به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، آقای مجید نوربخش استاندار اردبیل درسخنانی حادثه کودک آزاری در مهدکودک ستایش را عملی مشکوک دانسته وعنوان نموده است «اصل قضیه برای ما رنجآور و بسیار دردآور بود و ما آن را محکوم میکنیم و این کار نیز از طریق مراجع قضایی و اداری در حال پیگیری است و حتی این مسئله مشکوک است و اگر خدمه مهد که حق تغذیه کودک را نداشته به جای مربی به این کار دست زده چطور ممکن است وظیفهای که بر عهده مربی بوده خود کمک مربی یا مربیان آن را انجام نداده و حتی از این صحنهها فیلمبرداری کنند.»
همچنین رئیس سازمان بهزیستی کشور با استناد به گزارشهای مدیرکل بهزیستی اردبیل، کودک آزاری درمهدکودک ستایش اردبیل را خطای انسانی! عنوان نموده و گفتهاند «این مهد بر اساس اعلام مدیر کل استان از ابتدای سال جاری تاکنون ۴ بار بازدید نوبتی از آن صورت گرفته بود و جزو مهدهای خوب استان اردبیل محسوب میشده ولی این خطای انسانی در یک لحظه رخ داده که البته کار بسیار زشت و ناپسندی بوده و مربی این مهد باید تقاص کار خود را پس دهد.»
سوالات فراوانی عطف این اظهار نظرهای بعضا «متناقض مسئولین استانی و سازمان بهزیستی در افکار عمومی، بخصوص در اذهان کارشناسان و نویسندگان شکل گرفته است که شاید پاسخ بدین سوالات، مارا به تحلیلهای نزدیک به واقعیت درمورد علت واقعی کوک آزاریها دراین مرکز و مراکز دیگر رهنمون نموده باشد.
الف- چگونه ممکن است علیرغم چهار دوره بازرسی و آن هم ازمهدکودک سه ستاره استان، به ناگه شاهد پخش کلیپ کودک آزاری و آن هم درصفحات وب خارجی بوده باشیم؟
ب- خانم یا آقایی که این کلیپ را ضبط و رسانهای نموده است، چرا بجای توجیه و ارشاد خانم کودک آزار که ظاهرا» غیرمتخصص و غیرمتعهد به نظر میآید، کلیپ این کودک آزاری را دراختیار رسانههای معاند نظام قرار داده است؟
ج- اگربپذیریم که براساس گزارش مدیرکل بهزیستی اردبیل، چهار دوره بازرسی از این مهدکودک به عمل آمده است!، درآن صورت باید به این سوال جواب بدهیم که این بازرسیها صوری و گزارش نویسی مجازی بوده است یا اینکه واقعا «بازرسی کارشناسی به عمل آمده است؟
د- چرا خبر این کودک آزاری درآستانه هفته بهزیستی رسانهای شد و آیا ممکن است دستهای عوامل... دراین حادثه، نقشی داشته باشد؟
بنده به عنوان یک وبلاگ نویس و فردیکه بیآشنا نیز با مشکلات و مسائل بهزیستی استان اردبیل نمیباشم، به مسئولین محترم قضایی پیشنهاد میکنم تحلیلهای زیر را نیز مدنظر داشته باشند تا انشااله من بعد چنین اخبار ناگواری ازاستان به افکارعمومی کلان مخابره نشده باشد.
۱- بدون اینکه فرد یا افراد خاصی را مدنظر داشته باشم، معتقدم روش مدیریتی رابطه سالارانه و باندگرایانه درنهادهای حمایتی و تربیتی بدلایل زیر کارسازنبوده و بلکه ازعلل مهم چنین حوادث تلخی خواهد بود.
الف-سازمان بهزیستی از زمانی که پارهای امورات مدیریتیش به بخشهای خصوصی واگذار گردیده، این واگذاریها غالبا» فلهای و غیرکارشناسانه و باندگرایانه اتفاق افتاده است و بنده شهادت میدهم که در برخی از مراکز نگهداری کودکان معلول ذهنی و آسیب پذیر، حادثه به مراتب بدتر ازحادثه مهدکودک ستایش اتفاق میافتد ولی متاسفانه نه دیده میشود و نه کسی هست که دلش به حال این بچههای معصوم بسوزد.
بنده خودم درمرکز نگهداری معلولین ذهنی یکی ازشهرهای استان درسال ۱۳۷۳ به عنوان نیروی طرحی مشغول بکاربودم و به عینه میدیدم چگونه کار نگهداری از کودکانی که نیازمند توجه کارشناسانه میباشد به مددجویان خانم این سازمان سپرده شده است و آنها که اندک دریافتی داشتند، چگونه با توسل به مکانیسم جابجایی عقدههای خود را سر این کودکان معصوم خالی میکردند.
هرچند ازآن تاریخ یعنی سال ۱۳۷۳ دو دهه گذشته است، ولی همین مراکز نگهداری به بخش خصوصی واگذارشده و برای اینکه چنین مراکزی زیان دست افرادیکه مسئول چنین مراکزی هستند نگذارد، درمواقعی آنها بجای بکاربردن نیروهای تحصیل کرده و متخصص ازمددجویان خانم یا آقای سازمان بهزیستی درقبال اندک دست مزد کار میکشند و این برخلاف روح کارکردهای تربیتی میباشد.
بنابراین تحلیل اول من درمورد حادثه کودک آزاری مهدکودک ستایش این میباشد که ممکن است مدیریت این مهدکودک درجهت رهایی از پرداخت حقوق قانونی به نیروی متخصص ودوره دیده، تعمدا «امورات تغذیهای این مهدرا به خانمی سپرده که غیرمتخصص وغیرعلمی بوده است که اگراین گمانه تایید میدانی شود میبایست ما نگران سایرمراکز نگهداری ومهدکودکها بوده باشیم.
۲- تحلیل دوم بنده این است که دستهای درکاربوده است که به صورت سازمان دهی شده و تبلیغی بانیت جلب توجه درآستانه هفته بهزیستی بخصوص بانیات انتخاباتی خود را رسانهای نموده باشند که سند این گمانه بنده اعتماد به گزارش و کلیپ خانمی بوده است که ظاهرا» چهارماه است دراین مهدکودک مشغول بکارشده است.
بنده اگردسترسی به این کلیپ گیرنده ظاهرا «محترم داشتم، قطعا» ازانگیزه رسانهای نمودن چنین حادثه تلخی جویا میشدم و اینکه چرا بجای اینکه این گزارش را دراختیار استانداری درنهایت قرارداده باشد، این کلیپ را درفضای وب گسترش داده است؟
۳- تحلیل سوم این میتواند باشد که نتیجه مدیریت آمرانه و گزارش گرایانه و امنیتی قطعا «این خواهد بود که گزارش و کلیپ خانم تازه کاری، آبروی متولیان تربیتی استان را به چالش بکشد، من فکر میکنم یکی ازدلایل مهم چنین حوادث تلخی درمراگز نگهداری ویا مهدکودکها، رویکرد رابطه سالارانه در خود سازمان بهزیستی میباشد که بجای اینکه ملاک گزینش افراد مسئول متولی چنین مراکزی، سابقه علمی و تعهدکاری آنها بوده باشد، موارد رابطهای و سفارشی و صوری نیز مزید بردلایل این خطاها بوده است.
چگونه پدر یکی از کودکان مهد کودک ستایش در جریان کلیپ قرارگرفته و اصولا» آیا روش تهیه و گزارش رسانی خانم مربی کلیپ گیرنده تازه کار! که احتمالا «کلیپ را وی دراختیار یکی از اولیا قرارداده است تا به بهزیستی مراجعه کند، مشکوک نمیباشد؟
منبع: الف