گروه آزاداندیشی «خبرگزاری دانشجو»؛ برای بررسی بیشتر موضوع تحول علوم انسانی به گفتگو با دکتر مریم صانع پور، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مدیر گروه مطالعات زنان پژوهشگاه علوم انسانی پرداختیم. مشروح آن را از نظر میگذرانیم.
«خبرگزاری دانشجو»- به نظر شما چه ضرورتی به تحول در علوم انسانی وجود دارد؟
صانع پور: موضوع علوم انسانی انسان است در حالیکه موضوع علوم ریاضی عدد و موضوع علوم طبیعی طبیعت است بنابراین پیچیدگیهای انسان به لحاظ شخصی و اجتماعی بسیار بیشتر از عدد و طبیعت است ولذا اهمیت علوم انسانی از سایر علوم بیشتر است.
به نظر می رسد پیش فرض بحث از تحول در علوم انسانی این باشد که ما هیچ نقشی در علوم انسانی نداشتهایم آیا واقعا فکر میکنید ما در شکلگیری علوم انسانی کنونی هیچ نقشی نداشتیم؟ پس با این همه سابقه تمدنی کجای تاریخ بودیم؟ حتی اگر همه علوم انسانی کنونی را منحصر به اروپا کنیم و سرآغاز آن را دوره رنسانس بدانیم باید گفت چرخشی به سمت یونان باستان داشته و در این رابطه نمی توانیم از تأثیر گذاری مبنایی اسلام و ایران در ترجمه متون لاتین و یونانی غفلت کنیم ما توانستیم به واسطه نهضت ترجمه اروپا را با سابقه تمدنی یونان باستان آشنا کنیم و این انتقال موجب شده تا تأثیرهایی مبنایی بر شکلگیری علوم انسانی اروپا برجا بگذاریم؛ پیشفرض دیگر ما در بحث از علوم انسانی این است که این علوم الحادی و کفرآمیز است و باید آن را اسلامی کنیم آیا با ارزیابی نقادانه و مقایسه با آموزه های دینی می توان این مدعا را اثبات کرد که همه علوم انسانی کفرآمیز و دین ستیز است؟
آیا همه متفکران و دانشمندان غربی (اگر معتقد باشیم که علوم انسانی غربی است)کافر و دین ستیز بود ه اند چرا می خواهیم چند فیلسوف ملحد مانند سارتر و نیچه را به تمامی تفکر امروز بشریت تعمیم دهیم ؟در حالیکه باید گفت اصولاً علم و دانش فرایندی است که همه بشریت آن را طراحی کرده اند و توسط همه بشریت توسعه پیدا کرده است.ما نباید این ادعای اروپاییان را بپذیریم که شکل گیری و پیشرفت علوم فقط در انحصار غرب است . من اصلاً قبول ندارم این گفتمانی را که همه علوم را منحصر به اروپا میداند.
به عنوان مثال، یکی از نظریه پردازان پان یونانی، ورنر یگر میگوید: تفکر فلسفی در انحصار یونانی هاست و دیگر نژادها ناتوان از این اندیشه ورزی هستند؛ در حالی که اصولاً نمی توان این تلقی نژاد پرستانه را پذیرفت زیرا علم و دانش در هر قسمت از کره خاکی که باشد حاصل تلاش همه ابنای بشر است. در واقع، این انحصارگرایی را غرب در دوران تک صدایی خود مطرح کرد و علوم را به خودش اختصاص داد. چنین ادعایی اصلاً منطقی نیست؛ یعنی کل بشریت آغاز خلقت ساکت بودند و فقط اروپاییان یکدفعه به همه علوم و تکنولوژی دست پیدا کردند؟! نه، حتما چنین نیست بلکه علوم یک زنجیره به هم پیوسته است که اروپاییان بدون اشاره به سابقه های غیر اروپایی آن، به صورتی انحصارگرایانه آن را مدون کردند و حال ادعا میکنند که اندیشه فقط به نژاد و منطقه جغرافیایی خاصی متعلق است.
