کد خبر:۳۳۴۶۸۱
نوشتاری از رضا داوری اردکانی//

چرا روشنفکر مهاجرت نخبگان را نه می‌تواند موجه بداند و نه وجهی برای مخالفت با آن دارد؟

آیا این محظور بزرگی برای روشنفکر نیست که وقتی درباره امری مثل مهاجرت دانشجویان ممتاز می‎پرسند نه بتواند آن را موجه بداند و نه وجهی برای مخالفت با آن داشته باشد
چرا  روشنفکر مهاجرت نخبگان را نه می‌تواند موجه بداند و نه وجهی برای مخالفت با آن دارد؟

به گزارش گروه آزاداندیشی «خبرگزاری دانشجو»؛ اگر مسئله جهان توسعـــه‎نیافتــه، ناهماهنگـــــی و پریشانی و بیگانگـی با زمان و تاریخ است، در این جهان هنوز وظیفه روشنفکران پایان نیافته است. آن‎ها مخصوصا باید به مسائل علم و توسعه و به آینده جهان علم و تکنیک بیندیشند و با دانشمندان همفکری و همراهی و همکاری داشته باشند.

 

آیا این محظور بزرگی برای روشنفکر نیست که وقتی درباره امری مثل مهاجرت دانشجویان ممتاز می‎پرسند نه بتواند آن را موجه بداند و نه وجهی برای مخالفت با آن داشته باشد. در مورد پژوهش چه می‎توان گفت. آیا هم‎چنان اهتمام دانشمندان و پژوهندگان باید صرف نوشتن مقاله به زبان خارجی و افزایش تعداد مقالات برای ارسال به خارج از کشور شود؟

 

در اصراری که برای نوشتن مقاله به زبان خارجی و انتشار آن در مطبوعات خارج می‎شود، ظاهرا پیوند میان توسعه و علم از نظر دور مانده است. یکی از مسائل قابل تامل، نسبت زبان با علم است. علم جدید چون زبان ریاضی دارد مثل تفکر و فلسفه و هنر با زبان قومی و ملی پیوستگی و یگانگی ضروری ندارد.

 

مع‎هذا برای اینکه علم در میان مردمی قوام یابد باید به زبان خاص خودشان نوشته شود، چنانکه اگر زبان قابلیت بیان احکام و قضایای علم را نداشته باشد، علم در خانه فهم متمکن نمی‎شود و به‎صورت امر یادگرفتنی و داشتنی (و زائد) باقی می‎ماند. از اینکه بگذریم دو پرسش در مورد علم می‎ماند که به آن‎ها باید پاسخ داد. یکی اینکه آیا علم در جهان در حال توسعه گمشده‎ای دارد و اگر دارد این گمشده چیست؟ و دیگر اینکه آیا میان دو حکم راجع به منع مهاجرت دانشمند و جواز یا تحسین و الزام فرستادن حاصل پژوهش به خارج، تعارضی وجود ندارد؟ گمشده علم، مسئله است.

 

مسائل علم را در کجا باید جست؟ آیا دانشمندان باید بروند و مسائلی را بیابند و در آن‎ها پژوهش کنند که با حل آن‎ها نقص‎‎ها و مشکل‎‎های تکنولوژی و مدیریت و اقتصاد و جامعه رفع و حل می‎شود؟ دانشمندان و پژوهندگان اهل تخصصاند و در زمینه معین و خاص پژوهش می‎کنند. رفتن و گشتن و پیداکردن مشکل و مسئله تکنولوژی و صنعت و کشاورزی و... را بهعهده دانشمند و پژوهشگر نباید گذاشت. مع‎هذا مگر کسی جز دانشمند می‎تواند در طلب مسئله علمی باشد و آن را بیابد. در دنیای توسعه‎یافته که علم و تکنولوژی به هم بسته‎اند یافتن مسئله، مشکل بزرگی نیست یا درست بگوییم مسائل در طی راه پژوهش پیش می‎آید اما در جهان توسعه‎نیافته معمولا مسائل شنیدنی‎اند نه رسیدنی؛ یعنی این جهان نه فقط اطلاعات علمی بلکه احیانا مسائل علم را هم از خارج می‎گیرد. این درد را چگونه می‎توان علاج کرد؟ آیا روشنفکران می‎توانند راهی بیابند و نشان دهند؟


