه گاز خود را به عنوان منبع درآمد به فروش برساند. بنابراین به نظر می رسد روسیه بطور همزمان، نگران فرآیندهای جایگزین است. اما برای اینکه منافع خود در مذاکرات را از دست ندهد یک فضا وابزارفشاری را برای تحقق شرایط خود در مذاکرات بعدی فراهم کرد ولی به سرعت دو طرف تلاش کردند به سمت یک تفاهم با مشارکت اتحادیه اروپا بروند. مصلحت طرفین است که موضوع گاز را هم به طور جداگانه دنبال کنند وبه دیگر مسائل مناقشات سیاسی در منطقه ارتباط ندهند.
*بعضی از کارشناسان داخلی معتقدند مناقشات گازی روسیه و غرب فرصت مناسبی است تا ایران تلاش خود را برای صدور گاز به اروپا بکار گیرد و از طرف دیگر عده ای می گویند تلاش ایران در این رابطه نارضایتی روسیه را در پی خواهد داشت بر موضع این کشور در گفتگوهای ایران و 5+1 تاثیر منفی خواهد گذاشت. نظر شما چیست؟
به لحاظ تکنیکی فعلا صادرات گاز ایران به اروپا زمینه ی اجرایی شدن ندارد. ظرفیت گازی ایران برای یک مذاکرات بلند مدت می تواند به عنوان یک ظرفیت بالقوه در نظر گرفته شود اما زمانی این امکان می تواند تاثیرگذار باشد که امکان بالفعل و واقعی باشد، بنابراین فعلا این موضوع نمی تواند به لحاظ تکنیکی اجرایی شود.
شرایط بهره وری گاز در ایران و نیازهای منطقه در اولویت هستند و ما باید ابتدا اولویت ها را تامین کنیم. نمی توان یک موضوع بالقوه را درعرصه مذاکرات مطرح کرد.
*با توجه به پیشینه روابط دو کشور ایران و اوکراین مبادلات تجاری و فرهنگی دو کشور پیش از آغاز بحران اوکراین به نظر شما موضع گیری ایران در قبال تحولات این کشور چگونه باید باشد؟
به نظر می رسد ایران در ارتباط با اوکراین تاکنون سیاست حکیمانه ای را دنبال کرده است. بنده از زمانی که رخدادها در حال اتفاق بود عنوان کردم که به دلایل عدیده ای رویکرد و موضعگیری در قالب موازنه منفی و مثبت به مصلحت ایران نیست، رویکرد ایران باید رویکرد تعاملی با تمامی طرفها باشد. چراکه به لحاظ اعتبار، جایگاه و ظرفیت های دیپلماتیک منطقه ای وجهانی که جمهوری اسلامی ایران دارد؛ رویکرد دیپلماسی تعامل سازنده با تمامی طرف ها ی منطقه و داخل اوکراین لازم و ضروری است.
بنابراین ما می بایست یک دیپلماسی تعاملی فعال و سازنده با تمامی طرف ها مشخصا با روسیه و اوکراین داشته باشیم ودر تحولات داخلی اوکراین و روسیه دخالتی نداشته باشیم. احترام به فرآیندهای دموکراتیک آن کشورها مورد تاکید ج ااا بوده وخواهد بود و نتایج انتخابات اوکراین را به عنوان یک فرآیند دموکراتیک مورد استقبال و احترام قرار دادیم؛ همانطور که در اظهارات سخنگوی محترم وزارت امور خارجه ج اا این رویکرد ها بخوبی آشکار بود.
ما باید با رویکرد تعاملی فعال، روند مناسبات با تمام طرف های منطقه و با دولت اوکراین دنبال کنیم. به علت اینکه هر دو کشوراوکراین و روسیه می تواند پتانسیل های فراوان و متقابل و منافع دو و چند جانبه ای را برای جمهوری اسلامی ایران تامین کنند.
*شکل گیری جنگ سرد جدید بین روسیه و آمریکا چه نتیجه ای بر مذاکرات ایران و گروه 5+1 خواهد گذاشت؟
این موضوع را از 2 زاویه می توان بررسی کرد؛ اول اینکه این جنگ سرد یا این تکانی که در جبهه متحدین بین المللی اتفاق افتاد چه آثاری داشت؟ به طور طبیعی مقداری صحنه بین المللی را نسبت به هم مشغول و مضطرب کرد وآثار و پیامدهای آن، فضای عمومی جهانی را متاثر ساخت.
اما از نگاه موضوعی به قضیه مذاکرات ایران در پرونده اتمی، به علت اینکه مذاکرات 1+5 ویژگی های خاص خودش را داشت و اساسا جمهوری اسلامی ایران نگاهش به موضوع پرونده هسته ای همواره براساس شاخصه های منطقه ای و تکنیکی نبوده، به لحاظ کاملا متناسب با هنجارها و حقوق بین الملل استوار بوده است. بنابراین نیازی به پارامترها و مولفه های خارجی دیگر نداشت و روند شفاف و کاملا قانونی را به لحاظ مباحث محتوایی طی می کرد. تحولات پرونده هسته ای ایران از لحاظ شاخصه ها شفاف و قانونی بود و نیازی به متاثر شدن ونظاره کردن به تحولات دیگر نداشت. بنابراین به نظر من در این بعد ما نیازی به این نداشتیم که منتظر تحولات دیگری باشیم که آن اثرات مثبت ویا منفی در پرونده هسته ای داشته باشد. همین نگاه را هم به نوعی در موضع نمایندگان روسیه شاهد بودیم که نگاه تکنیکی و واقعی را در پرونده اتمی ج اا داشتند و عملا این موضوع را موضوع 1+5 و بدون اثربخشی از تحولات جانبی قلمداد و ارزیابی می کردند.
*در پایان اگر توصیه وسخنی در خصوص مناسبات دو کشوردارید بفرمایید؟
اوکراین در طی این 23 سال همکاری های خوبی را در عرصه های اقتصادی، صنعتی، بازرگانی،علمی،دانشگاهی و سیاسی با جمهوری اسلامی ایران داشته است. من تصور می کنم که ایران می بایست بعد از تحولات اوکراین و مستقرشدن دولت جدید فرصت را مغتنم شمرده و فرآیند مناسبات دو جانبه را مجددا به همان مقطعی که شکوفاترین مناسبات دو جانبه را داشتیم - یعنی در مقطع اواسط 2013 که تراز تجاری دوکشور به بیش از یک میلیارد و دویست میلیون دلاررسیده بود - برگردانیم و ادامه مناسبات را با دولت جدید براساس منافع و احترام متقابل فعال کنیم.
منبع: ایران اسلامی