به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، تلاش برای سوار شدن بر موج احساسات مردم برای حمله به مخالفان در ماههای اخیر با تکیه در یک کلیدواژه «سیاسی» توسط برخی چهرههای حوزه فرهنگ، جزو رویکردهای عجیبی است که رو به گسترش نهاده؛ اما آیا چنین رویکردهای غیراخلاقی در قبال نقدهای قائل به اصول اخلاقی، اثرگذار خواهد بود؟
پس از همایش «دلواپسیم» که در نقد برنامه هستهای برگزار شد، برخی با کلیدواژه «دلواپس» چنان مواجههای داشتند که در فضای سیاسی کشور، استفاده از این واژه را معادل یک گروه مشخص سیاسی نمایند و این جدال سیاسی تاکنون نیز ادمه دارد که طبیعتاً کار چندان پسندیدهای نیست و شیوهای برای منکوب رقبای سیاسی است.
با این حال چنین کارکردی، هنگامی حساسیت برانگیز شد که گروهی بیرون از فضای سیاسی و مشخصاً در فضای فرهنگی تلاش کردند تا از این کلیدواژه در سوءبرداشتی همراه با تعمد، نتایجی را استخراج کنند که در شرایط طبیعی قابل استنتاج نیست و با تکیه بر همین استدلالهای خطا، مخالفانشان را منکوب کنند و با برچسب سیاسی زدن به نقدهای فرهنگی و اجتماعی، اصلِ نقد مطرح را به حاشیه ببرند.
مهراب قاسمخوانی از نخستین اشخاصی بود که در حوزه فرهنگ چنین شیوه غیراخلاقی را به کار برد و پس از جنجالها درباره سفر گروهی از سینماگران به همراه تیم ملی فوتبال به برزیل و انتشار تصاویری که نشانه جدی از حمایت از تیم ملی در آنها نبود، در نامهای نه چندان مؤدبانه خطاب به منتقدان از همین شیوه برای پاسخگویی استفاده کرده بود تا منتقدان این سفر را صرفاً محدود به یک گروه سیاسی کند و بدین شکل فضای افکار عمومی را با رفتارشان همراه کند.
قاسم خوانی نوشته بود: «... این پول هیچ ربطی به جیب شما دوستان و بیتالمال نداره. حالا اینکه چرا هزینه یکی دو میلیاردی این سفر تا این حد شما رو دلواپس کرده نمیدونم. کاش این دلواپسی رو برای اون چند صد هزار میلیارد هم داشتید...» و البته بر هیچ کس پوشیده نیست که چنین تعبیری درست نیست و حجم بالای انتقادات نشان میداد بخش اعظمی از افکار عمومی ـ به ویژه اگر بخشی یا تمام هزینه صرفاً مستقیم یا غیرمستقیم از بیت المال یا اعتبارات فدراسیون فوتبال تأمین شده باشد ـ راضی به چنین سفر توریستی نبودند.
برخی چهرههای فرهنگی نیز تلاش کردند همین کارکرد را بگیرند و مشخصاً یکی دیگر از سینماگران نیز برای پاسخ به نقدها در قبال یکی از سریالها از «دلواپسی» استفاده کرد؛ کلیدواژهای که هیچ ارتباطی با اصل گفتار نداشت و ظاهراً تنها به واسطه افزایش حساسیت نسبت به این واژه، کارکرد بیشتری یافته است و متأسفانه این کارکرد در بیشتر اوقات با اخلاقیات همراه نیست.
بی گمان استفاده غیرمرتبط از این کلیدواژه نمیتواند کارکرد مناسبی برای گروهی داشته باشد که اصلِ نقد را نشانه رفتهاند و دست کم در چند نمونهای که تاکنون در این باره ثبت شده، هیچ نشانهای از همراهی افکارعمومی نیست، چرا که مخالفان نه در طیف سیاسی محدود شدهاند و نه ارتباط معناداری میان نقدهای مطرح و حوزه سیاسی وجود و از این منظر عدم موفقیت چنین راهبردی حتی در بسیج افکار عممومی علیه یک منتقد یا یک فضای نقد نیز مبرهن است.
به همین دلایل ساده، ای کاش در قبال جدیترین و صریحترین نقدها به جای شلیک واژههای بیارتباط با چالش به همدیگر، منصفانه پاسخگو دیدگاههای مخالف باشیم و به شدت از تکصدایی مطلق و تلاش برای فراهم کردن چنین فضایی دوری بجوییم که این تکصدایی در بسیاری از مسائل به سود کشور نیست و هزینههای سنگینی در بلندمدت برای همهمان خواهد داشت.
منبع: جهان