سلیمان خاکبان، استاد فلسفه تطبیقی دانشگاه قم در گفتگو با خبرنگار آزاداندیشی «خبرگزاری دانشجو»، با اشاره به این که علوم انسانی موجود به علومی گفته میشود که ناظر به «انسانشناسی ماتریالیستی» و «کنش انسانی سکولاریستی» است، اظهار داشت: برای گذار از علوم انسانی موجود به علوم انسانی مطلوب باید دو گام اساسی برداشته شود که یکی «نقد» و دیگری «نظریهپردازی» است.
وی تصریح کرد: در مقام نقد ابتدا باید کاستیها و خطاهای علوم انسانی موجود استقرا، تبیین و توجیه شود؛ همچنین باید در مقام نظریهپردازی (در پرتو نظریههای جدید) کاستیها را جبران و خطاها را اصلاح کرد.
باید تلقی آمپریستی و پوزیتیویستی موجود در علوم انسانی نقد شود
خاکبان بیان داشت: علم مدرن به معنای عام و علوم انسانی موجود به طور خاص، مبتنی بر یک مبنای معرفتشناختی آمپریستی و پوزیتیویستی از علم است؛ در همین راستا ابتدا باید این تلقی آمپریستی و پوزیتیویستی نقد و رد شود.
وی ادامه داد: تا زمانی که این مبنای معرفتشناختی بر محافل علمی و دانشگاهی جهان و دانشگاههای کشور حاکم است و نظریهای جدید در باب چیستی علم ارائه و حاکم نشود نمیتوان از سایر ظرفیت های معرفتی از قبیل فلسفه، عرفان و وحی برای اصلاح و ارتقای علم مدرن و علوم انسانی بهره گرفت.
نباید قبل از نقد مبنای معرفت شناختی علم مدرن وارد تحول علوم انسانی شویم/ اول تخلیه است بعد تحلیه
عضو کارگروه تحول بنیادین مدیریت شورای عالی انقلاب فرهنگی خاطرنشان کرد: یکی از اشکالات اساسی نقشه جامع علمی کشور همین است که قبل از نقد مبنای معرفتشناختی علم مدرن و ارائه یک نظریه جدید در باب چیستی علم، به سراغ «تحول و ارتقای کمی و کیفی علوم انسانی مبتنی بر معارف اسلامی» رفته است، در حالی که در این مسیر تخلیه مقدم بر تحلیه است.
خاکبان عنوان داشت: فیلسوفان علم و دانشمندان جهان مدرن حدود 400 سال در پرتو نظریه پردازی های گوناگون تلاش کردهاند، پای آموزههای فلسفی، عرفانی و وحیانی را از حوزه علم و دانش کوتاه کنند.
وی تاکید کرد: وقتی سخن از اسلامی کردن علوم انسانی مطرح می شود و پای آموزههای وحیانی به عنوان علم و حتی علم برتر و ناب به میان میآید، بدون نقد تفکری که علم را صرفاً مترادف با Science میداند، چگونه میتوان با دانشمندان جهان مدرن، بویژه فیلسوفان علم (که و نظریهپردازان اصلی چیستی علم و دفاع از حریم علم هستند) به تفاهم رسید؟
عدم رهبری صحیح در تحول علوم انسانی منجر به ایدئولوژیک شدن علم می شود
این پژوهشگر حوزه مهندسی اجتماعی ابراز داشت: اگر بازسازی و تحول درعلوم انسانی، به ویژه اسلامی کردن آن به صورت درست و منطقی هدایت و رهبری نشود؛ در واقع به دیگر ادیان و مکاتب نیز اجازه دادهایم تا آنها هم دستاوردهای علمی جهان را متناسب با آموزههای دینی و مکتبی خود دستکاری کنند که این به معنی ایدئولوژیک کردن علم است.
خاکبان یادآور شد: سرنوشت جوامعی که به دنبال علم ایدئولوژیک یا ایدئولوژیک کردن علم هستند مشخص است؛ شوروی سابق و بلوک شرق که دچار فروپاشی شد نمونهای از آن است.
ایدئولوژیک شدن علم موجب سقوط نظام علمی کشور خواهد شد
وی با بیان این که ایجاد تحول در علوم انسانی حساسیت های بالایی دارد، تصریح کرد: اگر ایده اصلاح، ارتقا و بازسازی علوم انسانی و حتی اسلامی کردن آن در چارچوب یک نقشه راه خوب و فرایند درست و منطقی« Justified Proces» هدایت و رهبری نشود، به جای آن که منجر به اصلاح و ارتقا و بازسازی و اسلامی کردن علوم انسانی شود، منجر به ایدئولوژیک کردن علم؛ و در نهایت، سقوط نظام علمی کشور خواهد شد.
خاکبان اظهار داشت: ایدههای خوب باید به دست صاحبنظرانی که از دقت، عمق و جامعیت کافی برخوردارند تحقق یابد، نه کسانی که بعضاً ممکن است از طریق ارتباط با کانون های قدرت، بر اساس شانس و به صورت اتفاقی در موقعیت تصمیمگیری قرار گرفته باشند.
