به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، حجت الاسلام مسائلي: همه ميدانند که امروز جهان اسلام بيش از هر زمان ديگري نياز به وحدت و اتفاق کلمه دارد و هر اقدامي که در راستاي تفرقهافکني ميان مسلمانان صورت ميگيرد، در واقع نوعي مزدوري براي دشمنان اسلام به حساب ميآيد.اما متأسفانه در سالهاي اخير در ميان شيعيان نيز گروههاي و جريانهايي به صورت برنامهريزي شده و هدفمند همراه با ترويج افراطگري مذهبي، بر طبل تفرقه ميان مسلمانان ميکوبند، آنگونه که توهينهاي اين عده به مقدّسات اهلسنت آتش جنگهاي مذهبي را بيش از پيش برافروخته نموده است. البته اين اقدامات هدفمند که با پشتيباني مالي و رسانهاي گستردهاي صورت ميگيرد، اعتراضات و جبههگيريهاي فراواني را در ميان علماء، انديشمندان و اقشار گوناگون شيعيان در پي داشته است، بهگونهاي که حرکتهاي فرهنگي متعدد و خودجوشي در مقابل اين جريانها شکل گرفته است.
اما با اين حال عدهاي نيز از سر دلسوزي به تشکيک درباره اينگونه اقدامات فرهنگي ميپردازند و پيگيري آن را موجب تشديد اختلافات ميان شيعيان ميدانند. اين عده معتقدند که نبايد به خاطر تحکيم ارتباط با اهلسنت و تقويت وحدت اسلامي، به طرد شيعيان پرداخته و به تقسيمبندي شيعه کمک کنيم. به ديگر سخن اگرچه اين عده، افکار و رفتارهاي جريانهاي افراطگراي شيعه را قبول ندارند، اما محافظ کاري در مقابل آنها را بهتر از افشاگري و مقابله مستقيم ميدانند، با اين توجيه که ضرورت وحدت شيعيان کمتر از وحدت اسلامي نيست.
متأسفانه حقير در سالهاي اخير بارها شاهد بودهام که عدهاي دلسوزانه خواستهاند با اين شبهه هرگونه اقدام اصلاحگرايانهاي را به حاشيه رانده و صورتي تفرقهافکنانه از آن ترسيم نمايند.
ولي در اين ميان نکات مهمي نيز از نظر اين افراد مخفي مانده که التفات به آنها ميتواند تا حدودي پاسخ گوي بسياري از شبهات در اين زمينه باشد.
1. جريانهاي افراطگراي شيعه افزون بر ايجاد تفرقه و دشمني ميان مسلمانان و مذاهب اسلامي، به خطکشي و دستهبندي شيعيان نيز پرداخته و آنها را هم در مقابل يکديگر قرار ميدهند. به اين معنا که اين جريانها افکار و حتي رفتارها و عادات موهن خويش را معيار پذيرش تفکر شيعي معرفي مي کنند و کوچکترين زاويه با اين انديشهها و عادات را عامل خروج از مکتب تشيع دانسته و به تکفير، تفسيق و طرد شيعيانِ دگرانديش ميپردازند. جالب اينکه حتي اين جريانها تحمل پذيرش يکديگر را نداشته و عليرغم اشتراکات فکري گسترده ميان آنها به طرد و مقابله با يکديگر ميپردازند. از همين رو نه تنها برخورد فرهنگي با اين جريانها تفرقهافکني ميان شيعه به شمار نميآيد، بلکه در راستاي مقابله با فتنهگران و تحقق وحدت و انسجام شيعيان ميباشد.
2. متأسفانه افراطگرايان شيعه با به حاشيه راندن مباحث اصلي تفکر شيعي، به ترويج و تبليغ افکار و رفتارهاي موهني ميپردازند که ميتواند سهمگينترين ضربهها را بر پيکره مکتب تشيع وارده نمايد و با رويگردان ساختن ساير مسلمانان از تعاليم عالي شيعه، تفکر حقه را در انزوا قرار دهد. از همين رو معروف است که دين، با وجود دوستانِ نادان، احتياج به دشمن ندارد. زيرا ديندارِ نادان، ندانسته و نخواسته، چنان آسيبي به دين ميزند که دشمن نميتواند. او از درون، دين را چنان ضايع ميکند که ديگري از بيرون نميتواند کرد. آنکه از بيرون به دين ميتازد، ميخواهد دين را براندازد. امّا آنکه از درون به دين زيان ميرساند، دين را از چشم مياندازد. «دين را برانداختن» غير از «دين را از چشم انداختن» است و خطر اين، بيش از آن. متأسفانه آنکه به دين حمله ميکند، دشمن است و حسّاسيت در برابر آن، بسيار، ولي آنکه از دين، بد دفاع ميکند و يا آن را بد عرضه ميدارد، نامش دوست است و نيتش نيک. و همين نام و نيت، موجب ميشود که کسي برآشفته نشود و او را برجايش ننشاند. در حالي که همين عرضة بد، چهره دين را زشت مينمايد و موجب ميشود بر آن خردهگيري شود. در واقع دوست نادان دين، دشمن ساز دين است.( محمد اسفندياري، آسيب شناسي ديني، ص96.)