اختراع رسانهها در غرب (عصر سینما و صنعت چاپ و...) که در برههای از زمان اتفاقی خاص بود، باعث شد آنها خود را دائرمدار همه علوم انسانی معرفی کنند؛ ولی من این ادعاها را قبول ندارم؛ این علوم میراث کل بشریت است.ما اصلاً نباید مرعوب چنین ادعایی شویم. به عنوان مثال، شهرنشینی از 7 هزار سال قبل از میلاد مسیح در بینالنهرین گزارش شده است.
ایده دولت شهر که از نظم آسمانی نشئت گرفت، اولین بار به عنوان یک مجموعه نظاممند در شهرهای سومر حدود 3200 سال قبل از میلاد شکل گرفت و بعدها غرب و شرق از آن پیروی کردند. به این ترتیب قدیمی ترین شهرهای موفق در خاورمیانه ایجاد شد که رشد اجتماعی در آن به سرعت گسترش پیدا کرد. مردم شروع به آموختن مهارت ها و فناوری های جدید کردند.
مهندسی، آرایشگری، موسیقی، لوله کشی و کتابت در این شهرها شکل گرفت. اولین رسانه ها برج هایی مانند برج بابل بودند که به وسیله آن اطلاعات را به گوش شهروندان میرساندند. پس به رغم ادعاهای ورنر یگر و همفکرانش تقدم تمدن و سیاست ورزی در بینالنهرین نسبت به یونان محرز است. درباره بقیه شاخه های علوم انسانی نیز به همین شکل بوده است پس ریشه های علوم انسانی را بیش از غرب در شرق می توان جستجو کرد.
در رویکری کلی به علوم انسانی می توان گفت از طرفی می شود علم را به معنای کشف واقع گرفت که نمیتوان آن را منحصر به غرب دانست زیرا بشریت از آغاز خلقتش تاکنون به دنبال کشف واقعیت بوده است که این فرایند به علت تجربیات روزافزون علمی، روز به روز رشد شتاب گیرتری پیدا کرده است. و اما در مورد فناوری ها میتوان گفت تکنولوژی مقولهای خنثی است که در فرهنگهای مختلف، استفاده های مختلفی دارد.
مثلاً از اینترنت هم میتوان در راه اشاعه فساد استفاده کرد، و هم می توان در اشاعه ارزشهای اخلاقی و اسلامی از آن استفاده نمود؛ بنابراین سخت افزار نمیتواند خوب یا بد باشد، مهم نرم افزاری است که مورد استفاده قرار میگیرد. این مسئله درباره همه فناوری هایی مطرح میشود که ساخت دست بشر است.
امروزه با اختراع فناوری های جدید ارتباطی و دنیای سایبر دور تک صدایی غرب به پایان رسیده الان دوره تکثر صداهاست. در دوره مدرن فقط یک صدا و آن هم صدای غرب بود که ما میشنیدیم و از این رو همه فرهنگها با معیارهای غربی ارزیابی میشد؛ اما آن دوران گذشته است و ما وارد دوران تکثر صداها شده ایم. در دوره جدید همه فرهنگ ها پیش روی ماست. همه نگرش های مختلف به علوم انسانی در اقصی نقاط دنیا در معرض دید و شناخت ما قرار دارد.
در این شرایط، اولین مرحله، مطالعه و شناخت همه آنهاست. نباید در برابر این علوم موضع دفاعی گرفت؛ چون همه اینها علومی است که انسانیت آن را وضع و کشف کرده است بنابراین باید پس از مطالعه و شناخت علوم در سایر فرهنگها از همه آنها به عنوان میراثی جهانی پاسداری کنیم البته برای به کاربستن آنها ابتدا باید آنها را معیارهای اسلامی ـ ایرانی ارزیابی کرد و اگر با معیارهای اسلامیایرانی تطابق داشتند می توان آنها را گزینش کرد و اگر با آن ملاک ها تناقض داشته باشد باید آنها را کنار گذارد کاری شبیه به آنچه در نهضت ترجمه صورت گرفت و در دوران حکومت آل بویه بیشترین دانشمندان ایرانی را به بشریت عرضه کرد.
