به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»،مهدی اسفندیار در وبلاگ سلامت از نگاه ملی نوشته است؛ نباید بگذارند که اخلاق بیش از این به قهقرا برود؛ جامعه پزشکی ما امروز بیمار است؛ چرا بیمار نباشد وقتی که نارضایتی مردم را هر روز شاهد هستیم وقتی که مناطق محروم کشور ما محروم از خدمات تخصصی دارند رنج میبرند و اگر نگاه ملی و اسلامی و انسانی در اینجامعه در وضعیت مناسبی بود قطعا امروز نباید با وجود اینهمه متخصص در کشور شاهد کمبود متخصص در مناطق دورافتاده کشور باشیم. امروز جامعه پزشکی به شدت نیازمند تزریق نگاه جهادی به افکار مدیریتی خود است، امروز جامعه پزشکی کشور بیشتر از پول نیازمند تقویت مبانی اخلاقی و اسلامی است، اینجامعه نیاز دارد تا بیشتر از انچه امروز در حال وقوع است از مکتب دکتر قریب و پرفسور عدل و بسیاری از بزرگان این رشته بنوشد، امروز جامعه پزشکی به شدت نیازمند واکاوی حدیث دلدادگی پزشکانی است که در سالهای اوجشان و منزلت و حتی جایگاه مادی این رشته در میان مردم و جامعه، دل از همه چیز کندند و میان شعلههای اتش رفتند تا خدمتی به سربازان و رزمندگان جبهههای حق علیه باطل کنند. پزشکانی که در غالب تیمهای جهادی در لبیک به ندای رهبر انقلاب به محرومترین نقاط کشور خدمت میدهند.
شاید وقت ان فرا رسیده است که مدیران ارشد نظام سلامت و همینطور سازمان نظام پزشکی نظارت را چند لایه و موثرتر اعمال کنند و اگر به راستی به قداست این رشته اعتقاد دارند، برای حفظ قداست این رشته مراقب رفتارهای هنجارشکنانه باشند وگرنه برخی از رفتارهایی که امروز از ان به عنوان موارد اندک یاد میشود شاید تا چندصباحی دیگر مثل موضوع زیرمیزی به یک عادت زشت تبدیل شود. آخرین اتفاق تلخ و رسانهای که متاسفانه به مطبوعات و رسانههای ان ور آبی نیز درز نموده است بحث فروش کلیه به اتباع خارجی بود که تحت عنوان باند قاچاق اعضای انسان در رسانههای داخلی و خارجی با بازتاب گسترده مواجه شده است. باید گفت این اتفاقات سبب میشود که امیدها از متولیان نظام سلامت کشور ما برای ایجاد یک نظام خودنظارتی رنگ ببازد، زیرا هر اتفاقی که بیافتد پاسخ متولیان نظام سلامت این است که این اتفاقات محدود به افراد نادر و کمی هست و جامعه پزشکی کشور و حرفه پزشکی همچنان مقدس است. شاید به افکار عمومی جامعه باید حق داد اگر بگویند؛ خوش به حال این حرفه که هر اتفاقی بیافتد چیزی از قداست آن کم نمیشود؛ حتی اگر محرومیت از مطب بگیرند؛ اما مطب دایر کنند؛ حتی اگر زیرمیزی بگیرند؛ حتی اگر حق آنکالی بگیرند و در بیمارستان نباشند، حتی اگر بیمار بیهوش را در اتاق عمل رها کنند و..... عجب قداستی دارد این جامعه پزشکی!
اما روی سخنم با پزشکانی است که میدانم در کمک به بیماران نیازمند کم نمیگذارند، روی سخن با موسپیدان این جامعه است که سالها برای اعتلای حیثیت و آبروی اینجامعه تلاش کردند، انانکه هنوز غبار جهاد را توتیای چشمانشان میدانند، عزیزان بجنبید و بیشتر تلاش کنید، باور کنید که دیر شده است. مردم و افکار عمومی در حال خسته شدن هستند و نظارت بر جامعه پزشکی و برخورد با تخلفات و رفتار غیرقانونی اینجامعه و توجه به حقوق بیماران در حال تبدیل شدن به یک مطالبه عمومی و جدی شده است، جایی که شاید دیری نپاید و جامعه پزشکی خود را برای ریاست یک غیرپزشک آماده کنند و کشور اماده پرداخت تمامی هزینههای آن شود.
شاید سازمان نظام پزشکی باید ماموریتها جدی تری نسبت به اعلام بیانیه برای ضربه به چشم یک پزشک در فلان استان را در دستور کار خود قرار دهد، بهتر است این سازمان و متولیان آن از این گمان که رسانهها در صدد تخریب آنها هستند در بیایند، باید باور کنند که رضایتمندی مردم از وضعیت نظام سلامت و جامعه پزشکی اصلا قانع کننده نیست. مردم و کشور و حاکمیت نیز حقوقی دارند، این حق این مردم است که وقتی مالیات میدهند و وقتی از بیت المال انها برای تربیت متخصصین استفاده میشود، از خدمات این قشر بیدغدغهتر برخوردار شوند، این حق حاکمیت است که در برابر اعتماد به جامعه پزشکی و واگزاری تمامی امور سلامت به انها خیال راحت تری داشته باشد و این حق نسل آینده پزشکان است که حس اعتماد عمومی و احترام عمومی را به خودشان داشته باشند و نباید همه چیز برای لذت جویی و دنیا طلبی برخیها فدا شود.