متأسفانه همواره عدم توجه به اين مقوله، بيشترين و سهمگينترين ضربهها را به مكتب اهلبيت - عليهمالسلام - وارد نموده و موجب فاصله گرفتن هرچه بيشتر عامة مسلمين از معارف الهي آن بزرگواران شدهاست. معارفي كه اهلبيت - عليهمالسلام - حتي جانِ مقدّس خويش را نيز فداي تبليغ آن مينمودند و از اين رو ضايع نمودن اين معارف، بدين روش، از جنگ با امام و به شهادت رساندن ايشان نيز خطيرتر دانسته شدهاست. چنانکه امام صادق - عليهالسلام - در سفارشهاى خويش به «محمد بن نُعْمان» ميفرمايند: «يا ابْنَالنُّعْمَانِ! إِنَّ الْمُذِيعَ لَيسَ كَقَاتِلِنَا بِسَيفِهِ بَلْ هُوَ أَعْظَمُ وِزْراً بَلْ هُوَ أَعْظَمُ وِزْراً بَلْ هُوَ أَعْظَمُ وِزْرا؛ يا ابْنَالنُّعْمَانِ! إِنَّهُ مَنْ رَوَى عَلَينَا حَدِيثاً فَهُوَ مِمَّنْ قَتَلَنَا عَمْداً وَ لَميقْتُلْنَا خَطَأ؛ اي پسر نعمان! فاشكنندة سرّ [ما] مثل كشنده و قاتل ما با شمشير خودش نيست، بلكه بار گناه او سنگينتر است؛ بلكه گناه او سنگينتر است؛ بلكه گناه او سنگينتر است.[امام - عليه السلام - براي تأكيد، اين عبارت را سه بار تکرار نمودند.] اي پسر نعمان! هر كس كه حديثى ضد ما نقل كند از شمار كسانى باشد كه ما را بهعمد كشته است نه به خطا!»( ابنشعبة حراني، تحف العقول، ص309 و بحار الانوار، ج75، ص288.)
از همين رو رهبري انقلاب پس از سخناني که در سال 73 درباره ماهيت خرافي قمهزني داشتند، به اين نکته اشاره نمودند که: «عدّهاي وقتي اين حرف را بشنوند، مطمئناً از روي دلسوزي خواهند گفت «خوب بود فلاني اين حرف را امروز نميزد.» نه؛ من بايستي اين حرف را ميزدم. من بايد اين حرف را بزنم. بنده مسئوليتم بيشتر از ديگران است. البته آقايان هم بايد اين حرف را بزنند. شما آقايان هم بايد بگوييد. امام بزرگوار، خطشكني بود كه هرجا انحرافي در نكتهاي مشاهده ميكرد، با كمال قدرت و بدون هيچ ملاحظهاي، بيان ميفرمود. اگر اين بدعتها و خلافها در زمان آن بزرگوار ميبود يا به اين رواج ميرسيد، بلاشك ميگفت. البته عدّهاي هم كه به اين مسائل دل بستهاند، متأذّي خواهند شد كه چرا فلاني به موضوع مورد علاقه ما اين طور بيمحبتي كرد و با اين لحن از آن ياد نمود. آنها هم البته، اغلب، مردمان مؤمن و صادق و بيغرضي هستند؛ امّا اشتباه ميكنند.»
3. اصلاحگري اگر با اخلاق الهي و عدالت علمي همراه بوده و از تعصبات مذهبي و وسوسهها شيطاني به دور باشد، موجب زدودن حجاب خرافات و رشد انديشه ديني خواهد شد و هرگز نبايد آن را به تفرقهافکني تفسير نمود. بيشک رفتارهاي احساسي و متعصبانه که با مجادلهها و مناظرههاي بيهوده و خارج از ادب همراه است، هرگز مورد تأييد ما نبوده و نيست، چنانچه قرآن کريم دعوت و روش تبليغي مؤمنين را اينگونه معرفي ميفرمايد: «ادْعُ إِلِى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِي أَحْسَنُ؛ به وسيله حكمت و اندرزهاى نيكو به سوى راه پروردگارت دعوت كن و با آنها (يعنى مخالفان) به طريقى كه نيكوتر است به مناظره پرداز»( نحل/ 125.)
همچنان که خداوند از مؤمنين خواسته که حتي در مقابل توهين و دشنامِ جاهلان با صبر و تحمل برخورد نموده و از آنها درگذرند: « وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا؛ و بندگان خداى رحمان كسانىاند كه روى زمين به فروتنى راه مىروند، و هنگاميکه جاهلان آنها را مورد خطاب قرار مىدهند [و به جهل و جدال و سخنان زشت مىپردازند] در پاسخ آنها سلام گويند[و درگذرند].»(فرقان/63)
4. از آنجا که مشخص است که عدهاي از اين تفرقهافکنان با هدايت مستقيم دشمنان، در حال تشديد دشمني ميان مسلمانان هستند و اغراض سوء آنها بر کسي پوشيده نيست، نبايد برخوردهاي سلبي و امينتي با آنها را با توجيهاتي اينگونه مورد غفلت قرار داد. زيرا طرد اين افراد از جامعه شيعه و برخورد امنيتي با آنها، منفعتي بيش از حضور و پرچمداري آنها از مکتب شيعه دارد.
منبع: رویش نیوز