اکنون به مسئله تاسف‎ خوردن از مهاجرت نخبگان و خرسندی خاطر از ارسال مقالات به خارج بپردازیم. مگر این هر دو یکی نیستند. ظاهرا در واقع و از حیث نتیجه با هم تفاوتی ندارند. تفاوت ظاهریشان هم ناشی از نگاه متفاوت ماست. ما به یکی با نگاه مصلحت‎بینانه و احیانا احساساتی می‎نگریم و به دیگری با چشم تفاخر نگاه می‎کنیم ولی به هرحال این‎ها مشکلات زنــدگــی در تــــاریــــخ توسعه‎نیافتگی یا درست بگوییم مشکل بی‎تاریخی است. قبلا گفته شد که میان دو قضیه مشعر بر مخالفت با رفتن نخبگان از کشور و نوشتن گزارش پژوهش‎‎ها و مقالات دانشمندان مقیم کشور به زبان خارجی و فرستادن آن‎ها به خارج از جهت منطقی تعارض نیست زیرا یکی بیان مخالفت با رفتن اشخاص است و دیگری موافقت با فرستادن مقالات. ولی در اینجا در برابر یک امر تاریخی قرار داریم و مشکلمان رعایت قواعد منطق نیست. کشور دانش و دانشمند را برای چه می‎خواهد؟

 

اگر می‎خواهد به‎وجودشان افتخار کند که بودنشان در داخل کشور یا خارج اهمیت ندارد و شاید حتی بهتر و آسان‎تر بتوان افتخار کرد که دانشمندان کشور ما در پیشبرد علم کشوری مثل آمریکا سهم و مقامی دارند ولی ظاهرا علم گرچه مایه افتخار است، وسیله مفاخرت نیست بلکه قدرتی است که در شئون جامعه سریان دارد. پیداست که دانش دانشمندان ایرانی مقیم اروپا و آمریکا گرچه ممکن است مورد استفاده اهل دانش و پژوهش داخل کشور قرار گیرد، اما در نظام علم و قدرت علمی کشور وارد نمی‎شود. ولی مگر مقالاتی که دانشمندان مقیم کشور می‎نویسند و به خارج می‎فرستند جایی در قدرت و نظام علم کشور پیدا می‎کند و تفاوتی با مقالات هموطنان مقیم خارج دارد؟

 

وجه مشترک این مقالات این است که هر دو در فهرست‎‎های جهانی ثبت می‎شوند که البته از این حیث منشأ اثر نیستند مگر اینکه چون در فهرست جهانی آمده‎اند کسانی راه دسترسی به آن‎ها را می‎یابند و به آن‎ها رجوع می‎کنند اما ثبت مقاله در فهرست جهانی بر قدرت علمی نمی‎افزاید. شاید اختلاف این است که مقالات دانشمندان مقیم خارج چون بیشتر پاسخ به مسائل مبتلا ‎به یا طرحی برای کارسازی است علاوه بر درج و ثبت در فهرست‎‎ها در نظام علمی کشور محل اقامتشان وارد می‎شود و بر توان آن کشور می‎افزاید.

 

پس تعارضی که به آن اشاره کردیم مهم است و رفع آن آسان نیست. ولی اگر چنین است چرا تاکنون به آن توجهی نشده و حتی در مراکز سیاست علم کشور از آن حرفی نزده‎اند. اگر دانشمندان کشور در این باب تعارضی ندیده‎اند باید فکر کرد که شاید تفاوتی ظریف و پنهان میان نوشتن مقاله به زبان خارجی و ارسال آن به خارج از یک سو و مهاجرت دانشمندان از کشور و اقامت در کشور دیگر از سوی دیگر وجود دارد و با این تفاوت است که اولی امری موجه می‎شود و دومی حداقل به‎صورت مشکلی که باید رفع و علاج شود رخ می‎نماید.

 

در اینجا به این نکته که علم را باید به زبان خود نوشت تا این زبان، زبان علم شود کاری نداشته باشیم و در جستجوی مرز ظریف یا ظرافتی باشیم که صدور مقاله را از مهاجرت دانشمندان و دانششان ممتاز می‎کند. اگر دانشمندان و صاحب‎نظران و روشنفکران در این باب تامل کنند به روشن شدن سیاست علم کشور و شاید به درک عمیق وضع علم و فراهم آوردن مقدمات تاسیس نظام علم و جامعه علمی کمک می‎کنند. آنچه اکنون به‎نظر می‎رسد این است که بالا بودن آمار مقالات نشانه گسترش دامنه پژوهش‎‎ها و افزایش تعداد پژوهندگان است ولی پژوهش‎‎هایی که در گردش چرخ زندگی مردم و امور کشور وارد نشوند چندان به‎کار کشور نمی‎آیند و جز اینکه دوستداران دانش به آن‎ها بنازند، سودی ندارد 
 

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار