کد خبر:۳۳۱۹۰۶
مقایسه‌ اندیشه دکتر شریعتی و شهید مطهری؛

شریعتی به‌رغم علم‌ستیزی ظاهری، به‌طور گسترده علم‌گرا و علم‌زده است/ رهیافت غالب در تألیفات شهید مطهری مدافعه‌گری کلامی از دین و استقلال آن است

در این مقاله سعی داریم تا به تفاوت‌های بنیادین تفکر شهید مطهری و دکتر شریعتی به‌عنوان دو متفکر اصلی گفتمان‌ساز بپردازیم.
شریعتی به‌رغم علم‌ستیزی ظاهری، به‌طور گسترده علم‌گرا و علم‌زده است/ رهیافت غالب در تألیفات شهید مطهری مدافعه‌گری کلامی از دین و استقلال آن است

گروه آزاداندیشی «خبرگزاری دانشجو»- حمیدرضا رحیمی*؛ از مقطع پس از کودتای 28 مرداد 1332 تا انقلاب اسلامی، در بهمن 57، در فضای فکری و اجتماعی کشور، شاهد غلبه گفتمانی (ابتدا در سطح نخبگان و متفکران جامعه و سپس در سطح آحاد جامعه) هستیم که آن را گفتمان «بازگشت به خویشتن» نامیده‌اند. در این مقطع، خصوصاً آن شیفتگی مرحله اولیه مواجهه با غرب کم‌رنگ می‌شود و در مقابل، بازگشت به هویت بومی و سنت‌های محلی در برابر استعمار و استثمار، بسیار پررنگ و قوی می‌گردد.
 
زمینه‌های سیاسی و اجتماعی مثل تجربه تلخ استبداد رضاخانی، اشغال کشور توسط قوای خارجی پس از شهریور 1320، کودتای آمریکایی-انگلیسی علیه دولت مردمی مصدق و استبداد دست‌نشانده و سیاه پس از کودتای 28 مرداد (کچویان، 1387: 286)، همه‌ بسترساز رویکرد انتقادی متفکران و اندیشمندان دهه‌های 40 و 50 نسبت به طرح‌های هویتی غیربومی و سراب تجدد و غرب‌زدگی شد.
 
در درون فضای فکری این مقطع، شهید مطهری و دکتر علی شریعتی را بی‌گمان می‌توان دو چهره اصلی گفتمان‌ساز و تولیدکننده‌ی اندیشه و فکر بازگشت به خویشتن دانست. در این مقاله سعی داریم تا به تفاوت‌های ماهوی و بنیادین فکری میان استاد شهید مطهری با دکتر علی شریعتی به‌عنوان دو متفکر اصلی گفتمان‌ساز در این مقطع بپردازیم. برای رسیدن به این مقصود، در قسمت «الف» مقاله به تفاوت‌های کلی میان این دو اندیشمند، ذیل عنوان روایت اصیل و روایت غیراصیل از گفتمان بازگشت به خویشتن اشاره خواهد شد. در قسمت «ب» مقاله به اختلافات و تفاوت‌های ماهوی در دین‌شناسی استاد شهید مطهری با دکتر شریعتی و در قسمت «ج» مقاله به تفاوت ماهوی این دو متفکر در منابع فکری پرداخته خواهد شد.
 
الف) روایت غیراصیل و روایت اصیل از گفتمان بازگشت به خویشتن
 
همان‌طور که در مقدمه بحث نیز بدان اشاره شد، دهه 1340 و خصوصاً دهه‌ی 1350، دهه واکنش نسبت به غرب‌زدگی و ازخودبیگانگی فرهنگی و غالب شدن و هژمونیک شدن گفتمان بازگشت به خویشتن بوده است. به‌طور کلی می‌توان دو روایت اصیل و غیراصیل را در گفتمان بازگشت به خویشتن در این مقطع شناسایی کرد. دکتر شریعتی را باید نماینده روایت غیراصیل از گفتمان بازگشت به خویشتن و شهید مطهری را باید نماینده روایت اصیل از گفتمان بازگشت به خویشتن دانست.
 
در درون اندیشه‌های دکتر شریعتی، به‌رغم انتقادهای فراوان نسبت به تجدد، غرب و غرب‌زدگی، نوعی تناقض درونی کاملاً جدی دیده می‌شود. در ذات اندیشه دکتر شریعتی، نوعی منطق نقادی وجود دارد که خود منطقی غربی و برخاسته از علوم اجتماعی سکولار غربی و نومارکسیستی است.
 