باز تأکید می کنم علوم به طور عام و علوم انسانی به طور خاص میراث کل بشریت است که به ما رسیده، زیرا همه انسانها، مخلوقات خداوند و فرزندان آدم و حوا هستند پس اندیشه و عمل انسانیت در هر کجای تاریخ و جغرافیا که باشد، اندیشه و عمل اجداد ما انسانهاست. پس ما نمیتوانیم آن را انکار کنیم و بخواهیم از نقطه صفر شروع کنیم. چنانکه در ادبیات دینی ما همه جا برای تعقل و تفکر و تجربه ارزش قائل شده اند همانطور که قرآن درباره صاحبان خرد میگوید:همه اقوال را می شنوند و بهترینها را گزینش می کنند اسلام دیدگاه نژادپرستانه ندارد. اندیشه و تجربه و سخن خوب را از هر تاریخ و جغرافیایی میپذیرد؛ چون اسلام دین جهانی است.
پس ما به عنوان پیروان یک دین جهانی قرار نیست خودمان را به تاریخ و جغرافیای خاصی محصور کنیم. ما در عین اینکه ارزشهای خودمان را ارج مینهیم؛ در واقع نگاهی جهانی داریم. چون دین ما، دینی جهانی است و قرار است ما به عنوان مسلمانان از همه استعدادهای بشریت بهرهمند شویم همانطور که حضرت علی(ع) در این باره میگویند: حفظ تجربه ها نشانه عقل است و بدبخت کسی است که از عقل و تجربهای که نصیبش شده، محروم شود.
تمام تاریخ علم و دانشی که پشت سر داریم و الان میتوانیم به آن نگاه کنیم در واقع، تجربیات پدران ماست که میتوانیم از این تجربیات استفاده کنیم؛ نه اینکه همه را نقض کنیم و بخواهیم از نقطه اول شروع کنیم. در حال حاضر و در فضای کنونی، بحث گلوکالGlocalکه ترکیبی از Globalو Local است مطرح می باشد؛ یعنی جهانی بیاندیش و متناسب با شرایط بومی و دینی خود عمل کن. در واقع، معیار و ملاک ما باید همان آموزههای اسلامی و ایرانی باشد و هرچیزی را که با این ملاک تناسب دارد، گزینش کنیم.
«خبرگزاری دانشجو»- پس تحول در علوم انسانی از نظر شما؛ تطبیق علوم وارداتی با فرهنگ و آیین و بومی است؟
صانع پور: البته این گزینش نمی تواند منفعلانه باشد بلکه باید به گونه ای پویا و خلاق در آنها تصرف کرد و آنها را متحول نمود علاوه براینکه گفته شد همه علومی که در امروزه به دست ما می رسد وارداتی نیستند بلکه ریشه های بسیاری را می توان در فرهنگ خود یافت و در واقع ما در میراث علمی و علوم انسانی که الان در دنیا مطرح است دخیل هستیم بنابراین باید در یک فضای مسالمت آمیز آنها را مطالعه کرد و دید چه چیزی به درد ما می خورد و این اول کار است این به معنای این نیست که ما فرهنگ بیگانه را گرفتیم و میخواهیم خودمان را براساس فرهنگ آنها تنظیم کرده و با برخورد منفعلانه مواجه شویم.
در مرحله دوم بستر فرهنگی ما باید پویا باشد و تولید مثل کند در اینجا شایسته می بینم به آیه 68 سوره نحل اشاره کنم آیه ای که به نظر من بهترین راهکار تحول در علوم را آموزش می دهد خداوند در این آیه می فرماید«پروردگارت به زنبور عسل وحی کرد که در کوهها و درختان و سقفهای بلند منزل گزین و سپس از میوه های شیرین و از حلاوت و شهد گلهای خوشبو تغذیه کن پس در نهایت عبودیت راههای پروردگارت را بپیما آنگاه از بطون آن زنبورها شربتهای شیرینی با رنگهای گوناگون بیرون میآید که شفای آدمیان در آنهاست در آنچه گفته شد نشانه هایی برای اهل تفکر وجود دارد»
براساس این آیات باید با مطالعه همه اندیشه بشری ، نیکوترین آنها را یافت و با تعبد و تقید به باورهای دینی آنها را به بهترین نحو باز پروری و فرآوری نمود تا به تناسب فرهنگهای مختلف محتوایهای مختلفی بیابند که همه گوارای طبعهای گوناگون بشری باشد.
اختراع رسانهها در غرب (عصر سینما و صنعت چاپ و...) که در برههای از زمان اتفاقی خاص بود، باعث شد آنها خود را دائرمدار همه علوم انسانی معرفی کنند؛ ولی من این ادعاها را قبول ندارم؛ این علوم میراث کل بشریت است.
«خبرگزاری دانشجو»- آیا علوم انسانی رایج در کشور با حرکت اسلامی تضاد دارد؟
صانع پور: حاصل تحقیقات خودم را میگویم. مثلا اگر ما نظریه فروید را درباره «عقده اُدیپ» نمیخواهیم بپذیریم اما مسئله ضمیر ناخودآگاه او را نمیتوانیم نپذیریم. این موضوع چیزی است که با باورهای معنوی ما منافاتی ندارد. اما اینکه فروید بگوید که غرایز خود را تحت هیچ عنوانی نباید مهار کنیم زیر به عقده های روانی خواهد انجامید این نظریه، با اعتقادات دینی ما منافات دارد و باید آن را به کناری نهاد اما این به آن معنا نیست که کل روانشناسی غرب را انکار کنیم و بگوییم از نو باید روانشناسی جدیدی تولید کرد.
پس نباید فکر کنیم که باید برای خودمان جزیره جدایی بسازیم که هیچ ورودیی از اندیشه های دیگران نداشته باشد. امام صادق(ع) میفرماید: عقل از جنود الهی و جهل از جنود شیطانی است. عقل در اختیار کل بشریت است؛ پس نمیتوانم ادعا کنم که عقل و حقیقت فقط نزد من است.
باز هم تأکید می کنم اسلام دینی جهانی است و اگر خود را به مکان خاصی منحصر کند، دیگر آن رسالت جهانی را نخواهد داشت. تفاوت دین ما با بقیه ادیان حتی ادیان الهی، جامعیت و فرا زمانی وفرا مکانی بودن آن است.
حساسیتی که در ما نسبت به غرب وجود دارد از آنجا ناشی می شود که دیدگاه سیاسی غرب در دوره مدرن دیدگاهی استعمارگرایانه بوده است. استعمار از غرب پدید آمد و الا هرکس زندگی خودش را داشت و در کشور خودش زندگی میکرد؛ مگر اینکه به آن حمله میشد و میخواست از خود دفاع کند. کاری که غرب کرد این بود که خواست جای جای دنیا را به استعمار خود در آورد؛ اما ما به علت این خوی تجاوزگری سیاستمداران غرب نباید سایر اندیشههایش را هم نفی کنیم و بگوییم چون غرب بهدنبال استعمار بوده؛ پس کل اندیشه غرب را کنار گذاشته و نپذیریم.
زیرا چنانکه گفته شد علاوه بر تعاملات علمی ایرانیان با فرهنگهای دیگر در سراسر تاریخ همچنین باید توجه داشت که دین اسلام جهانی است و پیامی برای جهان دارد؛ پس باید بتوانم با زبان جهانی با دنیا تعامل و گفتوگو کنم و لازم است زبان جهانی را بلد باشم و به رسمیت بشناسم.
به نظر من باید نگاهمان را تغییر دهیم و این علوم انسانی را که به ما رسیده (حتی اگر از غرب بوده و آن را به نفع خود تمام کرده باشد) خوب بشناسیم؛ چون میراث بشریت است و آن را با دقت بررسی کرده و رشد دهیم تا آن عسل شفابخش را ایجاد کنیم.