به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، چند روز پیش یکی از روزنامههای سیاسی اصلاحطلب در گفتوگویی با علی کفاشیان، رئیس فدراسیون فوتبال سمت و سوی مصاحبه را به گوشهای سوق داد که نشان میداد رئیس وقت فدراسیون فوتبال آرام آرام در حال برکنار شدن است البته این برکنار شدن بهگونهای قطرهچکانی صورت میگیرد و آنقدر عرصه را برای او تنگ میکنند تا خودش استعفا دهد! البته کفاشیان از کلمه استعفا ابایی ندارد، گویی این واژه برایش حکم پیامکهای خندهدار را دارد، کفاشیان را نمیتوان مجبور استعفا کرد!
این ظاهر قضیه است و سوال اینجاست چرا و چگونه میتوان رئیس فدراسیون فوتبال را از سمت خود برکنار کرد؟ علی کفاشیان در این سالها کارنامه نسبتا خوبی داشته، هم نسبتا خوب و هم نسبتا ضعیف ولی وقتی نگاه به کلیت پرونده عمر فدراسیون فوتبال او میاندازید به نوعی کژدارگونه به سمتی پیش رفته که هم رای به ماندنش میتوان داد و هم رای به رفتنش! او تنها مدیر فوتبالی است که از هیچگونه انتقادی ترش نمیکند و خیلی راحت تمام حرفهای تلخ را فراموش میکند، این منش حسن خوبی دارد چون بارها در گزارشهای مختلفی چنان با تیغ تند به سمت او و مجموعه تحت نظرش حمله کردیم که بعد از مدتی فراموش کرده و از طرف دیگر نیز خیلی خلقش را برای اینگونه انتقادها تلخ نمیکند ولی همین بیخیالی او یک رفتار زیرپوستی است که شاید کمتر کسی بتواند آن را کالبدشکافی کند و آن این است که کفاشیان چراغ خاموش هر کاری که بتواند انجام میدهد، مشاورانی در اطراف او هستند که شاید اگر زمان به 10 سال جلوتر برود او از انتخاب آنها پشیمان خواهد شد و همین مساله نشانی از روزهای آخر مرد بلندقامت رشته دوومیدانی است که به گفته خیلیها به اشتباه سر از فوتبال درآرود.
گفتوگویی که با «رئیس» روی کیوسک رفت یک گفتوگوی هدایت شده بود، آنقدر نرم درباره استیضاح او در هیات فوتبال جلو میرفت، آنقدر نرم توپ را در زمین مجلس انداخته که هر کسی را میتواند به اشتباه بیندازد و در آخر نیز بیان میشود کفاشیان از سوی دولت تحت فشار است. حالا این واژه «دولت» چه نهادی یا چه کسی میتواند باشد؟ واژه دولت در ورزش به وزارتخانهای برمیگردد که گودرزی در راس آن قرار گرفته و پیکانها به سمت او نشانه میرود ولی برکنار کردن کفاشیان آیا تنها از سوی وزیر ورزش میتواند رنگ عملی به خود بگیرد؟ پس نقش مجمع هیات فوتبال چه میشود؟ کفاشیان در جایی بیان کرده از خبر استیضاح خود در مجمع باخبر است، این شاید تنها سلاحی باشد که «رئیس» سخت از آن هراس دارد و خودش هم خوب میداند برای برکنارشدنش در وزارت ورزش لحظهشماری میکنند. حالا اینجا 2 نکته وجود دارد که سبب شده عمر برکناری کفاشیان کمی به عقب بیفتد، اول اینکه وزارت ورزش هنوز مهره مورد نظر خود را پیدا نکرده و نمیداند چه کسی میتواند آلترناتیو باشد و دوم اختلافی است که میان گودرزی و سجادی در وزارتخانه وجود دارد.
سجادی قبل از اینکه گودرزی رای اعتماد بیاورد به عنوان اصلیترین گزینه پست وزارت مورد تایید بود، او از حلقه نزدیک رئیسجمهور است و سالهای زیادی از عمر خود را در عرصه مدیریت در ورزش سپری کرده ولی شانس گودرزی برای گرفتن رای اعتماد از بهارستان بیشتر بود و سجادی مجبور شد به عنوان معاون در کنار وزیر باشد. این مساله که او خودش را بالاتر میداند و معاونت قهرمانی تکهای نیست که پازل کار حرفهای او را تکمیل کند و از طرف دیگر پیشنهادی که چندی قبل به او شد تا حکم سرپرستی فدراسیون فوتبال را بگیرد، بیش از پیش او را برآشفت.
او در جواب شایعه خبر سرپرستیاش در یک جمله بیان کرده بود «قحطالرجال که نیست!» استفاده از این کلمه نشان میدهد او که 27 سال قبل رئیس فدراسیون فوتبال بود حالا هرگز نمیخواهد بعد از 3 دهه حکم سرپرستی را بگیرد اما آیا منشأ این خبر از بیخ و بن شایعه است یا اینکه وزیر میخواهد معاونش را دور بزند! سابقه سجادی کاملا مشخص است، آنهایی که در حوزه ورزش مطالعه دارند میدانند سجادی با سکوتش حرف میزند و اگر هم خبر اختلافنظر او با وزیر منتشر شود خیلی راحت تکذیب میکند اما این اختلاف زیر پوستی همان داروی خوابی است که کفاشیان را در حالت نیمههوشیاری نگه داشته و مخالفان او منتظر زمانی هستند تا کفاشیان را به یکباره هوشیار کنند! این مساله که در بدنه فدراسیون فوتبال تغییراتی ایجاد شود و بعضی از مشاوران و مدیران از خیابان سئول برای همیشه کوچ کنند بدون شک به نفع فوتبال است؛ فوتبالی که تمام بدنهاش آلوده به فساد شده تنها در زمین بازی گرفتار این معضل نشده است، هستند افرادی که با گرفتن مسؤولیتهای حتی کوچک در گوشه و کنار آلودگی را به تدریج تزریق میکنند. حالا باید منتظر نشست و دید آیا استیضاحی که کفاشیان خودش هم از آن خبر دارد به وقوع میپیوندد و اعضای مجمع جملگی بر رفتن مرد «دوومیدانی» رای میدهند یا اینکه کفاشیان سرانجام ریاست فدراسیون دلش را میزند و خودش یک روز صبح نامه استعفایش را مینویسد، این آخری از آن اتفاقهای خندهداری است که تنها در یک صورت به وقوع میپیوندد و آن تلخ شدن کام رئیس است!
تحرکات بیرون از وزارت ورزش
شاید تنها نقطه قوت وزارت ورزش در این دوره روابط عمومی ورزشی این سازمان است. در روزهایی که در ارگانهای دولتی عمدتا گرایش سیاسی و جناحی دارند، ورزشیها از این مساله مستثنا هستند. البته باید در کمال تاسف بیان کرد در این چند وقت عدهای که خودشان را پشت مدیران وزارت ورزش پنهان کردهاند، میخواهند روابط ورزشیها را بر هم زده و آشوب به پا کنند! ما خودمان بارها در قامت منتقد وزارت ورزش به وزیر و اطرافیان گوشزد کردیم که چشمبسته حرکت نکنند ولی چون گوش شنوایی نیست این اتفاقات در نزدیکترین اتاقهای کناری ریاست در حال رخ دادن است. رفت و آمدها و مهرهچینیهایی که از درون شبکه یک روزنامه ورزشی پرحاشیه بیرون میآید و هدفش ناآرام کردن جو و رسیدن به مقاصد سیاسی است، شروع شده است البته میتوان این مساله را با درایت حل کرد ولی اگر کمی دیر عمل کنند به ضرر آنها تمام خواهد شد. شاید اگر کار رسانهای و تعامل با تمام طیفها از سوی مدیریت روابط عمومی نبود تا حالا کار این وزارتخانه به دلیل عدم ارتباط صحیح مدیران و مشاوران با مشکل جدی روبهرو میشد.
منبع: وطن امروز