به‌طور کلی می‌توان دو روایت اصیل و غیراصیل را در گفتمان بازگشت به خویشتن در این مقطع شناسایی کرد. دکتر شریعتی را باید نماینده روایت غیراصیل از گفتمان بازگشت به خویشتن و شهید مطهری را باید نماینده روایت اصیل از گفتمان بازگشت به خویشتن دانست.
 
دکتر شریعتی با مفهوم‌سازی تشیع علوی و تشیع صفوی، به دنبال به دست دادن تفسیری ایدئولوژیک و انقلابی از اسلام و مذهب شیعه است. در این روایت، ابعاد کلامی و فلسفی اسلام حذف می‌شود و تفسیرهای صرفاً انقلابی و متأثر از سوسیالیسم از آن به دست داده می‌شود.
 
اما روایت اصیل از بازگشت به خویشتن را می‌توان در درجه اول در آرای حضرت امام خمینی و یکی از برجسته‌ترین شاگردان ایشان، یعنی استاد شهید مطهری دانست. آرا و اندیشه‌های شهید مطهری از تناقضات ذاتی و درونی روایت غیراصیل از گفتمان بازگشت به خویشتن به‌دور است. این روایت در مقاطع پیشین تاریخ معاصر کشور، چون رویارویی با رضاخان و نیز نهضت ملی نفت نیز حضور داشت. با این حال، فرصت نیافت تا تبدیل به گفتمان غالب و هژمونیک شود. این روایت اصیل از گفتمان بازگشت به خویشتن بود که در جریان انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام و جلوداری سایر علما، توانست به بسیج انقلابی ملت دست بزند.
 
منبع بنیادین تولید و توزیع این روایت اصیل از گفتمان بازگشت به خویشتن در کنار دانشگاه‌ها، حوزه‌های دینی بوده‌اند. در اندیشه شهید مطهری (متأثر از آرای حضرت امام) اگرچه مانند روایت دکتر شریعتی از مذهب صفوی و مذهب علوی، به اشکال ناصحیح سنت دینی نقدهایی وارد می‌شود، ولی از سنت ناب دفاع می‌شود و مشکل اصلی سنت موجود، عدم انطباق با مقتضیات زمان در نظر گرفته می‌شود.
 
به‌طور کلی می‌توان چند تفاوت ماهوی میان این دو روایت از گفتمان بازگشت به خویشتن بیان کرد:
 
1. منطق نقادی و اصلاحی شهید مطهری نسبت به سنت و مذهب، بیرونی نیست، بلکه درونی سنت دینی است. لذا نقدهای ایشان نسبت به سنت، برخلاف نقد‌های دکتر شریعتی، منشأ پیدایش تناقض درونی نمی‌گردد.
 
2. دایره‌ی نقد‌های شهید مطهری به سنت از منظری احیاگرانه و مصلحانه (مانند حضرت امام) است و لذا برخلاف اندیشه‌های دکتر شریعتی، به‌گونه‌ای نیست که بنیان‌های اصلی سنت دینی را هدف قرار دهد.
 
3. روایت غیراصیل از گفتمان بازگشت به خویشتن در اندیشه‌های دکتر شریعتی، با وجود انتقادات نسبت به غرب، در بطن خود، حالتی تدافعی نسبت به اندیشه‌ی تجدد داشته است؛ اما در مقابل، روایت اصیل از گفتمان بازگشت به خویشتن در آرای شهید مطهری، حالتی تهاجمی نسبت به اندیشه‌ی غرب و اندیشه‌ی تجدد داشته است.


ب) تفاوت در رویکرد به دین
 
یکی از تفاوت‌های عمده‌ اندیشه‌های شهید مطهری و دکتر شریعتی را باید در رویکرد کلی این دو متفکر معاصر به دین دانست. این تفاوت رویکرد را می‌توان به‌طور کلی رویکرد کلامی-فلسفی شهید مطهری در مقابل رویکرد جامعه‌شناختی دکتر شریعتی به دین دانست. به‌طور کلی، کارکرد دین برای دکتر شریعتی ایجاد تحرک اجتماعی و وحدت‌بخشی و تحول‌آفرینی و ستم‌ستیزی در جامعه است. در مقابل، در اندیشه شهید مطهری، کارکرد عمده‌ی دین، باورزایی و عقیده‌بخشی و معرفت‌زایی است و در واقع، حقیقت دین به‌عنوان یک جهان‌بینی در معنا، ارزش و هدف دادن به حیات بشر مورد نظر ایشان بوده است.
 
ب-1) دین‌شناسی دکتر شریعتی
 
رویکرد دکتر شریعتی به دین به‌طور اساسی تحت تأثیر رویکرد جامعه‌شناسی دین است که یکی از رویکردهای مطالعه علمی به دین در غرب است که دین را از منظری برون‌دینی و مبتنی بر کارکردهای اجتماعی آن مورد مطالعه قرار می‌دهد. جامعه‌شناسی دین به‌طور مبنایی با رویکرد الهیاتی-کلامی به دین، که از انواع علوم دینی در سنت اسلامی هستند، متفاوت است. دین‌شناسی به‌عنوان مطالعه علمی دین، دین را به‌عنوان یک پدیده‌ی اجتماعی یا پدیده‌ای فرهنگی مورد مطالعه قرار می‌دهد. این‌گونه مطالعه و تلقی درباره دین، که نخستین‌بار در مغرب‌زمین پدید آمد، دین را از منظری برون‌دینی مطالعه می‌کند. طبیعتاً این رویکرد به دین، با علوم دینی که در سنت اسلامی ریشه‌دار است و رویکردی درون‌دینی به دین دارد، متفاوت است. (همتی، 1375: 113)
 
دکتر شریعتی که عمده تحصیلات را در اروپا و مغرب‌زمین، به‌خصوص دوره‌ی دکترا و تخصصی خود را در کشور‌های غربی گذرانده است، تحت تأثیر این نوع دین‌شناسی‌ها، با چنین رویکردی به دین نگریسته و تربیت علمی او از حیث روش‌شناختی، مبتنی بر چنین رهیافت‌هایی به دین بوده است. بنابراین با همه‌ تعلقی که به دین و اسلام دارد، نگاه ایشان به دین عمدتاً نگاهی برون‌دینی است تا نگاهی درون‌دینی. (همتی، 1375: 114) خود ایشان در بسیاری از آثارشان تصریح کرده‌اند که به‌عنوان یک جامعه‌شناس و با نگاهی علمی سخن می‌گویند، نه به‌عنوان یک متکلم یا فیلسوف و نه حتی به‌عنوان یک اسلام‌شناس یا فرد مسلمان. (همان‌) این توضیح به‌خوبی آشکار می‌کند که تلقی و رهیافت دکتر شریعتی به دین، رهیافتی جامعه‌شناسانه و تجربی و مبتنی بر جامعه‌شناسی دین است.
 
رویکرد ایشان به دین رویکردی کلامی-فلسفی است و انتظار ایشان از دین، انتظاری معرفتی و معرفت‌شناختی است و در واقع انتظاری فیلسوفانه و متکلمانه است و بیشتر به مضمون و محتوا و صدق و کذب و حق و باطل باورها و اعمال دینی توجه دارد تا به کارکردهای جامعه‌شناختی و نتایج اجتماعی و تاریخی دین.
 
با رویکرد جامعه‌شناختی و برون‌دینی دکتر شریعتی به دین، دین کارکردهای فردی، اجتماعی، روانی و سیاسی گوناگونی دارد. دکتر شریعتی مهم‌ترین کارکرد دین را تحول‌آفرینی و انقلاب‌زایی می‌داند. از منظر ایشان، دین می‌تواند عامل انقلاب و تحول اجتماعی و ایجاد یک نظم نوین سیاسی در جامعه باشد و در این زمینه البته از آرای ماکس وبر به‌شدت تأثیر پذیرفته است.
 
محمد منصور هاشمی برآن است که دکتر شریعتی به‌رغم علم‌ستیزی ظاهری، به‌صورت گسترده‌ای علم‌گرا و علم‌زده است. این علم‌گرایی به حدی است که او گاهی قرآن را نیز برمبنای پوزیتیویسم توضیح می‌دهد. دکتر شریعتی حتی با اشاره به داستان‌های نوفیزیکی مانند نظریه‌‌ی انیشتین، تلاش می‌کند وجود خدا را اثبات کند. هاشمی چنین نتیجه‌گیری می‌کند که به دلیل آشنایی اندک ایشان با علم و فلسفه، نمی‌توان فهم پوزیتیویستی وی از علم را به چالش کشید. (هاشمی، 1385: 100 و 101)
 
عبدالحسین خسروپناه نیز ضمن نقد رویکرد دین‌شناسی دکتر شریعتی، برآن است که به‌کارگیری روش پوزیتیویستی و تجربه‌گرایی موجب شده است که او مانند بسیاری از جامعه‌شناسان، از جمله دورکیم و اسپنسر، به نتایج اشتباهی درباره‌ی دین دست یابد. برای نمونه، شریعتی ادیان شرک‌آلود را جزء ادیان ابتدایی می‌داند. خسروپناه این خطاها را معلول روش اشتباه شریعتی در شناخت دین، استفاده نکردن از روش درون‌دینی و بهره نبردن از وحی می‌داند. (خسروپناه، 1388: 234)
 
ب-2) دین‌شناسی شهید مطهری
 
اما در باب نظریات دین‌شناسانه شهید مطهری باید اشاره شود که ایشان به‌عنوان یک فیلسوف و یک متکلم، نگاهی بیشتر فیلسوفانه و متألهانه به دین داشتند و تلقی و رویکردشان به دین عمدتاً رویکردی فلسفی و کلامی بود. بنابراین رویکرد شهید مطهری به دین، درون‌دینی است. فلسفه و کلام از علوم دینی هستند که در حوزه‌های علمیه اسلامی سابقه‌ای ریشه‌دار دارند. علم کلام از علوم دینی‌ای است که حجم بیشتری از کارهای استاد مطهری در این قلمرو رقم خورده است. علم کلام شاخه‌ای از علوم دینی است که به دفاع و توجیه باورها و اعمال دینی مربوط می‌شود و به رشته‌ی دفاعیات یا مدافعه‌گری معروف است. رهیافت غالب در اکثر آثار و نوشته‌ها و تألیفات شهید مطهری همین مدافعه‌گری کلامی از دین و اصالت و استقلال آن بوده است. حتی در آثار فلسفی محض ایشان نیز ردپای نگاه و علاقه‌ی متکلمانه و دفاعیاتیِ این عالم بزرگ قابل مشاهده است.
 
برای روشن‌تر شدن اختلاف رویکرد این دو متفکر در باب دین، باید مطرح کرد که دین برای شهید مطهری در درجه نخست یک نظام معرفتی، یک جهان‌بینی و هستی‌شناسی و نگرش به عالم وجود و منبع ارزش‌ها و اصول اخلاقی است. البته ایشان از کارکرد اجتماعی و سیاسی دین و نقشی که در تحول اجتماعی و انقلاب‌های سیاسی می‌تواند ایفا کند به‌هیچ‌رو غافل نیست. اما باید اعتراف کرد که رویکرد ایشان به دین، رویکردی کلامی-فلسفی است و انتظار ایشان از دین، انتظاری معرفتی و معرفت‌شناختی است و در واقع انتظاری فیلسوفانه و متکلمانه است و بیشتر به مضمون و محتوا و صدق و کذب و حق و باطل باورها و اعمال دینی توجه دارد تا به کارکردهای جامعه‌شناختی و نتایج اجتماعی و تاریخی دین و تفاوت عمده و اصلی رهیافت شهید مطهری با دکتر شریعتی در نسبت با دین، دقیقاً در همین است. (همتی، 1375: 125)  

 

*حمیدرضا رحیمی، دانشجوی دکترای اندیشه‌ی سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی/ پایگاه تحلیلی- تبیینی برهان

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات شما
بدون نام
-
۱۷ تير ۱۳۹۳ - ۲۳:۰۱
اين درسته که نظرتونو به ديگران تحميل کنين!؟ هر کس يه سليقه اي داره! من نوشته هاي شريعتي رو ميخونم و در موردشون فکر ميکنم!
2
1
مهدي
۱۸ تير ۱۳۹۳ - ۰۲:۱۶
کي خواسته نظرشو تحميل کنه؟يه تحليل و نقد نوشتن و مقايسه کردن
شما ميخونيد.يا براتون قابل قبول هست يا نيست!
چرا فوري سراغ تخريب و جو سازي ميريد!
...
عزيزان محترم
مقاله احتمالا حذفي داره.چون بعضي جاها گويا نيست
لطفا اصلاح کنيد
پربازدیدترین آخرین اخبار