به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، بسیج دانشجویی یکی از فراگیرترین تشکل های دانشجویی کشور است که تقریباً در همه پهنه جغرافیایی آموزش عالی کشور دفاتری به نمایندگی از خود دارد و اقدامات موثری در فضای دانشگاهی کشور داشته است. حضرت امام خمینی (ره) که با ابتکار تشکیل بسیج و شاخه های مختلف آن، نهادی از بطن مردم را پایه ریزی کردند، در پیام خود برای تشکیل بسیج دانشجویی با تعابیر قابل توجهی همچون بسیج تشکلی است که از اولین تا آخرین، همه آزادگان جهان آن را امضا کرده اند و بر گلدسته های رفیع آن اذان شهادت سرداده اند، از بسیج یاد می کنند که این خود حکایت از اثر گذاری بالای در کنار رسالت بزرگی برای بسیج حکایت دارد.
اما در این روزها که همزمان قریب به یک سال از فعالیت دولت یازدهم می گذرد و علاوه بر آن ایام سالگرد 18 تیر را نیز سپری کرده و همچنین در آستانه دیدار رمضانی رهبر معظم انقلاب با دانشجویان کشور هستیم، بر آن شدیم تا در گفتگویی با دکتر محمد ودود حیدری، رییس سازمان بسیج دانشجویی کشور رسالت این سازمان در فضای دانشگاههای کشور را جویا شده و همچنین به عملکرد یک ساله وزارت علوم و بسیج دانشجویی و افق های پیش روی این دو نهاد بپردازیم.
محمد ودود حیدری مسئولیت بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و همچنین معاونت سیاسی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها را در کارنامه دارد و قریب به یک سال است که مسئول سازمان بسیج دانشجویی کشور نیز هست.
** برخی از مهم ترین محورهای این گفتگو بدین شرح است:
* امروز بسیج دانشجویی نماد خالص یک مجموعه طرفدار گفتمان انقلاب اسلامی است
* انجمن های اسلامی دهه شصت، به هیچ عنوان عقبه طیف خاص دفاتر تحکیم وحدت موسوم به طیف علامه که در برههای خاص در دهه هفتاد تبدیل به معاندن نظام اسلامی شدند، نبودند.
*بسیج دانشجویی تداوم همان نسلی است که در دهه شصت دل در گرو انقلاب داشت
* امام وقوع جنگ نرم را پیشبینی و عرض اندام بسیج دانشجویی را در حوزه جنگ نرم تعریف کردهبودند
* در دهه هفتاد و در دوره اصلاحات خاکریز بین دشمن و خودی در دانشگاهها زدهشدهبود
* سه رویکرد اصلی بسیج دانشجویی در سال جاری؛ پیگیری مطالبات رهبر، خدمت رسانی به مردم و مطالبه گری تخصصی
*در مطالبه گری تخصصی بسیج دانشجویی فرقی ندارد احمدی نژاد رییس جمهور است یا روحانی یا هر کس دیگر
*سم مهلک مطالبه گری تخصصی، دخیل کردن سلایق و نگاه های سیاسی است
*جریان دانشجویی 16 آذر 88 دانشگاه تهران مقدمه حادثه بزرگ 9 دی بود
*دو بحث مهم در دانشگاه؛ رشد علمی نباید افت کند و دانشگاه سیاسی باشد اما باشگاه سیاسی نباشد
*باشگاه سیاسی شدن دانشگاه با رشد علمی در دانشگاه نسبت عکس دارد
*نگاه وزارت علوم دولت یازدهم در برخی حوزه ها نزدیک به نگاه های وزارت علوم در دوره اصلاحات است
*برای تحقق دانشگاه تعالی بخش باید مثلث دولت، نظام اسلامی و دانشگاه را به درستی طراحی کنیم
*رشدعلمی کشور و باشگاه سیاسی احزاب نشدن دانشگاه اصول لایتغیر دانشگاه است و ربطی به رفت و آمد دولت ها ندارد
*علت این که وزارت علوم همواره سهمیه اصلاح طلبان است، این بود که خاتمی از ابتدا خیمه گاه خود را در دانشگاه زد
*جریان ارزشی کشور معتقد است که دانشگاه محل مناظره و کرسی آزاد اندیشی است
*در دولت دهم رشد علمی ما در مقایسه با دوره های قبل افزایش و در یک سال گذشته افت داشته است
*حضور هیئت سه نفره بررسی وضعیت دانشگاه ها عمدتاً از جنس حاشیه و سیاسی کاری بود نه بررسی مشکلات دانشگاهی
*روش ابداعی وزارت علوم برای تعیین روسای دانشگاهی غیر قانونی است
*امروز روند تحقق دانشگاه اسلامی، روند کندی است
*بسیج دانشجویی هیچ نسبت عداوت یا اخوتی را با هیچ یک از دولت ها برای خود تعریف نکرده است
*شأن بسیج دانشجویی بالاتر از آن است که بخواهد با دولت ها سرشاخ شود
*نوع مواجهه مقام معظم رهبری با دانشجویان را در مسئولین نمی بینیم
مشروح گفتگو با ریاست سازمان بسیج دانشجویی نیز به شرح زیر است:
*امروز بسیج دانشجویی نماد خالص یک مجموعه طرفدار گفتمان انقلاب اسلامی است
بسیج دانشجویی، بزرگترین یا به عبارتی یک فرا تشکل است که همزاد دانشگاه در انقلاب اسلامی پیش آمده، عضوی از دانشگاه بوده و ریشه در دانشگاه دارد. گاهی بسیج دانشجویی بوده که به عنوان یک عامل پیش برنده در دانشگاه اثر داشته و آن را به حرکت در آورده است. همچنین اعضای آن در کنار سایر تشکل های دانشجویی توانسته اند اتفاقات مهم زیادی را در کشور رقم بزنند. از مباحث علمی گرفته تا مسایل سیاسی، فرهنگی که مصداق کوچک آن شاید حضور در تجمع 16 آذر 88 باشد که به تعبیر خیلی ها زمینه ساز نه دی شد. شما چندین ماه است که مسئولیت بسیج دانشجویی را بر عهده گرفته اید. آغاز مسئولیت شما نیز در دولت جدید بوده است. اولویت های بسیج دانشجویی در دانشگاه ها و وظایفی که مجموعه بسیج دانشجویی برای خود در برهه کنونی تعریف کرده اید، چیست؟
ودود حیدری: بسیج دانشجویی فراگیرترین تشکل در سطح کشور است که در عمده مراکز آموزش عالی کشور دفاتری دارد که توسط بسیجیان نه یک سازمان یا نهاد از بالا به پایین بلکه به صورت یک تشکل دانشجویی توسط خود دانشجویان بسیجی اداره می شود. شاید بتوان امروز بسیج دانشجویی را نماد خالص طرفدار گفتمان انقلاب اسلامی دانست. البته این حرف به این معنی نیست که بقیه تشکل ها طرفدار این گفتمان نیستند. بسیج دانشجویی خود را یک سازمان ولایی می داند که می خواهد ذیل نظرات ولی فقیه کار کند و وظیفه اصلی، قطعی و اساسی اش این است که بتواند با نگاه به عقیدتی و مکتبی به ولایت فقیه کارهایش را پیش ببرد.
با وقوع انقلاب اسلامی، ما در سطح دانشگاه جوانانی را داشتیم که "این ها دل در گرو انقلاب داشتند". بهترین تعبیری که می توان در مورد آن ها به کار برد این است که آن موقع انقلاب مانند یک مولود تازه بود که این ها دل در گرو بزرگ کردن این مولود تازه داشتند. از کدام نسل حرف می زنم؟ از همان نسلی حرف می زنم که حدود سال های 57 تا 60، این ها هر کار زمین مانده انقلاب را متولی گری می کردند. یک روز تأسیس نهادهای انقلاب بود، رد پای آن ها دیده می شد. جهاد سازندگی، تأسیس سپاه، تأسیس بسیج، کمیته امداد و شورای عالی انقلاب فرهنگی و موارد بسیاری از این دست. در همه این ها رد پای این دانشجویان دیده می شد. کار زمین مانده دوم جنگ تحمیلی بود که می آمدند و کار را بر عهده می گرفتند و شاکله اصلی طراحی جنگ به دست این بچه ها بود. تعداد زیادی از فرماندهان بزرگ و اصلی جنگ که امروز جزو فرماندهان شناخته شده ای هستند که همه مردم آن ها را می شناسند، از جریان و بدنه دانشجویی کشور بودند. شهید زین الدین رتبه 4 کنکور پزشکی دانشگاه شیراز، حسن باقری دانشجوی کارشناسی دانشگاه تهران، شهید باکری، متوسلیان، همت و اکثر فرماندهان همه دانشجو بودند. برخی از ان ها هنوز حضور دارند، اقای رحیم صفوی، آقای رضایی و رشید همه دانشجویانی بودند که درس را نیمه کاره رها می کنند و می روند تا جنگ را اداره کنند. یعنی یک نسلی که دل در گرو انقلاب داشت و هر کار زمین مانده انقلاب را بر می داشت. می شود گفت این نسل قاطبه جریان فعال دانشجویی دهه شصت را در دانشگاه ها در قالب انجمن های اسلامی و کمیته های اعزام نیرو به جبهه و بسیاری از کارهای دیگر تشکیل می داد.
*بسیج دانشجویی تداوم همان نسلی است که در دهه شصت دل در گرو انقلاب داشت
بسیج دانشجویی تداوم همین نسل است که در دهه هفتاد شروع به کار می کند. امروز می خواهم یک حرف شاذی بزنم که شاید جای دیگر آن را نگفته ام و آن این است که انجمن های اسلامی دهه شصت، به هیچ عنوان عقبه طیف خاص دفاتر تحکیم وحدت موسوم به طیف علامه که در برههای خاص در دهه هفتاد تبدیل به معاندن نظام اسلامی شدند، نبودند. ما معتقدیم جریان دانشجویی انجمن های اسلامی در دهه شصت، عقبه بسیج دانشجویی هستند قبل از آن که بسیج دانشجویی تشکیل شده باشد. چرا این حرف را می زنم؟ شما بروید بررسی کنید و ببینید رویکردها، مصاحبه ها و برون داد جلسات و بیانیه های پایانی نشست ها و کنگره ها و آینده کسانی که در دهه هفتاد به عنوان اعضای دفتر تحکیم وحدت بودند، بیشتر به شکل و شمایل بچه های جریان دانشجویی در دهه شصت نزدیک تر است یا نگاه و اهداف و بیانیه ها و نشست های بچه های بسیج دانشجویی؟ حتماً بچه های بسیج دانشجویی بیشتر شبیه آن ها هستند زیرا بسیج دانشجویی هم مانند همان نسل "دل در گرو این انقلاب دارند" و به دنبال برداشتن پرچم هایی هستند که می افتاد. به یاد دارم که وقتی با خیانت دولت اصلاحات ـ اصرار دارم کلمه خیانت را بگویم ـ وزارت جهاد سازندگی در وزارت کشاورزی ادغام شد، کسانی که آمدند و پرچم جهاد سازندگی را برداشتند، همین بچه های بسیج دانشجویی بودند که در قالب اردوهای جهادی در دانشگاه ها راه افتادند که بعد نیز بسیج سازندگی تشکیل شد. بنابراین، طیف ضد انقلاب دفتر تحکیم وحدت دهه هفتاد، به هیچ عنوان نمی تواند بگوید آن عقبه دانشجویی برای ماست.
همان طوری که جریان اصلاحات نمی تواند بگوید جریان چپ اول انقلاب، عقبه این ها بوده است. ما بین جریان انقلابی چپ دهه شصت با جریان اصلاحات دهه هفتاد تفاوت ماهوی داشتیم، بین انجمن های اسلامی دهه شصت با تحکیم وحدت دهه هفتاد هم تفاوت ماهوی است. اصلاً تفاوت ها از زمین تا آسمان است و این ها ماهیتاً عوض شده بودند.
ما بسیج دانشجویی را تداوم آن نسل می دانیم. نسلی که همه چیزش را در پیروزی انقلاب می داند و همه چیزش را در خدمت مردم می داند و همه چیزش را در گرو به ثمر رسیدن آرمان های انقلاب تا رسیدن به حضرت حجت می داند. بقیه تشکل های دانشجویی را اعضایی از جنس این بدنه می دانیم. هر کدام از این ها می توانند عضوی از بسیج دانشجویی باشند و در به روی هیچ یک از این ها بسته نیست. برخی از این قوانین در تشکل ها هست که اگر کسی در تشکل دیگری عضو باشد نمی تواند در آن تشکل ها عضو شود اما بسیج چنین قوانینی ندارد. درهای بسیج دانشجویی به روی هیچ کس بسته نیست و ما خودمان را برادر بزرگ تر و خادم بقیه تشکل ها می دانیم. بسیج یک برادری است که در کنار بقیه تشکل ها می خواهد کمک کند تا جمعیت ارزشی بتوانند در دانشگاه یک سامانی داشته باشند.
* امام وقوع جنگ نرم را پیشبینی و عرض اندام بسیج دانشجویی را در حوزه جنگ نرم تعریف کردهبودند
فرمایشات مقام معظم رهبری را تحلیل کرده ایم تا بدانیم مأموریت بسیج دانشجویی چیست؟ نگاه امام را نیز بررسی کردیم. ما به این مفتخر هستی که مبنای تشکیل ما دست خط حضرت امام است. سوال این است که چه اتفاقی می افتد که حدود 6 ماه پس از پایان یافتن جنگ سخت و ده سال بعد از دستور ایشان مبنی بر تشکیل بسیج مستضعفین، فرمان تشکیل بسیج دانشجویی را می دهند؟ جنگ در مرداد 67 تمام شد و در دوم آذر 67، امام فرمان تشکیل بسیج دانشجویی را صادر می کنند. چه ضرورتی امام راحل را به این نتیجه می رساند که چند ماه پس از پایان جنگ سخت و ده سال پس از تشکیل بسیج فرمان تشکیل یک مجموعه دانشجویی را در دانشگاه ها بدهد؟ جنگ تمام شده بود و دیگر نیاز به نیروی نظامی نداشتیم. بنابراین رویکرد بسیج دانشجویی نظامی نیست. آیا چیزی غیر از این است که امام وقوع جنگ نرم را پیش بینی کرده بود؟ آیا غیر از این است که وقتی دو صفحه پیام امام برای تشکیل بسیج دانشجویی را می خوانیم می بینیم عرض اندام بسیج دانشجویی را در حوزه های جنگ نرم تعریف می کند؟ پاسدار حرکت های نه شرقی، نه غربی، تصفیه دانشگاه ها از اندیشه های الحادی، تشکیل هسته های جهانی مقاومت، تشکیل حکومت جهانی اسلام. امام در این پیام چیزهایی را خواسته است که جزو آمال و اندیشه های بزرگ اوست و نهایت آمال و آرزوهای حضرت امام را در این پیام می بینیم.
* در دهه هفتاد و در دوره اصلاحات خاکریز بین دشمن و خودی در دانشگاهها زدهشدهبود
بیشتر جملات اصلی و قطعی امام راجع به اصل بسیج، جملاتی است که در فرمان امام برای تشکیل بسیج دانشجویی آورده شده است؛ بسیج لشگر مخلص خداست؛ بسیج تشکلی است که از اولین تا آخرین، همه آزادگان جهان آن را امضا کرده اند و بر گلدسته های رفیع آن اذان شهادت سرداده اند. یعنی تمام جملاتی که امام در مورد بسیج دارند، در فرمان امام برای تشکیل بسیج دانشجویی آورده شده است و اتفاقات بزرگی را از بسیج دانشجویی خواسته اند. این فرمان نشان می دهد که این مجموعه اصلاً برای جنگ نرم، حوزه های فکری، فرهنگی و سیاسی، تشکیل شده است. نشان می دهد بسیج دانشجویی برای مواجهه با دشمن البته نه در خاکریز جبهه بلکه در خاکریز های اعتقادی، رویکردی و راهبردی تشکیل شده است. در دهه هفتاد و در دوره اصلاحات خاکریز بین دشمن و خودی در دانشگاه ها زده شده بود. در این ایام که ایام غربت نیروهای ارزشی در دانشگاه ها بود و در رسانه های مگتوب و غیر مکتوب اصلاحات، زیربناهای اصلی و قطعی اسلامی و انقلابی ما نشانه گرفته می شد، بحمدالله می شود گفت که بسیج دانشجویی سربلند بیرون آمد.
ما وقتی فرمایشات مقام معظم رهبری را آنالیز کنیم، دو مأموریت برای بسیج دانشجویی به دست می آوریم؛ یکی تربیت نیروی انسانی است که بتواند در جهت گفتمان اصلی انقلاب اسلامی حرکت کند. دوم این که نقش آفرینی در چالش های اساسی نظام است. عنصر دانشجوی بسیجی اولاً باید با آن مناسباتی که ما داریم باید با رویکرد بصیرتی، معرفتی و مهارتی ساخته شود. یعنی دانشجوی ما باید هم به لحاظ معرفتی باید مبانی را بشناسد، هم به جهات موضوعات معنوی و اخلاقی و هم به لحاظ بصیرتی بتواند صحنه را خب بشناسد و هم به لحاظ مهارتی باید بتواند کارهایی که برای عرض اندام لازم است یاد بگیرد. سپس بتواند در چالش های انقلاب نقش آفرینی کند. ابن همان چیزی است که در مورد دانشجویان دهه شصت گفتم. یعنی هر جایی که نظام دچار چالش بشود و یا به این عنصر نیاز داشته باشد، دانشجوی بسیجی حاضر است. این عرصه، یک زمان عرصه سیاست است، یک زمان عرصه فرهنگی است و یک زمان عرصه علمی است. در همه عرصه ها، بسیج دانشجویی حاضر است. این دو مأموریت، مأموریت های کلی ماست.
* سه رویکرد اصلی بسیج دانشجویی در سال جاری؛ پیگیری مطالبات رهبر، خدمت رسانی به مردم و مطالبه گری تخصصی
رویکرد ما در سال جدید در سه محور اساسی خواهد بود؛ پیگیری مطالبات مقام معظم رهبری است. ایشان مطالبات متعددی در حوزه های مختلف فرهنگ، اقتصاد و اجتماعی دارند که هر سال آن ها را تبیین می کنند و به عنوان گفتمان در فضای جامعه رها می کنند. مجموعه بسیج دانشجویی امسال و سال های آتی، جزو وظایف خود می داند این مطالبات را پیگیری کند. حضرت آقا به عنوان چشم بینای نظام، به عنوان یک کارشناسی که رده های مختلف نظام را طی کرده اند و به عنوان یک فقیهی که در مسند راهبری نظام قرار دارند، مطالباتی دارند که باید پیگیری شود.این مطالبات به نفع مردم و نظام اسلامی است. بسیج دانشجویی با برگزاری سخنرانی، دعوت از مسئولین، برگزاری تجمعات مختلف و تشکیل گارگروه های مختلف، خود را متولی پیگیری مطالبات مقام معظم رهبری می داند.
بحث دومی که در بسیج دانشجویی پیگیری می کنیم خدمت رسانی به مردم و کمک به مردم تا جایی که امکان آن برای ما وجود دارد، است. بسیج دانشجویی به عنوان یک جریان دانشجویی هیچ وقت خود را جدای از مردم نمی دانست. به همان میزان که اهتمام داریم مطالبات مقام معظم رهبری را به عنوان رأس نظام دنبال کنیم، با همان نگاه شرعی و انقلابی به همان اندازه اهتمام داریم که به مردم خدمت کنیم. این مسئله یکی از فرمایشات مقام معظم رهبری خطاب به جریان دانشجویی است که فرمودند شما خود را بی نیاز از خدمت کردن به مردم ندانید. عنصر جوان و انقلابی وقتی می تواند ادعا کند که من بعداٌ می خواهم در مسیر تحقق گفتمان انقلاب اسلامی حرکت کنم که اندیشه خدمت به مردم و پابرهنگان را در سر داشته باشد. یکی از بیشترین کلیدواژه هایی که در بیانات حضرت امام راحل وجود داشته، کلمات مستضعفین و محرومین و سپس استکبار است. این ها کلیدواژه هایی بوده است که امام از آن ها بسیار استفاده می کرد و بسیار تکرار می کردند. مرتب مسئولین را عتاب می کردند که این که شما امروز در این مت ها نشسته اید، به خاطر مردم است و مردم شما را به این جا رسانده اند و مردم کمک کردند شما مسئول شدید. اطلاق واژه مسئول به معنی کسی که مورد سئوال است، کاطر حضرت امام است. یعنی به جای آن که بگوییم فلانی رییس بر مردم است باید بگوییم فلانی مسئول بر مردم است یعنی باید پاسخگو باشد. این رویکرد، در قالب اردوهای جهادی خواهد بود.
*در مطالبه گری تخصصی بسیج دانشجویی فرقی ندارد احمدی نژاد رییس جمهور است یا روحانی یا هر کس دیگر
رویکرد سوم ما مطالبه گری تخصصی است. مطالبه گری در حوزه های سیاسی در حوزه نقش آفرینی، در طول دو دهه گذشته حیات بسیج دانشجویی ب وفور اتفاق افتاده است. زیرا لازم بوده است و بیشتر بزنگاه ها از جنس اتفاقات سیاسی بوده است و اتفاقات کلان کشور، ماهیت سیاسی داشتند و بسیج دانشجویی عرض اندام کرده و هنوز هم عرض اندام دارد. در موضوعات تخصصی به دنبال این هستیم که یک مطالبه گری را سامان و سازمان بدهیم. این کار در حال پیگیری و روی داد است. ما معتقد هستیم بسیاری از موضوعات در کشور وجود دارد که این ها به نفع کشور است و بدنه دانشجویی می تواند نظر مشورتی بدهد و پیگیری تخصصی داشته باشد. یک مثال می زنم. ما یک کارگروه با موضوع نفت و انرژی تشکیل داده ایم. چه کسی گفته است که اقتصاد ما باید تا ابد وابسته به نفت و انرژی باشد؟ چه کسی گفته است که اگر ما نفتی را استخراج می کنیم باید تا ابد آن را خام بفروشیم؟ متأسفانه سیستم نفت کشور ما سیستم نفت انگلیسی است و از ابتدا به ما یاد دادند نهایت فکر ما به تأسیس پالایشگاه برسد. به طوری که ما بتوانیم این نفت را استخراج کنیم و به خارج از کشور بفروشیم و آن ها آن را تبدیل به فرآورده کنند و به چندین برابر قیمت به خود ما بفروشند. ما فقط زحمت استخراج را بکشیم و به ثمن بخس بفروشیم و فرآورده آن را به چند برابر قیمت بفروشیم. در واقع، نفت برای غربی ها به قیمت مفت تمام می شود. چه کسی گفته است که ما تا ابد باید این چنین باشیم؟ چه کسی گفته است که در عرصه کشاورزی ما نباید حرف اول را در منطقه یا جهان بزنیم؟ چه کسی گفته است که در حوزه پزشکی، سلامت و بیمه ما نباید به جای مناسبی برسیم؟
*سم مهلک مطالبه گری تخصصی، دخیل کردن سلایق و نگاه های سیاسی است
مجموعه اقداماتی که در حوزه تخصصی می تواند سامان بگیرد، فارغ از موضوعات سیاسی و این که دولت مستقر فعلی اصلاح طلب است یا اصولگرا یا کم انقلابی است و زیاد انقلابی است، به عنوان مطالبات بسیج دانشجویی درخواهد آمد. تکلیف نفت و خام فروشی در این جا باید مشخص و اقتصاد مقاومتی نهادینه شود. در مطالبه گری تخصصی بسیج دانشجویی برای ما فرقی ندارد که احمدی نژاد رییس جمهور است یا روحانی یا هر کس دیگر. قرار است نگاه های سیاسی را در مطالبه گری تخصصی دخالت ندهیم. سم مهلک مطالبه گری تخصصی، دخیل کردن سلایق و نگاه های سیاسی است. حضرت آقا هم موضوعات تخصصی را با نگاه سیاسی مطرح نفرموده اند ما نیز نباید با نگاه سیاسی پیگیری کنیم. فارغ از این که چه دولتی حاکم بشود، موضوع سلامت و آموزش رایگان باید پیگیری شود. این دو موضوع، به تک تک افراد کشور مربوط است و باید با نگاه انقلابی و اسلامی ما باید سر جای خودش قرار بگیرد. پیگیری این مطالبه ان شاء الله جزو کارهایی است که باید انجام بدهیم. دنبال آن هستیم مطالبه گری تخصصی را به عنوان یک روشی که به دولت کمک می کند و در جهت تربیت نیروی انسانی کارآمد نیز مفید است، در دستور کار بسیج دانشجویی ان شاء الله قرار بگیرد.
بعد از یک سال کار دولت، نگاه دولت به دانشگاه و دانشجو و نوع نگاهی که به این عرصه اعم از انتخاب و معرفی و عملکرد وزیر داشتند را تبیین بفرمایید.
ودود حیدری: تصور من این است که دانشگاه در کشور ما و در بسیاری از کشورهای جهان سوم به ویژه جمهوری اسلامی بعد از وقوع انقلاب اسلامی یک تفاوت کارکردی و کاربردی ویژه ای با دانشگاه در بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکایی دارد. به ویژه تفاوت ماهوی دارد که اگر نگاه درستی به این تفاوت کاربردی نداشته باشیم در تصمیم گیری ها، رویکردها و راهبردها دچار خطاهای استراتژیک بزرگی خواهیم شد. کما این که خیلی وقت ها در طول دو، سه دهه گذشته، برخی دولت ها به جهت نفهمیدن این تفاوت و یا به جهت خیانت، خطاهای متعددی را در بعضی حوزه ها انجام دادند.
* دانشگاه در غرب محل تولید علم و منفک از عرصههای دیگر است اما دانشگاه ما سرفصل جدایی ناپذیر بسیاری از اتفاقات در حوزههای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور است
دانشگاه در کشورهای اروپایی و غربی، عمدتاً به نوعی محل تولید و ترویج علم محسوب می شود و صرفاً مباحث علمی با رویکردهای تولید علم در آن محیط که یک محیط علمی و نخبگی آکادمیک محسوب می شود، تزاید می شود و به تولید علم منجر می شود و تقریباً از کلیه عرصه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و روندهای حاکم بر کشور منفک است. در کشور ما و کشورهای جهان سوم این چنین نیست. به ویژه در کشور ما، بر اساس آن نگاهی که حضرت امام دارند که می فرمایند دانشگاه مبدأ همه تحولات است، واقعاً در کشور ما دانشگاه سرفصل جدایی ناپذیر بسیاری از اتفاقات در حوزه های مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور است. یعنی نه تنها بار سنگین موضوعات علمی، رشد علمی، فرآیندهای آکادمیک، تربیت و رشد دانشجویان، ارتباط با صنعت و پیش بردن روند علمی کشور را بر عهده دارد بلکه علاوه بر همه این ها منشأیی برای بسیاری از تحولاتی است که در سطح جامعه اتفاق می افتد. در یک نگاه اجمالی هم می بینیم که دانشگاه از ابتدای تأسیس در ایران که تقریباً به هفت، هشت دهه گذشته بر می گردد، همین گونه بوده است. اولین جرقه های اتفاق های دانشجویی در فضای جنبش دانشجویی کشور، اگر اشتباه نکنم پس از گذشت سه سال از تولد دانشگاه، در سال 1316 اتفاق می افتد. در آن تاریخ یک جریان دانشجویی با حضور محمدرضا شاه ملعون که آن زمان ولیعهد رضاشاه بود، در دانشگاه تهران به مخالفت بر می خیزد و اولین جنبش دانشجویی در آن جا شکل می گیرد. می توان گفت این اتفاق اولین جنبش دانشجویی کشور در مقابله با جریان استبدادی کشور که یک موضوع کاملاً سیاسی و اجتماعی بوده است، سه سال بعد از تأسیس دانشگاه در کشور حادث می شود.
در طول دوران تاریخ معاصر، چه دهه بیست که عمدتاً زمان تولد جریان های اسلامی و کمونیستی و مارکسیستی در دانشگاه تهران بوده و چه در دهه های بعد که منجر به وقوع انقلاب اسلامی می شود، همواره دانشگاه از فرآیندهای مهمی که در کشور اتفاق افتاده، قابل تفکیک نبوده است. همین امروز هم این طور است. ما می بینیم منشأ بسیاری از اتفاقات مثبت و منفی در جامعه و کشور دانشگاه است. اگر بخواهیم در اغتشاشات مهم بعد از انقلاب که یکی ماجرای 18 تیر 78 است و دیگری موضوعات مربوط به انتخابات ریاست جمهوری سال 88 است، نقش دانشگاه را بررسی کنیم می بینیم در یکی، یعنی در سال 78 دانشگاه محل شروع آن اتفاقات و حوادث است که از دانشگاه شروع می شود و به جامعه کشیده می شود و در دیگری در سال 88 می بینیم تداوم اتفاقاتی که در بیرون از دانشگاه اتفاق افتاده، برای زنده ماندن در دانشگاه روی می دهد.
*جریان دانشجویی 16 آذر 88 دانشگاه تهران مقدمه حادثه بزرگ 9 دی بود
در ابعاد مثبت نیز، داستان همین است. مثلاً در دوران دفاع مقدس نخبه ترین و بهترین نیروهایی که به جبهه ها اعزام می شدند، از سطح دانشگاه بود. در دانشگاه تهران چهارراهی کنار مسجد دانشگاه است که معروف به چهارراه لشگر است. چهارراه لشگر محل اعزام نیری انسانی نخبگی دانشجویی و استادی از دانشگاه های کشور به سمت جبهه ها بود. در حوزه سیاسی هم بخواهیم مثال بزنیم، جریان دانشجویی در 16 آذر 88 که به نوعی مقدمه ای برای رخ دادن حادثه بزرگ 9 دی، بود در دانشگاه تهران رقم می خورد. بر اساس آن چه گفتم، اگر ما این نوع نگاه را به دانشگاه نداشته باشیم محلی برای تصمیمات غلط در این عرصه خواهد شد.
چند ماهی است که در وزارت علوم دوره یازدهم بحث استقلال دانشگاه ها، انتخابی شدن مدیران دانشگاه ها، دخالت نکردن مجموعه های حافظ امنیت در دانشگاه ها، برگرداندن دانشجویان ستاره دار که عمده مشکلاتشان در دو بخش امنیتی و اخلاقی بوده و حتی بیشتر اخلاقی بوده است، بازگرداندن اساتید بازنشسته مطرح است. بازگرداندن اساتید بازنشسته مانع جابه جایی جریان نخبگی در کشور می شود. این صحیح است که اساتید باید حفظ شوند و نمی شود استاد پس از سی سال تدریس کنار گذاشته شود و باید از تجربیات و ظرفیت های علمی سی سال تدریس یک استاد استفاده کرد. اما باید حواسمان باشد که گردش نخبگان هم باید اتفاق بیفتد. چه بسیار دانشجویان و اساتید جدیدی که ظرفیت حضور در مجامع علمی را به عنوان اعضای هیئت علمی دارند ولی به جهت حضور اساتید با سوابق بالای 35، 40 و 45 سال امکان حضور پیدا نمی کنند.
مطرح شدن این مباحث همه ناشی از این است که نگاه درست به دانشگاه یا بر اساس عدم فهم صحیح یا بر اساس یک نقشه راهبردی وجود ندارد. اگر دانشگاه شبیه کشورهای غربی صرفاً یک محطی علمی و آکادمیک بود که تأثیرگذاران در آن، تأثیرگذارانی از جنس موضوعات علمی و تخصصی بودند می شد ادعا کرد که دانشگاه نیاز به استقلال دارد و هیچ اشکالی ندارد که رییس یک محیط علمی صد در صد آکادمیک از بین همان اعضای هیئت علمی به صورت انتخاباتی اتفاق بیفتد ولی ما با یک پدیده ای روبرو هستیم که بسیاری از فعالیت ها، فرایندها و روندها به آن گره می خورد و محل طمع دشمنان داخلی و خارجی است و نخبگان انقلابی و غیر انقلابی ما در آن حضور دارند و محل زورآزمایی مهمترین اندیشه هایی است که در جامعه منشأ تحولات می شوند. در چنین وضعیتی بسیار خام اندیشی، ساده اندیشی و به دور از تدبیر است که حرف از استقلال و انتخابی شدن مدیر و رییس دانشگاه ها و موارد دیگری که زده می شود، بزنیم.
*روند حاکم بر اجرایی کردن چشم انداز 1404 در آموزش عالی از ثبات برخوردار نیست و با رفتوآمد دولتها تغییر میکند
ما یک ایراد اساسی در مدیریت دانشگاه ها در نظام اسلامی داریم و آن این است که متأسفانه فاقد یک ثبات متقن در روندهای حاکم بر اموزش عالی کشور هستیم. نقشه جامعه علمی کشور تدوین و طراحی شده است. چشم انداز 1404 در حوزه های مختلف از جمله آموزش عالی کشور طراحی و ترسیم شده است ولی روندهای حاکم بر اجرایی کردن این مناسبات در آموزش عالی کشور ما از ثبات برخوردار نیست و با آمد و رفت دولت ها تغییر می کند. به نظر می رسد در کنار نقشه جامع علمی کشور که سیر ما را برای پیشرفت علمی و تولید علم در آینده ترسیم کرده است، نیازمند طراحی نقشه های جامع سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در سطح دانشگاه ها هستیم. الان جای خالی آن حس می شود. زیرا با رفت و آمد دولت ها می بینیم در بسیاری از مسیرهای پیموده شده عقبگرد ایجاد می شود و در بسیاری از روندها در اجرا دچار چالش می شود و تغییر می کند.
*دو بحث مهم در دانشگاه؛ رشد علمی نباید افت کند و دانشگاه سیاسی باشد اما باشگاه سیاسی نباشد
چند روز قبل، حضرت آقا در دیدار با اساتید دانشگاه ها دو بحث بسیار مهم را مطرح کردند که البته مباحثی است که قبلاً از جنبه های مختلف دیگری نیز به آن پرداخته بودند منتهی این بار خیلی عریان تر به مسئله پرداختند؛ یکی بحث توجه آموزش عالی کشور به این بود که رشد علمی ما افت نکند و دیگری این بود که دانشگاه ها علی رغم این که باید سیاسی باشد و بصیرت سیاسی در آن موج بزند، باشگاه سیاسی نباید باشند.
این مسائل موضوعاتی نیست که مقام معظم رهبری برای اولین بار طرح می کنند. در سال های آغازین دهه هفتاد بود که گفتند خدا لعنت کند کسانی را که نمی خواهند دانشجویان ما سیاسی باشند. ایشان مکرر، در دیدار های دانشجویی از ضرورت بصیرت جریان دانشجویی و بدنه استادی صحبت نمودند. فرماندهان و افسران جنگ نرم واژه هایی است که در مورد اساتید دانشگاه ها و دانشجویان به کار بردند. ایشان بارها به توقع شان برای عرض اندام فرهنگی و سیاسی از دانشجویان و اساتید اشاره کردند. ولی این ملاحظه که به هر حال دانشگاه باید سیاسی باشد اما باشگاه احزاب سیاسی نباشد. دانشگاه باید بصیرت فهم موضوعات کلان سیاسی را داشته باشد اما جیره خوار، شاخه دانشجویی و دنباله روی جریانات، افراد و گروه های سیاسی بیرون از دانشگاه نباشد. این نکته ای است که ما باید به ان توجه کنیم و تبدیل به یک نقشه راه شود.
نقشه جامع علمی کشور مانند سند دانشگاه اسلامی تدوین شده است ولی من معتقد هستم که هنوز جای نقشه حرکتی دانشگاه ها در حوزه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در سطح دانشگاه خالی است. اگر این نقشه تدوین شود می شود گفت یک قطعه ای است که با جمع شدن در کنار نقشه جامع علمی کشور می تواند مسیر هدایتی مدیریتی دانشگاه ها را بر عهده بگیرد. تا وقتی آن نقشه نیاید، همچنان با رفت و آمد دولت ها دانشگاه می تواند متلاطم شود.
*باشگاه سیاسی شدن دانشگاه با رشد علمی در دانشگاه نسبت عکس دارد
من معتقد هستم که باشگاه سیاسی شدن دانشگاه با رشد علمی در دانشگاه ها نه لزوماً تولید علم نسبت عکس دارد. تجربه نشان داده است به میزانی که اتفاقات سیاسی از جنس دنباله روی احزاب و موضوعات و حواشی و پوسته های کاذب سیاسی و سیاسی کاری در سطح دانشگاه ها اوج می گیرد، رشد علمی ما کاهش پیدا می کند و بالعکس اگر دیدیم رشد و حرکت علمی اتفاق افتاده است، می بینیم از آن طرف سیاسی کاری کم شده است که چنین اتفاقی افتاده است. دقیقا مانند مزرعه می ماند؛ اگر جلوی علف های هرزی که در سطح مزرعه رشد می کند، این علف های هرز آنقدر رشد می کند که اجازه رشد به آن علف ها و گیاهان اصلی که مزرعه برای رشد آن ها تأسیس شده، نخواهند داد. باشگاه سیاسی شدن دانشگاه هم همین نسبت را با رشد علمی دارد.
اگر نگاهی به روندهای حاکم بر سیاست های وزارت علوم در یک سال گذشته بیاندازیم، از همان روزهای آغازین دولت یازدهم، در افواه عمومی پیچیده بود که وزارت علوم سهمیه اصلاح طلبان است. کدام اصلاح طلبان؟ اصلاح طلبان آن بخش از بدنه سیاسی کشور هستند که سابقه ننگین طرفداری از فتنه 88 در رزومه آن ها ثبت شده است. اصلاح طلبان کسانی هستند در طول دوره اصلاحات ضدیت شان با مبانی اصلی و قطعی مکتبی و انقلابی ما در موارد متعدد، در روزنامه ها و رسانه های بسیاری حک شده است. اصلاح طلبان کسانی هستند که بسیاری از چهره های اصلی شان که سردمدار این حرکت بودند و امروز هم داعیه سردمداری آن را دارند، امروز در خارج از کشور دارند علیه نظام جمهوری اسلامی و در حوزه براندازی نظام حرکت می کنند. اصلاح طلبان کسانی هستند که پیوند عقبه های فکری و تئوری شان با آن سوی مرزها با دشمنان انقلاب اسلامی و با غرب زاده های در داخل کاملاً شفاف و روشن است و ابایی از بیانش هم ندارند. از روز های آغازین این دولت، زمزمه این بود که وزارت علوم سهمیه اصلاح طلبان است. ما می بینیم این وزارت خانه جزو وزارت خانه هایی بود که چندین ماه طول کشید تا وزیری که از مجلس تایید صلاحیت گرفته است بر رأس آن مستقر شود.
*نگاه وزارت علوم دولت یازدهم در برخی حوزه ها نزدیک به نگاه های وزارت علوم در دوره اصلاحات است
همه آقایانی که برای وزارت علوم معرفی شدند، کسانی بودند که در همین سند سهمیه ای می گنجیدند تا این که در نهایت قرعه به نام آقای فرجی دانا رسید. بنده ایشان را از زمان ریاست شان بر دانشگاه تهران می شناسم. آن زمان بنده مسئولیت بسیج دانشگاه را بر عهده داشتم. قضاوت منصفانه در مورد ایشان این است که یک شخصیت علمی با مبانی تفکر انقلابی و جبهه رفته ای است و به لحاظ اعتقادی فردی، انسان متدین و ارزشی محسوب می شود منتهی آقای فرجی دانا در نوع نگاه و تفکرات بسیار شبیه به طیف اصلاح طلبی یا داخل در اردوگاه اصلاح طلبان است است و ابایی هم از گفتن آن ندارد. نوع نگاهی که بعد از استقرار ایشان در وزارت علوم حاکم شد، بسیار بسیار نزدیک به نگاه هایی است که در دوره اصلاحات در وزارت علوم ساری و جاری بود. البته منصفانه این است که بگوییم رویکردهای فرهنگی که در وزارت علوم وجود دارد خیلی متفاوت از رویکردهای فرهنگی دوره اصلاحات است. خیلی اصلاح شده تر و نزدیک تر به واقعیت و با ملاحظات بیشتری در حال تداوم و حرکت است.
*برای تحقق دانشگاه تعالی بخش باید مثلث دولت، نظام اسلامی و دانشگاه را به درستی طراحی کنیم
در نهایت این بحث را با این جملات تمام می کنم که ما اگر بخواهیم شاهد دانشگاهی باشیم که به طراحی و اجرایی ابعاد مختلف گفتمان انقلاب اسلامی، یعنی همان دانشگاه تعالی بخشی که حضرت امام فرمودند دانشگاه مبدأ تحولات است و محل رشد و ارتقای عناصری باشیم که به نظام اسلامی اعتقاد دارند، کمک کنیم و شاهد وجود چنین دانشگاهی باشیم، باید مثلث دولت، نظام اسلامی و دانشگاه را به درستی طراحی کنیم. اگر یک مثلث فرض کنیم که در یک گوشه از آن، عنصر دانشگاه، درگوشه دیگر، عنصر دولت یا همان وزارت علوم و در گوشه سوم توقعاتی که نظام اسلامی از این محیط دارد، این نوع تنظیم می تواند نوع راهبری مناسبی برای اداره دانشگاه ها داشته باشد. خط مستقیم از بالا به پایین که در بالای آن نظام اسلامی و بعد از آن دولت و پایین دانشگاه جوابگو نیست. باید این ها را در ابعاد یک مثلث ببینیم.
از یک طرف رهبری نظام که در رأس خیمه فرماندهی انقلاب و نظام اسلامی حضور دارند، توقعات و مطالباتی دارند و مستقیم با دانشگاه ارتباط دارند. حرف هایشان رو در رو خطاب به دانشگاهیان بدون واسطه می زنند. از یک طرف ما دولت و وزارت علومی داریم که باید بین نظام و دانشگاه برای اجرایی شدن این مطالبات واسطه گری کند. از طرف دیگر دانشگاهی را داریم که همان طوری که باید مناسبات اداری و تشکیلاتی آن باید با دولت انتساب و ارتباط داشته باشد، به شکل مستقیم نگاه ها را از رأس خیمه رهبری و فرماندهی نظام اخذ می کند. من معتقد هستم چون اضلاع این مثلث به خوبی تعریف نشده است، امروز شاهد این مشکلات هستیم و گرنه بعد از گذشت سی و اندی سال از آغاز انقلاب اسلامی، نبایستی ما همچنان با آمدن هر دولت، مناسبات را از اول طراحی کنیم. این غلط است.
*رشدعلمی کشور و باشگاه سیاسی احزاب نشدن دانشگاه اصول لایتغیر دانشگاه است و ربطی به رفت و آمد دولت ها ندارد
البته باید این حق را برای دولت ها قایل باشیم که هر دولتی نگاه ویژه ای و سلیقه ای دارد. ضمن این که باید این حق را قایل باشیم اما در عرصه موضوعات مربوط به آموزش عالی کشور بایستی از یک ثباتی بهره مند باشیم که با رفت آمد دولت ها جزء اصول لایتغیر آموزش عالی باشد و دست خوش تغییر نباشد. رشد علمی و این که دانشگاه ها محل پرورش و فعالیت احزاب و باشگاه سیاسی نباشند، دو مولفه ای است که در آن جریان کلی حرکت دانشگاه ها بایستی ربطی به آمد و رفت دولت ها نداشته باشد. اگر بخواهیم از دانشگاه محصول بگیریم، این دو، مولفه هایی هستند که بایستی جزو اصول لا یتغیر و نقشه راه دانشگاه های ما قرار بگیرند.
الان این طور نیست. در حال حاضر داریم می بینیم از وقتی دولت یازدهم بر سر کار امده است، رشد علمی رو به بالایی که در نمودار داشتیم نسبت به قبل دچار افت شده است. خیلی هم باید دقت کنیم که بر اساس مطالعات بسیار عمیقی که اتفاق افتاده است، رشد علمی تا یک جایی اگر افت کند، امکان بازگشت هست. از یک مرحله ای بیشتر شود، بازگشت آن نیاز تلاش در سال های متمادی است تا بتواند دوباره به منحنی قبل بازگردد. همین که صحبت از این شد که این وزارت خانه سهمیه اصلاح طلبان است و صحبت آن شد که ما دنبال آن هستیم که بسیاری از روندهایی که بوده است، برگردانیم و صحبت از این شد که دانشجویان ستاره دار که بسیاری از آن ها به خاطر مسایل امنیتی و اخلاقی از دانشگاه فاصله گرفته بودند، به دانشگاه برگردند و فقط برگرداندن کسانی که در کمیته های انضباطی از تحصیل در دانشگاه باز مانده بودند، محور و اصل قرار گرفت، می بینیم متناسب با همین موارد، رشد علمی در کشور افت می کند. نسبت مستقیم این دو مولفه به هم، به اندازه ای است که در فهم عمومی و احساس عمومی هم اثرگذار خواهد بود که چه اتفاقی در این موضوع بیفتد.
*علت این که وزارت علوم همواره سهمیه اصلاح طلبان است، این بود که خاتمی از ابتدا خیمه گاه خود را در دانشگاه زد
چرا در دولت یازدهم گفتند وزارت علوم سهمیه اصلاح طلبان است؟ این از کجا نشئت می گیرد؟
ودود حیدری: جریان اصلاح طلبی وقتی بعد از اواخر دهه هفتاد شروع به بازسازی و جمع کردن افراد خود که در دهه شصت بازمانده بودند، کردند تا در دولت مستقر آن زمان که دولت آقای خاتمی بود، جمع شوند، عمده نگاه این جریان، نگاه های نخبگی بود. نگاه هایی بود که محل پذیرش این نگاه ها صرفاً محیط های نخبگی بود. گرچه به دلل نوع شعارهایی که آقای خاتمی می دادند، اقبالی به شخص آقای خاتمی شد اما روندی که خود آقای خاتمی در طول دوره ریاست جمهوری اش دنبال می کرد، روند نخبگی، گفتمانی و بدنه نخبگی کشور بود. این نوع نگاه و زاویه ورود و طرح بحث و گفتمان سازی محیط خاص خودش را می طلبید و برای طرح فکری و پخت و پز این نوع نگاه ها هیچ محیطی آماده تر و بستری مناسب تر از دانشگاه ها نبود و نیست. آقای خاتمی خیمه گاه خودش را در دانشگاه زد و نگاهش هم این بود که اگر بدنه نخبگی کشور را در پیش بگیریم، تزاید وانتقال مفاهیم از این بدنه نخبگی به بدنه عمومی کشور، بعدها طی سال های بعدی اتفاق خواهد افتاد. از این منظر همیشه دانشگاه برای آن ها مهم بود. با ویژگی هایی که برای دانشگاه عرض کردم، از آن جا که دانشگاه در کشور ما صرفاً یک محیط تولید و پرورش علم نیست بلکه محیطی است که منشأ بسیاری از حرکت هاست، خیمه گاه اصلی اصلاح طلبان در دانشگاه قرار گرفت.
البته این به این معنا نیست که بقیه طیف های فکری و جریان های سیاسی کشور و یا مثلاً نیروهای ارزشی غافل از حضور در دانشگاه بودند. نه این طور نبود. در دانشگاه بقیه مجموعه فکری کشور هم نقش های مهمی را در دانشگاه ایجاد کردند و توانستند در دانشگاه منشأ تحولات مهم و زیادی شوند. اما جریان اصلاحات به دلیل این که همچنان بعد از گذشت دو دهه از حضورشان در مسند اجرایی کشور، به دنبال آن هستند که آن ایده ها، افکار، آرمان ها و اهدافی را که داشتند، به سرانجام برسانند، نمی توانند از دانشگاه چشم پوشی کنند.
*جریان ارزشی کشور معتقد است که دانشگاه محل مناظره و کرسی آزاد اندیشی است
دانشگاه یک مجموعه ای است که بستر بسیار مناسبی برای ارایه گفتمان های مختلف است. هیچ ایرادی هم ندارد. به تعبیر شهید مطهری، اصلاً دانشگاه است که باید محل طرح بحث آرا و افکار مختلف، از جمله آرا و نگاه های اسلامی و مارکسیستی باشد. این جمله، جمله معروفی از ایشان است. ایشان معتقد بوودند که اتفاقاً محل طرح و بحث افکار مارکسیستی و کمونیستی که آن روزها به نوعی فکر غالب فعالین اجتماعی محسوب می شد، دانشگاه است. این حرف درست است. اصلاً دانشگاه محل تضارب آرا و ایده های مختلف است منتهی یک تفاوت نگاهی بین جمعیت ارزشی کشور و اصلاح طلبان در این زمینه وجود دارد.
جریان ارزشی کشور معتقد است که دانشگاه محل مناظره و کرسی آزاد اندیشی است. اصلاً خود آقا فرمودند که کرسی های آزاد اندیشی و نظریه پردازی باید در دانشگاه ها شکل بگیرد ولی برای دانشگاهیان و در محیط آکادمیک و نخبگی. اشکال کار از آن جا پیش می آید که اصلاح طلبان به بهانه حضور در دانشگاه، عمیق ترین موضوعات فکری، ادبیاتی و گفتمانی را که می توانست محل چالش و بحث و نظر قرار بگیرد، در دانشگاه مطرح می کنند و بعد آن را به رسانه ها و افکار خالی الذهنی می کشانند که در سطح جامعه وجود دارد. یعنی به جای آن که محل عرضه این گفتمان هایی که محل چالش است، دانشگاه و محیط های علمی قرار بدهند، از دانشگاه به بستر رسانه و محیط عمومی و ذهن های خالی می کشانند که اگر این ذهن های خالی همزمان بحث های دیگر را هم بشنوند، حتماً بهترین آن را انتخاب می کنند اما با آمدن این مباحث به رسانه و سطح عمومی، بستر و زمینه سوء استفاده غرب و دشمنان خارجی و معاندین داخلی و خارجی را فراهم می کنند.
*جای طرح اتفاقات جناحی، حزبی و گروهی سیاسی و منافع شخصی در دانشگاه نیست
یکی از دلایل اصلی که اصلاح طلبان همچنان به دنبال عرض اندام در محیط های آکادمیک و دانشگاهی هستند، این است که به هر حال محیط دانشگاه ظرفیت و پذیرش گفتمان ها و نگاه های مختلفی را که مطرح می شود، داراست. به علاوه این که با شرایط و ویژگی هایی که دانشگاه دارد، دانشگاه محل پخت و پز بسیاری از گفتمان هایی هست که بعدها می توانند در محیط جامعه عرض اندام کنند. البته من همچنان معتقد نیستم که نباید به جریان های مختلف اجازه ورود به دانشگاه بدهیم. نگاه من این نیست. بنده نگاهم این است که محل طرح سلسله موضوع هایی که بحث می شود و امروز ظرفیت پاسخگویی به همه آن ها وجود دارد، دانشگاه است. آن چه که محل طرح بحث نیست، اتفاقات جناحی، حزبی و گروهی سیاسی و منافع شخصی در دانشگاه هست. محل طرح این بحث ها، دانشگاه نیست.
همه تفاوت نگاه اصلاح طلبان با طیف موسوم به اصول گرایان که طیف وسیعی را هم در بر می گیرد، به دانشگاه این نیست که اصلاح طلبان به دانشگاه اهمیت می دهند و اصول گرایان اهمیت نمی دهند. این طور نیست اما بررسی روند های گذشته در دو دهه اخیر نشان می دهد که اصلاح طلبان نقطه عزیمت خود را دانشگاه طراحی کرده اند ولی اگر آقای احمدی نژاد را در دولت نهم به نوعی نماینده اصول گرایان بدانیم، اصول گرایان نقطه عزیمت خود را از لایه های پایینی جامعه شروع کردند. هر دو به دانشگاه اهمیت می دادند اما نقطه عزیمت متفاوت است.
حضرت آقا در دیدار اخیرشان با اساتید دانشگاه، سخنان عمیقی بیان کردند که شما نیز به آن اشاره ای فرمودید. گریه خیلی از دلسوزان نام اسلامی پای این صحبت در می آید. به نظر شما کسانی که امروز در وزارت علوم مسئولیت دارند، نوع نگاهشان به دانشگاه آیا نوع نگاهی است که تضمین کننده منافع کشور است یا تأمین کننده منافع خودشان است. مقام معظم رهبری فرمودند خیلی از آقایان نمی دانستند ما چه امکانات نظامی داریم. مسایلی را مطرح کردند و من گفتم برای این ها یک تور نظامی برگزار کنید. الان هم می گویند ما برای بعضی از مسئولین باید یک تور علمی بگذاریم تا دستاوردهای علمی کشور را بفهمند. مقام معظم رهبری فرمودند ما در یک شیب تندی هستیم که اگر به عقب برگردیم به دشواری می توانیم به جای قبل بازگردیم. به نظر حضرتعالی آیا این مشکل یک ایراد و اشکال ریشه ای در وزارت علوم است یا بر اساس اتفاقات بوده است؟ آیا منافع علمی و ملی کشور اولویت نیست یا رشد علمی از اولویت افتاده است؟
ودود حیدری: ذهن خوانی و نیت خوانی این موضوع که متولیان امروز وزارت علوم به دنبال منافع حزبی و گروهی هستند یا به دنبال منافع ملی هستند، کار آسانی نیست. حداقل از کسی مانند من بر نمی آید و شاید منصفانه هم نباشد که این مارک را بچسبانیم که مسئولین وزارت علوم به دنبال منافع و مطامع شخصی خودشان هستند اما می شود این را گفت که رشد علمی کشور کارکرد اساسی است که ما از دانشگاه توقع داریم چیزی نیست که در سطوح و لایه های پایینی دولت برنامه ریزی و تصمیم گیری شود بلکه جز مواردی است که باید در روند های وزارت علوم ثبات بر روی آن باید دیده شود. کارکرد اصلی دانشگاه بماهو دانشگاه بخصوص در شرایطی که ما امروز داریم، تولید علم است. بخصوص در عقب افتادگی هایی که ما را در دو سده اخیر تعمداً ما را در آن نگه داشتند. حالا انقلاب اسلامی یک ظرفیت متراکم فشرده شده ای را آزاد کرده و دارد به جلو حرکت می کند و از طریق مسیرهای میان بر دارد خودش را به مرزهای دانش نزدیک می کند. به هر حال چیزی که امروز در وزارت علوم به ویژه در یک سال اخیر دیده می شود اصلاً هیچ تناسبی با ان مسیری که ما باید در آینده برای رسیدن به مرز های دانش بپبماییم، ندارد.
*در دولت دهم رشد علمی ما در مقایسه با دوره های قبل افزایش و در یک سال گذشته افت داشته است
البته نمی خواهم بگویم که دولت های قبلی، نهم و دهم بسیار پیشتاز بوده است و دولت فعلی خیلی کم کاری کرده است. چنین چیزی را نمی گویم اما بررسی روند ده سال گذشته نشان می دهد در دولت قبلی به ویژه در دولت دهم رشد علمی ما در مقایسه با دوره های قبل یک رشد مناسبی را داشته است. بررسی های اخیر نشان می دهد که این رشد در طی یک سال اخیر افت پیدا کرده است. من نمی خواهم وارد این بحث شوم که ناشی از پرداختن به منافع حزبی و گروهی بوده است یا نه. زیرا نمی شود گفت افت رشد علمی ما به نفع گروه خاصی است. همچنین نمی توانیم ادعا کنیم منافع اصلاح طلبان یا متولیان امروز وزارت علوم در این است که ما در رشد علمی افت کنیم.
من می خواهم بحث را از این منظر از کنم که بررسی کنیم ببینیم چه چیزی باعث افت رشد علمی ما شده یا لااقل بگوییم چه چیزی باعث توقف این رشد علمی شده است. بدون تردید فضای سیاسی کاری حاکم بر دانشگاه (همان چیزی که حضرت آقا تحت عنوان باشگاه سیاسی شدن دانشگاه ها از آن یاد می کنند)، جزو مواردی است که مانع رشد و باعث توقف رشد علمی دانشگاه ها شده است. تجربه هم همین را نشان داده است. وقتی یک محیط علمی آن شادابی علمی لازم را نداشه باشد و در عزل و نصب ها، انتخاب رییس و در روندهای مختلف مناسبات سیاسی دخالت دارد و محیط علمی ببیند دغدغه متولیان بیش از این که به رشد علمی کشور باشد به نوع انتخاب روسای دانشگاه هاست، حتماً از شادابی او برای دنبال کردن مسایل علمی کاسته می شود. این اتفاقِ حاشیه ای و عرضی باشگاه سیاسی شدن دانشگاه هاست که منجر به توقف رشد علمی کشور می شود.
به نظرم انتساب این که منافع شخصی مسئولین وزارت علوم در این بود که رشد علمی کشور متوقف بشود، انتساب درست و منصفانه ای نیست اما این طور می توان بیان داشت که اگر توجه و اولویت و دغدغه اصلی متولیان و مسئولین وزارت علوم عدم توقف و یا ارتقای رشد علمی کشور بود، امروز ما شاهد این توقف یا کندی این رشد نبودیم. وقتی می بینیم بیشتر جلسات و اخباری که از وزارت علوم منتشر و منعکس می شود، اتفاقات حاصل از رشد علمی کشور نیست، وقتی می بینیم سرلوحه انعکاس هایی که از جلسات تو در توی وزارت علوم منتشر می شود، موضوعات علمی نیست.
من معتقد هستم موضوع شماره یک امروز دانشگاه ها نوع انتصابات و انتخاب مدیران دانشگاه ها نیست. گرفتاری اصلی امروز دانشگاه ها برگرداندن دانشجویان ستاره دار اخلاقی و امنیتی به دانشگاه نیست. معتقدم سرفصل توقعات امروز دانشگاهیان بازنشستگی یا عدم بازنشستگی برخی از اساتید نیست. موضوع و معضلات اصلی دانشگاه ها ما این ها نیست اما بیشتر اظهارنظرها و تعاریف و جلسات و بازخوردی که دارد از مجموعه وزارت علوم منتشر و منعکس می شود، به همین چند مورد بر می گردد. این مسئله نشان می دهد، آن چه که به عنوان مسئله اولویت دار در وزارت علوم مطرح است، رشد علمی کشور نیست.
*حضور هیئت سه نفره بررسی وضعیت دانشگاه ها عمدتاً از جنس حاشیه و سیاسی کاری بود نه بررسی مشکلات دانشگاهی
ما سال گذشته شاهد این موج بودیم که کسانی در قالب یک هیئت سه نفره برای بررسی وضعیت دانشگاه ها وارد دانشگاه ها می شدند. بیشتر فاکتورهایی که در این هیئت های سه نفره در دانشگاه ها در سخنرانی ها، جلسات و مواجه شدن با بدنه دانشجویی کشور و تشکل های دانشجویی و اساتید مطرح می شد، از جنس موضوعات علمی کشور نبود بلکه عمدتاً از جنس مسایل حاشیه ای دانشگاه بود. این هیئت سه نفره، به جای آن که با یک بررسی مناسب در هر دانشگاهی که می رفتند، علی رغم شعاری که مبنی بر بررسی وضعیت دانشگاه ها می دادند، هر جا که می رفت موجب ایجاد یک تنش و غائله جدید و بروز و ظظهور جدید دانشجویی می شد. یعنی به جای آن که مشکلات دانشگاه ها را بررسی کنند و مشکلی را حل کنند به مشکلات دانشگاه ها اضافه هم می شد. با فاصله کوتاهی به جای آن که مدیریت جدید متناسب با مشکلات و معضلات آن دانشگاه منصوب شود، متناسب با یک جریان سیاسی خاص انتخاب می شد.
*وقتی عزل و نصب ها در وزارت علوم متناسب با جریان های سیاسی شود، محل تنش می شود
من این را قبول دارم که صرف تغییر مدیریت دانشگاه ها جزو اختیارات وزارت خانه می گنجد و ما اصالتاً حقی نداریم که بگوییم چرا وزارت علوم رییس فلان دانشگاه را عوض کرد. هر فردی یک دوره مدیریتی دارد و بعد از چند سال باید جا به جا شود. وزارت علوم نیز اختیار دارد که این جا به جایی ها را انجام دهد اما وقتی این موضوع محل تنش می شود که انتخاب متناسب با جریان های سیاسی و برون دادهای سیاسی وزارت علوم می شود. وقتی انتخاب می تواند سیاسی تلقی نشود که متناسب با مشکلات و اقتضائات دانشگاهیان باشد. اگر ما روسای دانشگاه ها را متناسب با جنس مشکلات و معضلات دانشگاهیان انتخاب کنیم و به دور از دسته بندی های سیاسی در نظر بگیریم، درجهت آن ثبات لازم برای روندهای وزارت علوم که عرض کردم منجر به تشدید رشد علمی کشور می شود، قدم های مثبتی برداشته خواهد شد.
اثر حذف شورای عالی انقلاب فرهنگی از انتخاب روسای دانشگاه ها به دلیل روند جدید انتخاباتی که وزارت علوم در پیش گرفته است، چیست؟ اثر و نتیجه این نوع رفتار وزارت علوم که، فردی را با انتخاب تعدادی از اعضای هیئت علمی انتخاب می کنند و عملاً شورای عالی انقلاب فرهنگی را در برابر رأی اساتیدی قرار می دهند که زأی آن ها نیز لزوما، رأی ذاتی نیست، چیست؟
ودود حیدری:بهره گیری از نظرات اعضای هیئت علمی در دانشگاه ها برای اداره دانشگاه ها چیز بدی نیست. کما این که با حضور تعدادی از اعضای هیئت علمی دانشگاه ها در شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز، عملاً همین اتفاق افتاده است. ما در هیچ دانشگاهی در بدنه های اصلی دانشگاه ها، هیچ مسئولی غیر از اعضای هیئت علمی دانشگاه ها نداریم. این مصوبه مربوط به سال های اولیه انقلاب اسلامی است و این نشان می دهد که انقلاب اسلامی به دنبال این بود که اداره دانشگاه ها را به دست خود دانشگاهیان بدهد. این مصوبه برای دو، سه دهه پیش است. شما حتی یک مورد پیدا نمی کنید که رییس، معاون یا مدیران یک دانشگاهی از غیر از اعضای هیئت علمی آن دانشگاه انتخاب شود. این اتفاق نشان از آن دارد که نظام اسلامی این را پذیرفته و به آن اعتقاد داشته است.
*مدل قانونی انتخاب روسای دانشگاهها برگرفته از نظرات اعضای هیئتعلمی و فرهیختگان دانشگاهی و مجموعههای قانونی کشور است
شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان قرارگاهی که بخواهد سلسله موضوعات فرهنگی کشور و از جمله مهم ترین آن، دانشگاه های کشور را بتواند مانند زنجیره های متصل و به هم پیوسته در سطح کلان اداره کند، متشکل از اعضایی است که افرادی استخوان خورد کرده دانشگاه ها هستند. این شورا پس از بحث و تبادل نظرهای بسیار در طول دهه های گذشته، با وزارت علوم، بهداشت، کمیسیون آموزش مجلس، مجمع تشخیص مصلحت نظام و اعضای حقیقی شورای عالی انقلاب فرهنگی که عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و همه بافت این شورا که بافت آکادمیک است، در جلسات متعدد برای انتخاب روسای دانشگاه ها به یک مدلی رسیده اند که مدل قانونی انتخاب رییس دانشگاه هاست زیرا مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در حکم قانون است.
در شورای عالی انقلاب فرهنگی از نظرات خود دانشگاهیان به یک مدلی رسیده اند و اهتمام آن ها برای انتخاب روسای دانشگاه ها این است که اصرار دارند تک تک روسای دانشگاه ها در این شورا مصوب شود. این نشان می دهد که چقدر برای این دانشگاه مهم است که کسانی که می خواهند در مصادر اداره علمی کشور بنشینند از یک درجه ای از علم و تقوا و فهم فرهنگی و سیاسی برخوردار باشند. بنابراین ما نمی توانیم نقش این شورا را صرفاً در حد یک نقش حاکمیتی تنزل بدهیم. اصلاً این طور نیست. اعضای حققی و حقوقی شورای عالی انقلاب فرهنگی همه از فرهیختگانی از خود بدنه دانشگاهیان است که در آن جا دارند درباره دانشگاه ها تصمیم گیری می کنند. این درست نیست که به جهت این که ما یک لیبل حاکمیتی به این شورا بچسبانیم و بگوییم چون این ها از جنس حاکمیت هستند، بگوییم ما می خواهیم روسای دانشگاه را از جنس مردم انتخاب کنیم. این حرف کاملاً غلطی است زیرا اظهار نظر اعضای هیئت علمی در فرایند نظارت اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی گنجانده شده است.
*روش ابداعی وزارت علوم برای تعیین روسای دانشگاهی غیر قانونی است
روش جدیدی که امروز در وزارت علوم برای انتخاب روسای دانشگاه ها دنبال می شود، چند ایراد جدی دارد؛ ایراد اصلی و اساسی آن این است که این روش غیر قانونی است. دولت یازدهم کلی ادعای قانونمداری دارند و آقای روحانی نیز مکرر گفته اند و در جلسات اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز بر این امر تأکید کردند. دولت یازدهم، دولتی است که خود را مجری قانون می داند به طوری که درباره تعیین ساعات کاری کارمندان، مجلس به دولت اختیار داد. آقای نوبخت به عنوان سخنگوی دولت خیلی محکم ایستاد و گفت چون ا خود را ملزم به رعایت قوانین کشور می دانیم از این اختیار خود را سلب اختیار می کنیم. به هر حال این روش جدید حتی اگر بپذیریم روش درست است که البته بنده روی درستی آن نیز حرف هایی دارم، غیر قانونی است و وزارت علوم حق و اختیار این را ندارد که از یک روش غیر قانونی استفاده کند. اگر معتقد هستند این روند قانونی است بیایند و مستندات قانونی این روش را بگویند. ما بررسی کردیم و تا به امروز مستند قانونی آن را ندیده ایم. بنابراین اشکال اول این روند این است که این کار غیر قانونی است.
ایراد دومی که به این روش می توان گرفت این است که شخص رییس دانشگاه یک واسطه ای برای انتقال سلسله موضوعات کارشناسانه دانشگاه ها به شورای عالی انقلاب فرهنگی است. با این سلب اختیارات از شورای عالی انقلاب فرهنگی این حلقه واسط حذف می شود.
*روش ابداعی وزارت علوم برای تعیین روسای دانشگاه ها زمینه سوء استفاده دشمنان را فراهم می کند
اشکال سوم این روند این است که استقلال دانشگاه ها به دلایلی که در ابتدای عرایضم به آن اشاره کردم، زمینه سوء استفاده دشمنان را فراهم می کند. کدام دشمنان؟ همان دشمنانی که حضرت آقا در بیانات اخیرشان فرمودند اینقدر حضور دشمنان را عادی سازی نکنید و نگویید این ها شعار است. آقا صحبت هایی با این مضمون داشتند که برخی از جامعه و دانشگاه نسبت به وجود دشمن سلب حساسیت می کنند در صورتی که دشمن وجود دارد و ما داریم اقدامات آن را با چندین لایه در کشور می بینیم. به هر حال کشوری که چندین دهه ادعای ایستادگی در برابر نظام های استکباری دنیا را دارد نمی تواند دشمنی نداشته باشد. بنابراین این مدل زمینه نفوذ دشمن را برای ما ایجاد می کند.
*نقاط مثبت و استدلال های پشتوانه روش جدید وزارت علوم تا کنون بیان نشده است
در این مدتی که وزارت علوم این روند را سرلوحه خود قرار داده است، من ندیدم که استدلال درست و منطقی را مطرح کند. اگر قرار بر این است که با این روند اعضای هیئت علمی دانشگاه ها در انتخاب رییس دانشگاه ها نقش داشته باشند، خب در تمام سمت های دانشگاهی در رده های مختلف از اعضای هیئت علمی دانشگاه ها انتخاب و منصوب می شود. اگر قرار است با این روند نظرات کارشناسانه اعضای هیئت علمی شنیده و در دانشگاه اعمال شود که همین الان پروسه استقلال نسبی دانشگاه ها، ماده 49 برنامه پنجم توسعه با هیئت امنایی شدن اداره دانشگاه ها این امر محقق شده است و آن ها در اداره دانشگاه در ابعاد مختلفی که دارد نقش دارند. اگر بحث حضور در مصادر علمی است که همین الان هم در دست اعضای هیئت علمی دانشگاه هاست و مسئولین گروه های علمی از اعضای هیئت های علمی دانشگاه ها انتخاب می شوند. می توان گفت فضا برای اداره شدن دانشگاه ها به دست اعضای هیئت علمی، کاملاً فراهم است. به طور کلی، این روندی که از سوی مسئولین وزارت علوم بر آن پافشاری می شود، تاکنون نه استدلال های پشتوانه آن به درستی از سوی آن ها بیان شده است و نه نقاط مثبت آن گفته شده است. استدلال من این است که وقتی چندین ماه است که از آغاز این روند گذشته است و چیزی گفته نشده، احتمالاً چیزی نباید وجود داشته باشد وگرنه تا امروز در فضای آکادمیک کشور گفته می شد.