وی بیان داشت: کسانی که در باره علم و سرنوشت نهادهای علمی تصمیم میگیرند باید درکی عمیق و کافی از علم و تحولات آن در طول تاریخ داشته باشند، علم، منطق خودش را دارد و از کانون های قدرت فرمان نمیپذیرد، بلکه این کانونهای قدرتاند که باید تابع علم و منطق علمی باشند.
عضو شورای قرآنپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تاکید کرد: اساساً نظریه ولایت مطلقه فقیه، البته در قرائت درست و صحیحش ـ منادی و مدعی همین رویکرد دوم، یعنی تبعیت قدرت از علم است نه بالعکس.
اسلامی کردن علوم نیازمند نقشه راهی جامع است
خاکبان عنوان داشت: برای ورود به بحث اسلامی کردن علوم انسانی باید نقشه راهی که جامع و کامل باشد تدوین شود، منظور از جامعیت توجه به همه عناصر لازم در نقشه و منظور از کمال استفاده از همه ظرفیت کارشناسان زمان است.
نکاتی که باید در تحول علوم انسانی رعایت شود
وی با اشاره به این که یک نکته راهبردی و چند نکته کلیدی در نقشه راه تحول علوم انسانی و اسلامی کردن علوم باید رعایت شود، خاطرنشان کرد: نکته راهبردی این که «نقد» باید مقدم بر «نظریهپردازی» باشد.
خاکبان ابراز داشت: ابتدا باید فضایی در دانشگاه و حتی حوزه ایجاد شود تا یافتهها و داشتههای معرفتی سنت و تجدد مورد بازبینی و نقد جدی قرار گیرد، در پرتو این نقد جدی است که دستاوردهای معرفتی با ارزش و گرانسنگ از اباطیل و شبهعلم جدا میشود و راه برای تعامل و همافزایی علم و دین و وحدت حوزه و دانشگاه باز میشود.
وی افزود: برخی از نکات کلیدی هم شامل بازخوانی تلقیهای گوناگون از علم، از آغاز تا امروز، نقد تلقیهای گوناگون از علم، بویژه آخرین تلقیهای حاکم بر مراکز آکادمیک، اعم از حوزوی و دانشگاهی، بازتعریف علم به عنوان آخرین نظریهای که امروز میتوان از آن دفاع کرد و آن را مبنای فعالیتهای علمی اعم از حوزوی و دانشگاهی قرار داد و ارائه یک منطق جامع معرفت به جای منطقهای یک بعدی یا چند بعدی معرفت می شود.
عضو هیات علمی دانشگاه قم اضافه کرد: بازخوانی گستره معرفت دین به منظور پایه و اساس انتظارات معرفتی از دین، بویژه با توجه به ایده اسلامی کردن علوم انسانی و تولید علوم انسانی اسلامی و بازخوانی نظریه سعادت فردی و پیشرفت اجتماعی به منظور هدف غایی رشد و توسعع علمی فرد و جامعه از دیگر نکات کلیدی هستند.
معرفی گروه هایی که در جریان اسلامی سازی علوم نقش دارند
خاکبان با اشاره به نقش حوزه و دانشگاه در اسلامی سازی علوم و تحول علوم انسانی تاکید کرد: در جریان این دو مقوله پنج گروه نقش دارند که ابتدا باید آن ها را شناخت و نقش هر یک را به تناسب تواناییهای آن ها تعیین کرد.
وی ادامه داد: این پنج گروه شامل نظریهپردازان، سیاست گذاران، مدیران، اساتید، طلاب و دانشجویان می شوند، هرچند این نظریهپردازان ِواقعی هستند که سرنوشت علم و تحولات آن را در چنگ دارند و در نهایت حرف آخر را خواهند زد؛ اما این سیاست گذارانند که میتوانند با سیاست گذاری درست، فضا و بستر مناسب را برای کشف و ترویج نظریههای برتر فراهم کنند یا با سیاست گذاری نادرست، موجب به تأخیر افتادن بهرهمندی جامعه علمی و تاریخ از نظریههای برتر شوند.
خاکبان گفت: نقش مهم بعدی از آن مدیران است؛ زیرا اگر سیاست های خوب، بد اجرا شود یا به موقع اجرا نشود میتواند در سرنوشت علم اثر منفی داشته باشد، متأسفانه درباره ایده مترقی کرسیهای آزاداندیشی و نقد و نظریهپردازی و مناظره این اتفاق افتاده است.
وی در پایان یادآور شد: باید نقش بی بدیل اساتید و طلاب و دانشجویان را نیز جدی گرفت، این گروه هستند که از نزدیک با نظریهپردازانی که در میان آن ها تنفس میکنند محشورند و میتوانند در کشف و معرفی آن ها و حمایت از نظریهپردازان و نظریههای برتر نقش اساسی داشته باشند.