به گزارش گروه فضای مجازی«خبرگزاری دانشجو»، مناطقی که با حضور لجام گسیختهٔ بریتانیای پیروز جنگ جهانی اول و دوم در آن تغییرات شگرفی داشت. تغییراتی همچون تجزیه عثمانی و شکل گیری کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، قدرتمندی مکاتب مختلف اعتقادی و اجتماعی (لیبرالیسم، لائیک، وهابیت، پان ترکیسم، پان عربیسم، ناصریسم، پان کردیسم و…) و … که بخشی از تقسیم بندی قدرت در این منطقه بوده است.
اما این تغییرات مصادف گردید با حضور قدرتمند بریتانیا در منطقهٔ فلسطین و شرق کانال سوئز، منطقهای که به دلیل موقعیت سوق الجیشی آن در بیانیهٔ بالفور وعده میهن موعود صهیونیست داده شده بود. وعدهای که با حضور گستردهٔ جاسوسهای بریتانیایی به دنبال آن بود تا حکومتهای طرفدار بریتانیا در منطقه قدرت بگیرند و کشورها به صورتی تقسیم سرزمینی گردند که تابع فرمانهای حکومت انگلیس باشد. اما این قدرت گیری بیحد و حصر با حضور رقیب و خواهر خوانده بریتانیا یعنی آمریکا دچار افول شد و شریکی جدید وارد معادلات سیاسی منطقهای گردید. وقایع پس از جنگ جهانی دوم و سرانجام تشکیل رژیم غاصب صهیونیستی در سال ۱۹۴۸ میلادی همراه گردید با شکست سخت اعراب در جنگ با رژیم تا دندان مسلح صهیونیستی. رژیم که سرانجام با خریدن و همراهی عدهای خود فروخته در پیمان کمپ دیوید، توانست نفوذ خود را میان کشورهای منطقه افزایش دهد و توان زورگویی خود را به رخ مردم بیپناه و مظلوم فلسطین برساند.
سکوت حکام مرتجع منطقهای در مقابل گستاخی اسرائیل در نهایت جنگهای لبنان، سوریه، تسخیر مناطق ۱۹۴۸ و کرانه باختری را به همراه داشت. افرادی که در رأس حکومتهای حاشیه خلیج فارس با سکانداری بر چاههای نفت، درآمدهای میلیاردی خود را خرج خوشگذرانیهای بیهوده نموده و از کمک به مردم مظلوم منطقه به ویژه فلسطین سر باز زدند. این اقدامات تا آنجا به پیش رفت که مرزهای این کشور غصب شده به روی مردمش بسته شد و نوار غزه در محاصره قرار گرفت و جنگ ۲۲ روزه و ۸ روزه بر آن تحمیل گردید. در این جنگ تحرکات دیپلماتهای قطری، سعودی، اماراتی، مصری جای بسی تأمل داشت. تحرکاتی که به جای اقدام برای باز نگه داشتن مرزهای محصور شدهٔ نوار غزه جهت امداد رسانی و ارائهٔ خدمات بشر دوستانه، به دنبال محکوم کردن جریان مقاومت و تلافی قدرت انقلاب اسلامی علیه برادران مسلمان در فلسطین بود. مردمانی که حتی بر روی آنان دیوارهای بتونی کشیده شد تا از تیررس جنایتهای غاصبین سرزمین مادریشان خارج نشوند. حال باید بررسی موشکافانهای در مورد حملات اخیر و نبرد رمضان و علتهای تهاجمی شدن رژیم صهیونیستی نسبت به ملت فلسطین داشت. بررسی همچون سکوت سران مرتجع منطقهای به اتفاقات و حمایتهای گسترده از تروریستها تکفیری – اسرائیلی در سوریه و سرانجام عراق، سکوت در برابر جنایتهای بیشمار اسرائیل نسبت به باریکه غزه و مسدود سازی مرز از سوی کشور همسایهٔ مصر، برقراری ارتباط دوستانه با دولت جعلی و غیر قانونی رژیم صهیونیستی از سوی کشورهایی همچون قطر، امارات، عربستان، ترکیه، اردن، مصر و… بخشی از دلایل احساس قدرت و زورگویی رژیمی شد تا با ددمنشانهترین رفتار غیر انسانی به سوی نوار غزه سوق پیدا کند و تشنهٔ تصاحب این سرزمین شود. این رفتارها را باید در تداوم غفلتهای عظیم همین سران جستجو کرد. سرانی که تمام آرزویشان نماز در مسجد اموی بود و هیچگاه آرزوی نماز خواندن در محراب مسجد الاقصی را نداشتند.
منبع: سراج بلیغ