*مسئولین وزارت علوم برای بیان استدلال هایشان اقبالی ندارند
وزارت علوم حتی اگر می خواست این روند را به عنوان یک روند پیشنهادی به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارایه دهد، بهتر این بود که قبل از آن که آن را به عنوان یک اقدام غیر قانونی اجرا کند، آن را در قالب کرسی های آزاد اندیشی و مناظرات دانشجویی یا هر قالب دیگر در فضای دانشگاهی به بحث می گذاشت و این کار با یک کارشناسی پخته ای ارایه می شد. من احساس می کنم این طرح بیش از آن که محصول یک کار کارشناسی باشد، حاصل یک نوع سلیقه حزبی و جناحی است که امروز دارد اتفاق می افتد. جالب این جاست که برخی از مسئولین وزارت علوم نیز همچون دکتر امید به این طرح ایراد گرفتند. دکتر امید معاون اداری مالی وزارت علوم و سرپرست سابق دانشگاه تهران در برابر جابه جایی خودش با یک سرپرست دیگر موضع گرفت. این نشان می دهد که در وزرات علوم نیز به عنوان یک روش کارشناسی شده، صحیح و پسندیده مورد توجه و تأیید قرار نگرفته است.
*اولویت امروز دانشگاه ما تحقق دانشگاه اسلامی با همه ابعاد و زوایای آن است
حضرتعالی نکاتی را مطرح کردید و فرمودید معضلات و موضعات شماره یک کشور این چیزهایی که آقایان مطرح می کنند، نیست. اولویت های امروز دانشگاه از نظر حضرتعالی چیست ؟ شما در جایی از فرمایشات تان فرمودید آن تندی که درحوزه فرهنگ در دوره اصلاحات وجودداشت در حال حاضر با آن شدت وجود ندارد. در این باره نیز لطفا توضیح بفرمایید.
ودود حیدری: من فکر می کنم اولویت امروز دانشگاه ما تحقق دانشگاه اسلامی با همه ابعاد و زوایای آن است. سال های اخیر که این ایده مطرح شده بود برخی تصور می کردند، مفهوم دانشگاه اسلامی این است که ما دانشگاه هایی داشته باشیم که در آن امر به معروف و نهی از منکر اجرا شود و حجاب و عفاف در ان رعایت شود. در صورتی که این موضوعات حتماً جزیی از اجزای دانشگاه اسلامی هست ولی همه آن نیست. تحقق دانشگاه اسلامی یعنی حرکت به سمت دانشگاهی که در آن علم در همه ابعاد خودش به بهترین شکل تولید شود و منشأ اثر شود و فرهنگ، اقتصاد، و اجتماع و سیاست به عنوان مهم ترین اجزای جامعه امروز بتواند در دانشگاه جاپای اساسی داشته باشد.
*دانشگاه اسلامی دانشگاهی است که مقدرات نظام اسلامی را جامعه عمل بپوشاند
دانشگاه اسلامی آن دانشگاهی است که می تواند به مقدرات نظام اسلامی در جامعه دانشگاهی و آکادمیک جامعه عمل بپوشاند. دانشگاه اسلامی دانشگاهی نیست که صرفاً در آن معنویت رشد کرده باشد بلکه دانشگاهی است ککه علاوه بر رشد معنویت در آن و پرورش کادر مومن برای نظام اسلامی، علم نیز در آن در حد نهایت خودش رشد کرده باشد. در کدام مکتبی به اندازه اسلام در مورد علم و جایگاه آن صحبت و بر آن تأکید شده است؟ قطعاً هیچ کدام از مکاتب به اندازه اسلام بر روی آن تأکید نکرده اند. وقتی پسوند اسلام به دانشگاه می چسبد به این معنی است که این دانشگاه بتواند در همه ابعاد و زوایا یک دانشگاه مکتبی و انقلابی باشد و به گونه ای باشد که در دو عرصه کادرسازی و نقش آفرینی برای نظام اسلامی بتواند عرض اندام کند. دانشگاهی باشد که هم در جهت کادرسازی و پرورش دینی انسان مسلمان تراز انقلاب اسلامی نقش داشته باشد و هم بتواند د عرصه نقش آفرینی مبدأ تحولات این عرصه ها در نظام جمهوری اسلامی باشد.
به نظر من اولویت وزارت علوم به عنوان آن ستون خیمه آموزش عالی کشور و آن مجموعه سیاستگذار در آموزش عالی کشور، حتماً باید تحقق دانشگاه اسلامی باشد. ما در کنار وزارت علوم، دانشگاه آزاد، وزارت بهداشت و موسسات غیر انتفاعی را هم داریم اما آن مجموعه شکل دهنده و شاکله اصلی نظام آموزش عالی کشور ما وزارت علوم است. اگر ما به این سمت حرکت کردیم در دانشگاه اسلامی هر کس در جای خود نشسته است و مناسبات میان دانشجو، استاد، مسئولین و رییس دانشگاه در قالب یک احترام متقابل است و رابطه مدیران دانشگاه با دانشجویان و یکدیگر در چهارچوب یک رابطه اسلامی و انسانی است. نقش چنین دانشگاهی در پیشبرد اهداف نظام اسلامی و پیشبرد اهداف ملت کاملاً روشن است.
*اگر امروز فرصت تحقق دانشگاه اسلامی را از دست بدهیم فردا دیر است
من معتقدم اگر امروز ما فرصت پرداختن به تحقق دانشگاه اسلامی را از دست بدهیم شاید پرداختن به آن در دهه های آینده دیر باشد. اگر دانشگاه خود را برای رسیدن به دانشگاه اسلامی سامان ندهد، گروه های نخبگی یرون از دانشگاه، گوی سبقت را از دانشگاه خواهد ربود. اگر دقت کنید از دهه های سوم انقلاب به بعد، رویش های انقلاب به اندازه ای زیاد بوده و به اندازه ای توان حرکت داشته اند که خیلی از مناسبات حاکم بر حوزه های مختلف را دارند تغییر می دهند. در جریان های نخبگی مردمی بیرون از دانشگاه اتفاقات خوبی در حال رقم خوردن است. بعد از سال 88، جریان رسانه ای کشور در رویش های جدید اوج گرفته است.
اگر دانشگاه ما و آموزش عالی ما در تحقق دانشگاه اسلامی کاهلی کند، مجموعه های نخبگی دغدغه دار فارغ التحصیل از دانشگاه ها در بیرون از دانشگاه ها به سمت تحقق چنین مجموعه هایی پیش خواهند رفت و گوی سبقت را از مجموعه های آموزش عالی کشور خواهند ربود.
دولت یازدهم به عنوان دولتی که متولی پیگیری امور اجرایی کشور که در سال های آغازین دهه چهارم انقلاب با نام دهه پیشرفت و عدالت حادث شده است، باید دقت کند که این دهه محل عرض اندام رویش های جدید انقلاب است. اگر آن جوانه های اصلی رویش های انقلاب را در سال های دهه سوم انقلاب بدانیم، این بچه ها کسانی هستند که در دهه چهارم انقلاب به عرض اندام خواهند پرداخت و کسانی هستند که به تعبیر مقام معظم رهبری کسانی هستند که اگر روحیات اننقلابی شان از نسل اول انقلاب جلوتر نباشد، عقب تر نیست. این افراد نسلی هستند که می خواهند انقلاب را در دهه چهارم به شاخصه های اصلی گفتمانی اش نزدیک کنند. آموزش عالی کشور نیز از این موضوع مستثنی نیست. اگر وزارت علوم به عنوان متولی این موضوع نتوانند دانشگاه ها را به این سمت ببرد، حتماً پرورش یافتگان در رویش های جدید انقلاب، در دهه چهارم این کار را به سرانجام خواهند رساند.
*امروز روند تحقق دانشگاه اسلامی، روند کندی است
من فکر می کنم امروز روند تحقق دانشگاه اسلامی، روند کندی است. نه این که بگویم در سال اخیر این اتفاق افتاده است. نه. بر خلاف رشد علمی که در مورد آن صحبت کردیم، روند تحقق دانشگاه های اسلامی در چند سال اخیر روند قانع کننده و متناسب با مطالبات رهبر معظم انقلاب نبوده است. نگران هستیم با نوع نگاهی که مسئولان فعلی وزارت علوم دارند، این روند بیش از گذشته کند شود. اقل آن این است که ما روند مثبتی را رو به جلو نمی بینیم. اولویت اصلی دانشگاه ها این است. بسیاری از مشکلات علمی، سیاسی، فرهنگی، صنفی و انگیزشی که ما در دانشگاه ها شاهد هستیم ناشی از این است که آن زیربناهای اصلی تحقق دانشگاه اسلامی به صورت جدی در اولویت کار قرار نگرفته است.
یک سری معضلاتی در باره دولت و وزارت علوم مطرح کردید. بسیج دانشجویی چه اقداماتی را در چند ماه گذشته، برای اصلاح این روند در کشور و در دانشگاه ها داشته است. آیا بسیج دانشجویی می خواهد و می تواند و مایل است بانی برگزاری تور علمی که مقام معظم رهبری فرمودند شود و آن را برای مسئولین برگزار کند؟
*بسیج دانشجویی هیچ نسبت عداوت یا اخوتی را با هیچ یک از دولت ها برای خود تعریف نکرده است
من ابتدا نسبت خودمان را با دولت ها بگویم و سپس پاسخ این سوال را بدهم. چون نگاه عنصر بسیجی به قضایا، با شاخص ابعاد گفتمانی انقلاب اسلامی و نگاه آرمانی است، معمولاً مورد غضب همه دولت ها قرار می گیرد. در این منظر ممکن است تزاحم نگاه دولت ها با بسیج دانشجویی کم و زیاد بشود اما تا الان که به صفر نرسیده است. یعنی بسیج دانشجویی هیچ نسبت اخوت یا عداوتی را با هیچ دولی تعریف نکرده است. به همان اندازه که در دوره حاکمیت به اصطلاح اصول گرایان هیچ عقد اخوتی با دولت نداشت، هیچ نسبت عداوتی را نیز با دولت یازدهم تعریف نکرده است. البته میزان تفاوتی که دولت ها و نسبت شان با آن شاخص ها دارد، میان دولت ها و بسیج دانشجویی تزاحم به وجود می آید. البته طبیعی است که اگر شاخصه های دولتی به آن شاخصه های اصلی و قطعی نزدیک تر باشد، تزاحم ما نیز با آن دولت کم تر است. این امر نیز طبیعی است. هرگاه شاخص های دولتی نیز از آن شاخصه های اصلی دورتر شود، تزاحم ما نیز با آن دولت بیشتر می شود. غیر منصفانه در مورد بسیج دانشجویی گفته می شود که این ها با دولت اصولگرایی خوب بودند اما با دولت اعتدال بد هستندولی این واقعیت ندارد. نسبت ما با دولت اصول گرایی، اعتدال، اصلاحات، سازندگی یا هر دولت دیگری را آن شاخصه های قطعی گفتمانی و مطالبات رهبری تعیین می کند. و الا بسیج دانشجویی هیچ نفع گروهی، شخصی، حزبی و جناحی ندارد. با دولت یازدهم نیز به همین شکل است. ما از ابتدای دولت یازدهم، به هیچ عنوان هیچ دشمنی بالاصاله یا تقابل بالاصاله ای را از روز اول تعریف نکردیم. همواره تلاش کردیم نقد منصفانه و حمایت حکیمانه را در دستور کار خود قرار دهیم. همیشه تلاش کردیم که از کلیت دولت یازدهم حمایت کنیم و نقدهای خود را نیز خیلی صریح داشته باشیم.
*شأن بسیج دانشجویی بالاتر از آن است که بخواهد با دولت ها سرشاخ شود
دولت یازدهم بداند که بسیج دانشجویی در ارائه نقدهایش هم بسیار شفاف عمل می کند و هم این که ملاحظات پشت پرده و روی پرده اش یکی است. چون نگاهمان نقد سازنده است، هم از آن چه که می گویم واهمه ای نداریم و هم نگاهمان این است که این نقدها در جهت سازندگی باشد. تلاش می کنیم نقدمان منصفانه باشد و نگاهمان به دولت از سر عداوت نباشد. به همین دلیل، ما هیچ قوت داعیه پرچم داری حرکت علیه دولت را نداشتیم، نداریم و نخواهیم داشت. چون اصلاً تقابل با دولت ها برای ما اصالت ندارد که بخواهیم پرچم دار حرکت های ضد دولتی بشویم. شأن بسیج دانشجویی را بالاتر از آن می دانیم که صرفاً با یک دولت سرشاخ بشود. اگر ما تعریف بسیج دانشجویی را جریان نیروها و رویش هاس اساسی انقلاب با فرمان امام و در طول تاریخ بدانیم، با این نگاه، حتماً نگاه بسیج دانشجویی کلان تر از نگاه به دولت هاست. بسیج دانشجویی تشکلی است که حضرت امام از آن خواسته است که در جهت تشکیل حکومت اسلام عرض اندام کند. خیلی سخیف و کوته نگرانه است که ما بخواهیم با دولت ها سرشاخ شویم. اگر نقدی هم می کنیم و همایشی می گذاریم و بیانیهای می دهیم و نامه نگاری می کنیم، دلیل آن دلهره و التهابی است که برای به خطر افتادن آن ابعاد قطعی و اصلی انقلاب اسلامی داریم. و الا هیچ تزاحمی با هیچ دولتی نداریم. در مورد وزارت علوم باید بگویم الحق و الانصاف، درباره وزارت علوم در طول یک سال گذشته، با این که ما نقاط افتراقی زیادی داشتیم و بیانیه های متعددی دادیم و برخی از عملکردهای وزارت علوم را نقد کردیم، اما چون خود را یک مجموعه در کنار وزارت علوم فرض می کردیم که به وزارت علوم در بسیاری از اقدامات فرهنگی دانشگاه ها کمک کند، هیچ گاه نسبت خود را نسبت تقابلی تعریف نکردیم. نقدمان را کردیم و جلسه هم گذاشتیم و بحث و بررسی کرده ایم. کنگره شهدای دانشجوی امسال را با حمایت وزارت علوم انجام خواهیم داد. اگر کمک های وزارت علوم، بهداشت و دانشگاه آزاد نبود، اردوهای راهیان نور در حجم صد هزار نفری در سال 92 اتفاق نمی افتاد. ما خودمان را از آموزش عالی کشور جدا نکرده ایم که بخواهیم از دور فقط نقد کنیم. نقد کرده ایم. کمک هم کرده ایم. آموزش عالی هم کمک کرده است. انصافاً وزارت علوم هم با این که بعضی نگاه های ما را در حوزه های سیاسی و فرهنگی نمی پسندیده است ولی در عرصه هایی که می دانسته که می خواهیم کمک کنیم مانند اردوی راهیان نور، اردوهای جهادی و کنگره شهدا و بسیاری از اتفاقات فرهنگی کمک کرده است. چون ما بالاصاله تقابلی تعریف نکردیم، هیچ وقت خود را دور از وزارت علوم ندیدیم و هیچ وقت خود را بی نیاز از نقد هم ندانستیم. در اخرین جلسه وزارت علوم که مسئولین و معاونین فرهنگی وزارت علوم دور هم جمع شده بودند، معاون فرهنگی بسیج دانشجویی نیز حضور پیدا کرد و حرف ها را شنید. بعضی از نقدهایی که به ما داشتند درست بود و ما داریم آن ها را اصلاح می کنیم. ما خود را بی نیاز از نقد ندانستیم. یعنی تلاش کردیم روحیات جنبشی و تشکلی در بسیج دانشجویی به عنوان یک تشکل فراگیر حفظ شود. آن چه که نسبت ما را با دولت ها تعیین می کند، دغدغه های آرمان گرایانه انقلابی بسیج دانشجویی است.
دیدار دانشجویان با حضرت آقا در هر ماه مبارک رمضانی، میعادگاه عاشقان و دلبستگانی است که دارند در قالب تشکل های دانشجویی تلاش انقلابی می کنند. نگاه شما به این دیدارهای سالیانه چیست و آن را چگونه و در چه جایگاهی ارزیابی می کنید و پیشنهادات شما برای مطرح شدن مباحث از سوی دانشجویان در این جلسه چیست؟
یکی از دیدارهای ثابت آقا از همان سال اول رهبری ایشان، همین دیدار است. هیچ سالی تعطیل نشده است و به طور مرتب تکرار می شود. تنها دیداری است که حضرت آقا فرمودند من از این نظرات شما، همه ساله استفاده می کنم. تنها دیداری است که آن شور و شوق و حرکت و پویایی در آن دیده می شود. تنها دیداری است که حضرت آقا شخصاً به آن اهتمام دارند و مدت زمان آن طولانی است و اصرار دارند که بچه ها بیشتر از خودشان حرف بزنند. معمولاً در دیدارهای دانشجویی دیگر این طور است که آقا رهنمودهای خود را می دهند اما در این دیدار ایشان به تناسب حرف هایی که دانشجویان می زنند، صحبت می کنند. بقیه دیدارها تقریباً یک طرفه است. این دیدار نشان دهنده اهتمام ایشان درباره بدنه تشکل های پویای دانشجویی است. در این دیدار مستقیم و بدون واسطه حرف می زنند.
*نوع مواجهه مقام معظم رهبری با دانشجویان را در مسئولین نمی بینیم
به نظر من ایشان معتقد هستند که افسر جوان عنصری است که باید توی خط باشد و منتظر اجازه نباشد و عمل کند. ممکن است این افسر خطایی کند اما این خطا را در خط مقدم و در معرکه گوشزد نمی کند. بعدها که عقب رفت به او تذکر می دهد. آقا با دانشجویان این گونه رفتار می کند. ماجرای تسخیر سفرات انگلیس، تسخیر که نه ولی تعرضاتی رخ داد. ممکن است ما این اتفاق را جزو خطاهای دانشجویی کشور بدانیم و بنامیم. می بینیم که حضرت آقا آن روز توبیخ نمی کنند. چند ماه دیگر در دیدار دانشجویان در ماه مبارک می فرمایند آن اقدامی که شما در مورد سفارت آن دولت خبیث کردید درست نبود. یعنی تأکید می کنند که آن دولت خبیث بوده و جهت گیری شما درست بوده است اما اقدام شما درست نبود. ایشان در صحنه گوش پچه ها را نمی پیچانند. ای کاش این نوع نگاه را مسئولین ما نیز با تشکل های دانشجویی داشتند. این نوع مواجهه با تشکل های دانشجویی را ما کم تر در مسئولی دیده ایم.
*در این دیدارها جریان های فداکار برای نظام اسلامی تجدید حیات می کنند
این دیدار، دیدار مهمی برای جریان های دانشجویی است زیرا حیات این جریان های فداکار برای نظام اسلامی به نظر من به نوعی در این دیدارها تجدید می شود. یعنی در این دیدار، تشکل های دانشجویی با نگاه به سرسلسله این نظام که همان ولایت است، فهم خود را تنظیم می کنند. در سنوات گذشته متعدد پیش آمده است که بچه ها بحث هایی را با آقا مطرح کرده اند و ایشان یا تأیید کرده اند و یا سکوت کرده اند و یا بر علیه آن موضع گرفته اند. من خودم سال 83 از طرف بسیج دانشجویی صحبت کردم. آن زمان نقد جدی به دولت اصلاحات داشتیم و سال های آخر دولت اصلاحات بود. من یادم است که در آن جا مطرح کردم که نسبت این آرمان گرایی که شما در مورد بسیج دانشجویی می فرمایید، با واقع بینی و مصلحت اندیشی دولتی ها چیست؟ من چند سال است که می گوییم بحث هسته ای به کار ما خواهد آمد و باید جلو برود اما دولت اصلاحات کار را به جایی رسانده است که دارد فرآیند هسته ای کشور را تعطیل می کند. ما داریم آرمان گرایی می کنیم و دولت به زعم خود مصلحت اندیشی می کند. نسبت این دو را از کجا باید به دست بیاوریم. این دیدار بعد از پیمان سعدآباد بود. آقا یک راهبرد اساسی مطرح کردند و فرمودند شما باید آرمان گرایی خود را بکنید و دولت هم مصلحت اندیشی خود را بکند. تعامل این آرمان گرایی و مصلحت اندیشی چیزی را حاصل می کند که به نفع کشور است.
*آقا فرمودند که من بخشی از مهم ترین حرف هایم را در این دیدار دانشجویی می زنم
در این دیدارها هر سال موضوعات اساسی مطرح می شود و آقا بستری پیدا می کنند تا حرف های اساسی را مطرح کنند. خود آقا در جایی فرمودند که من بخشی از مهم ترین حرف هایم را در این دیدار دانشجویی می زنم. این تعبیری که حضرت آقا ، داشتند، نشان از اهمیت این دیدار دارد که هر سال با حضور تشکل های دانشجویی اتفاق می افتد. من این توفیق را داشتم که حدود چند سالی که معاون سیاسی نهاد بودم، از مسئولین برگزار کننده این دیدارها باشم. به همین سبب از پشت و روی قضایای این دیدار مطلع هستم.بسیار دیدار زیبایی است. از قبل و بعد آن اتفاقات زیبایی می افتد. از اهتمام بچه های دانشجو از دورترین نقاط کشور تا حرف ها و جهت گیری هایی که آن جا می زنند، همه و همه برای جریان دانشجویی کشور جالب است. شما در کجای جهان پیدا می کنید عنصر جوان دانشجویی که انقلابی و آرمان گراست و افق های دور را می بیند و حرف کسی را معمولاً گوش نمی دهد جلوی یک پیرمردی که گاهی گوش او را هم می گیرد و گاهی دست تفقد بر سر آن ها می کشد، دو زانو بزند. هیچ جای جهان چنین چیزی را نمی بینید که کف کف رویش اصلی انقلاب با سقف سقف انقلاب که نگاه جامعی دارد، چنین ارتباط نزدیکی بگیرد. این بی بدیل و بی نظیر است. بچه های دانشجو در کشور، معمولاً از هیچ کس حرف شنوی ندارند ولی از آقا حرف شنوی دارند، می آیند و دو زانو هم می نشینند و حرف شنوی دارند و به این حرف شنوی هم افتخار می کنند. چون این مساله ریشه اعتقادی و مکتبی دارند.
این که چه باید گفته شود اجازه بدهید خود بچه هایی که می خواهند حرف بزنند، تصمیم بگیرند. تلاش کردیم سامانه ای ترتیب داده شود و نظرات مختلف از واحدهای مختلف بسیج دانشجویی در کشور جمع اوری شود و پخته شود. آن چه که ما هر ساله دیده ایم و راهگشا هم بوده، این است که در دو بخش کلان کشور در عرصه های مختلف و موضوعات آکادمیک درون دانشگاهی در آموزش عالی صحبت های زیادی می شود و مفید هم واقع می شود.
منبع: نسیم