کد خبر:۳۲۹۷۹۸

گرم کردن افطاری با پتو!

زندگی در اردوگاه به شکل شهر بود که شهردار و مسئول فرهنگی، ورزشی، نظافت،و ... داشت و هرکس مسئول کاری بود تا به نحو احسن انجام شود.

به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، خاطرات اسارت در کنار همه سختی ها و عذاب‌هایش برای آزادگان ما شیرینی خودش را هم دارد. لحظاتی که دور از خانواده و در سرزمینی غریب سپری شد اما شاهنامه ای بود که آخرش خوش درآمد. آنچه می خوانید بخشی از خاطرات آزاده سیدحمزه اکوانی است:
 

نعمتی که در اسارت نصیب اسرا شد حاج آقا ابوترابی بود که باعث شد اعتقاد، وحدت، ایثار، گذشت، اخوت، مهربانی و ... در بین اسرا دو چندان شود و همچنین توصیه های ایشان در مورد ورزش که البته خودشان هم ورزشکار بودند و در یک ورزش باستانی یک نفس بیش از 150 شنا رفت همچنین در کشتی گرفتن مهارت خاصی داشت. بچه ها نگهبان مشخص می کردند و ساعتی را به ورزش اختصاص می دادند. در کل زندگی در اردوگاه به شکل شهر بود که شهردار و مسئول فرهنگی، ورزشی، نظافت،و ... داشت و هرکس مسئول کاری بود تا به نحو احسن انجام شود.

 

ماه مبارک رمضان که هوا خیلی گرم بود غذا را ساعت 4 می گرفتیم و دور سطل غذا پتو می پیچاندیم که تا افطار سرد نشود و برای سحر هم بایستی چندین پتو دور سطل می پیچاندیم که تا سحر مورد استفاده قرار بگیرد.
 

آب هم داخل حلب های روغنی بود و مقدار گونی دور آن می پیچاندیم و آن را خیس می کردیم تا کمی خنک نشود و موقع افطار بتوانیم از آن استفاده کنیم. سال های اول بسیار سخت بود حتی آب به حدی نبود که هنگام افطاری سیر بخوریم.
 

در اردگاه موصل چند نفری از نگهبانان و افسران عراقی که بچه های نجف اشرف بودند و بعضی موقع می آمدند داخل آسایشگاه و صحبت می کردند و می گفتند: ما به مشهد به زیارت امام رضا(ع) و شیراز به زیارت شاه چراغ آمده ایم.

 

منبع: دفاع مقدس

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار