به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، تغییر کار کرد رسانه در عصر جدید، مخاطبان خاص خود را ایجاد کرده است. رسانه هایی که با ابزار های ویژهی خود فضا و گفتمان سازی مربوط به خویش را دنبال می نمایند. گاهی این رسانه ها متن و نوشتار را به اشتراک گذاشته و گاهی فیلم و عکس، گاهی تفکر و خلاقیت را و گاهی فعل و عکس العمل. اما همه ی آن ها برای حضور مردم و خارج شدن آنان از دایره ی ارتباط یک طرفه میان خود و تلویزیون بوده است. در این نوشتار به بررسی یکی از دستاوردهای این شبکه ها در سه سال اخیر در منطقه ی غرب آسیا می پردازیم و چگونگی نماد سازی این شبکه ها از جریانات خاص را مورد ارزیابی قرار می دهیم.
* شبکه های اجتماعی یا ابزاری برای جمع آوری اطلاعات
اولین کارکرد این شبکه ها در مناطق مهم و حساس، جمع آوری اطلاعات و اخبار و استفاده سرویس های جاسوسی کشور های استکباری از این داده ها جهت تحلیل و ارزیابی نقاط هدف است. رویکردی که با موج سواری بر فعالیت مردم منطقه می تواند مهمترین تحولات، ارزیابی ها و... را توسط فرمت های مختلف و از پیش طراحی شده، جمع آوری نموده تا ضمن استفاده ی جاسوسی از آن توانایی، مدیریت صحنه و فرهنگ سازی دلخواه از سوی مدیران در مخاطبان جامعهی هدف را ایجاد کند. نکاتی که با افشاگری پیمانکار سازمان جاسوسی آمریکا CIA و آژانس امنیت ملی آمریکا NSA به راحتی می توان درک کرد.بر همین اساس جمع آوری اطلاعات مشترکین شبکه های اجتماعی به دو صورت می باشد :
۱. جمع آوری مستقیم و بدون تحلیل: در این نوع جمع آوری مشترکین و کابران بدون درک آنکه توسط ارائه خدمات، در حال جاسوسی هستند مهمترین مشخصات خود اعم از تلفن، آدرس، محل تحصیل و... را در اختیار شبکه خدمات دهنده می گذارند.
۲. جمع آوری تحلیلی و پردازش شده: بر خلاف صورت اول، این نوع جمع آوری توسط کاربران انسانی و یا هوش های مصنوعی و بر اساس مطالب اشتراک گذاشته شده و یا محتوای سوالات آن شبکه صورت می پذیرد.
* وارونه نمایی
همانطور که اشاره شد، یکی از مهمترین کارکرد های رسانه های اجتماعی و شبکه های تبلیغاتی نوین، تغییر ذائقهی مخاطبان و ایجاد بسترهای پذیرش آنچه که سیاسیون می خواهند، است. در همین راستا مهمترین وظیفه شبکههای اجتماعی در چند سال اخیر مقابله با اسلام و ایجاد موج اسلام هراسی است. گفتمانی که با درنوردیدن قلب اروپا و آمریکا، موجی از بیداری اسلامی را ایجاد و گرایش زیادی از جوانان را به سمت پذیرش این دین الهی جلب نموده است.
بر همین اساس بزرگترین متفکران اندیشکده های غربی ضمن بررسی موضوعات مقابله با اسلام، دو پیشنهاد عمده را طی چند سال عملیاتی کردند. پیشنهادهایی که در فرمایش رهبر معظم انقلاب این چنین اشاره شده است: «اسلام علیه ملت های دیگر نیست، علیه ادیان دیگر نیست؛ علیه زور است، علیه ظلم است، علیه استکبار است، علیه سیطرهجوئی است. سیطرهجویان و ظالمان و مستکبران این حقیقت را به عکس در دنیا وانمود می کنند. آنها از همهی امکانات هم استفاده می کنند؛ از هالیوود گرفته تا امکانات تبلیغاتی، تا اسلحه و نیروهای نظامی، برای اینکه عکسِ این را تبلیغ کنند و به دنیا نشان بدهند. »(۱) حال به طور خلاصه می توان این دو پیشنهاد را این چنین بیان نمود :
۱. اسلام هراسی
۲. استثمار پذیری
هرچند این دو بخش از هم جدا نیست، اما مقابله با این دو عنوان با دو روش متفاوت در رسانه های غربی و کشورهای استکباری پیگیری می شود. در روش اسلام هراسی نشان دادن داعش و گروه های تروریستی در رسانه های غربی به صورت کاملاً آزاد و بدون محدویت و آزادگذاشتن این تشکل تروریستی در فضای مجازی به عنوان نماد اسلام ناب دنبال می شود.
در این روش، تبلیغ گروهک تروریستی دولت اسلامی که با یدک کشیدن عنوان اسلام، تمامی سعی و تلاششان مقابله با اسلام حقیقی و انقلابی است بجد دنبال می گردد. نماد سازی ای که در بردارندهی فعالیت مستقیم این گروهک تروریستی به صورت کاملاً آشکار در شبکه های اجتماعی و تبلیغ علیه هر نوع آزادی و قیود اخلاقی و علمی است. قیودی همچون انسانیت، شرف و ایثار، حفظ حرمت های دینی، استفاده از علم و فناوری در زندگی عصر جدید و در حقیقت معرفی اسلام به عنوان دین تحجر!
اما در روش دوم که استثمار پذیری است، رویکرد مقابله با گفتمان انقلابی در دستور کار قرار گرفته است. روشی که توانسته کشورهای مختلف دنیا را با زور و قدرت به ظاهر جهانی، درگیر واژه ای به نام ابر قدرت بین المللی نماید و آنان را به دلیل فقدان زور بیشتر، ضعیف و ظلم پذیر کرده است. اما این روش نیز همچون گذشته بزرگترین دشمن خود را گفتمان انقلاب اسلامی می پندارند. گفتمانی که ظلم ناپذیری و ظالم نبودن رکن رکین و تشکیل دهنده ی آن می باشد. لذا تمام تلاش جریان استکباری جایگزین کردن گفتمان همسو با خود و غیر خطرآفرین به جای گفتمان اسلام و ظالم ستیزی است. هرچند در این مقابله گهگاه مشاهده شده است که معارضین اسلام پیروزی های اولیه و به ظاهرقوی پیدا کرده اند ولی یقیناً همانطور که وعده ی الهی در برگیرنده ی زهق الباطل است، آنان نیز نابود خواهند شد.
* مخوف سازی و ایجاد دلهره
یکی دیگر از خدمات متقابل شبکه های مجازی و اشتراکی به سازمان های جاسوسی، مدیریت افکار عمومی و ایجاد عملیات روانی منفی و یا مثبت علیه کاربران آن می باشد. عملیات روانی که در فاز ایجاد ترس و دلهره می تواند صفوف مستحکم بسیاری را نابود سازد و هجمهی شدیدی علیه یک جریان دفاعی ایجاد نماید.
رفتاری که در چند ماه اخیر به صورت مشخص توسط گروهک تروریستی داعش عملیاتی گردیده است تا به وسیلهی آن ضمن ایجاد دلهره در میان مدافعان و مردم منطقه، شکست های پی در پی خود در میدان واقعی جنگ را از تیررس پوشش رسانه ای خارج کنند. بر همین اساس رسانه ها اجتماعی تریبونی موفق و بسیار حائز اهمیت در این زمینه محسوب می شوند و می توانند به وسیله ی آن، قبل از هر حمله ی نظامی علیه دژهای مستحکم میدان نبرد، دژ افکار عمومی را فتح نمود.
اما آنچه که در نتیجه باید به آن توجه کرد، فعالیت آزاد عناصر تروریستی گروهک داعش و یا دیگر گروههای تروریستی فعال علیه اسلام و انقلاب اسلامی در فضای مجازی است.
فعالیتی که هیچگاه توسط مسئولین غربی محکوم و یا منفور نگردیده اند و تا زمانی که راهبرد های آنان در این اقدامات عملیاتی می شود از آن حمایت می کنند و با عوام فریبی مثال زدنی خود، حقوق بشر را ابزاری برای پوشش رفتار وقیحانه ی خویش قرار می دهند.
این درحالی است که فعالیت های جهادی گروه های مقاومت فلسطین و حزب الله لبنان همواره در این شبکه ها به عنوان مصادیق حمایت از تروریست تلقی شده و حتی تصاویر رهبران این جنبش های اسلامی همچون "عماد مغنیه" و "سید حسن نصر الله" به عنوان محتوای غیر مجاز از این شبکه ها حذف می شود.
پی نوشت:
۱) پايگاه اطلاع رساني رهبري معظم انقلاب : ۱۷ / ۰۱/ ۱۳۸۶
منبع: فرهنگ نیوز