به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، حضور در مجامع بين المللي و رساندن پيام انقلاب اسلامي از بدو انقلاب مورد توجه مسئولين عاليرتبه نظام جمهوري اسلامي ايران بوده است؛ در سال هاي اوليه انقلاب اسلامي نگاه مثبتي نسبت به ساختارهاي جهاني و بخصوص سازمان ملل وجود نداشت، اما به مرور سياست خارجي ايران نسبت به اين رويكرد خود تجديد نظر كرد و سعي نمود كه حضور فعالي در سازمانها و مجامع بين المللي داشته باشد؛ تاکنون پنج مقام عالی رتبه ایرانی به سازمان ملل مسافرت کرده اند؛ شهید محمد علی رجایی در مهر ماه ۱۳۵۹ به عنوان نخست وزیر، آیتالله سید علی خامنه ای در شهریور ۱۳۶۶ به عنوان رئیس جمهور، سید محمد خاتمی در شهریور ۱۳۷۷ به عنوان رئیس جمهور ، محمود احمدي نژاد به عنوان رئیس جمهور در سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۱ و حسن روحانی در مهر سال ۹۲ به عنوان رئیس جمهور عازم نیو یورک شدند.
در این بین ساده ترين هيئت ايراني كه از ابتداي انقلاب تا به حال در مجمع عمومي سازمان ملل متحد حاضر شد در زمان ریاست جمهوری شهید رجایی بود.
محمد حسین رجایی، برادر شهید محمدعلی رجایی در این خصوص میگوید همسر شهید رجایی با توجیه عدم تحمیل هزینههای بیشتر بر بیتالمال، در سفر شهید به نیویورک همراه او نرفت. • شهید رجایی سال ۵۹ نخستوزیر ایران شد. زمانی که نخستوزیر شدند، زیاد سفر میرفتند. اما در این سفرها همسرشان را همراه نمی بردند. همسر شهید رجایی دفتری هم برای ارتباط با مردم نداشتند، با مردم ارتباط داشتند ولی دفتری نداشتند. ایشان با خانمها ارتباط مستقیم داشتند. خانم شهید رجایی معلم بودند و تدریس میکردند و این ارتباط مردمی را همیشه داشتند.
اولین رئیس جمهور انقلابی که به نیویورک رفت
کمتر از يک ماه بعد از تجاوز رژيم عراق محمد علي رجايي نخست وزير وقت ايران به همراه يک هيئت بلند پايه مرکب از بهزاد نبوي وزير مشاور در امور اجرايي، گودرز افتخار جهرمي از حقوق دانان مطرح کشور، ۴خبرنگار و فيلمبردار از صدا وسيما و خبرگزاري پارس عازم نيويورک شد تا در مورد جنگ ايران و عراق در سازمان ملل متحد و شوراي امنيت به گفت و گو بنشينند. در آن مقطع بحران گروگان گيري و ماجراي تسخير لانه جاسوسي هم به اوج خود رسيده بود و امام خميني(ره) تعيين تکليف گروگان هاي آمريکايي را به مجلس شوراي اسلامي واگذار کرده بودند.
رجايي پس از ديدار با کورت والدهايم دبيرکل وقت سازمان ملل و بيان اعتراض هايش درباره تجاوز نظامي عراق به خاک ايران، درباره گروگان ها هم گفت که در مورد گروگان ها من ترجيح مي دهم فعلاً صحبتي نکنم، همان طور که خبر داريد مجلس شوراي اسلامي دراين باره در حال طرح و بحث است و به زودي نظر کشور ما نسبت به اين مسئله اعلام مي شود... والدهايم اصرار مي کند که دولت آمريکا علاقه مند به حل مسائل است و هر ۴ شرطي را که امام گفته اند حاضرند قبول کنند و از من خواسته اند که شخصاً اين مسئله را به عرض شما برسانم. رجايي پاسخ مي دهد که مجلس هنوز نظر خود را نداده است ولي من به عنوان دولت سعي مي کنم در اولين فرصت اقدامات لازم را انجام دهم. قصد من از شرکت در شورا، طرح مسئله تجاوز عراق بود. من در اين رابطه به اين جا آمده ام نه براي طرح مسائل ما با آمريکا.
برنامه سفر به سرعت تنظیم شد و نخست وزیر پرکار ایران، پس از بازگشت از سفری که به مناطق جنگی نموده بود، به فرودگاه مهرآباد آمد تا به نیویورک پرواز کند. قبل از سفر رجایی آب پاکی را بر روی کسانی که امیدوار به بهبود روابط با امریکا بودند، ریخت و اثبات کرد که وی برای سازش به نیویورک سفر نمی کند و صریحاً اعلام کرد: «ما میرویم که حقانیت مردممان را در رابطه با تجاوز عراق که به تحریک امریکا ...است، به مردم دنیا بگوییم و شکی هم نیست که همه هموطنان من می دانند که این رفتن من، فقط و فقط در جهت بیان حالت مسئله است و ما میدانیم که آنها تحت تأثیر قدرتهای بزرگ هستند و شورای امنیتی که در آن حق وتو وجود دارد و ... با کشورهای صاحب وتوی آن شورای امنیت در حال جنگیم، طبیعی است که آنجا برای ما چیزی به وجود نخواهد آورد جز اینکه ما احساس مسئولیت می کنیم برای بیان مظلومیت خودمان و ظلم امریکا و عراق به آنجا برویم.»
شهید رجایی و هیأت همراه، پس از یک پرواز طولانی، ۲۵ مهر ۱۳۵۹ وارد نیویورک شدند. پس از ورود، دبیر کل سازمان ملل از شهید رجایی تقاضای ملاقات کرد. با موافقت شهید رجایی، این ملاقات پیش از جلسه شورای امنیت برگزار شد.
ساختار سازمان ملل باید اصلاح شود
کورت والدهایم در ابتدا به تعریض به این بحث پرداخت که چرا ایران از عراق به شورای امنیت شکایت ننموده و در خواست تشکیل جلسه نکرده است و جواب شنید که سیستم معیوب شورای امنیت که نیاز به بازنگری دارد، مورد اعتنای مردم ایران نیست: «مردم مورد ستم، بر اساس تجاربی که در چنین مواردی دارند، شکایت نمی کنند و میگویند، اینجا محل ظالمهاست تا به اعمال آنها جنبه قانونی بدهد. بسیاری از هموطنان من می پرسند که چرا به این سازمان میروم و من از خود میپرسیدم، آیا بهتر نیست به جای اینکه وقت خود را صرف این کار بکنم، تفنگ بردارم و به جبهه بروم؟ چرا که می بینم شورا نتوانسته است که حق مظلومان را بگیرد. ... به نظر ما، شورا مرجع جدی قابلی که برای مردم کار بکند، نیست. من به خود حق می دهم بگویم که شاید شورای امنیت احتیاج به یک تجدید سازمان و قواعد داشته باشد. برای اینکه بین آنچه ما از سازمان ملل و شورای امنیت تصور داریم، با آنچه که شورا و سازمان ملل در عمل انجام می دهند، فاصله زیادی است.»
والدهایم در ادامه دیدار گریزی هم به بحث گروگانها زد و این گونه مطرح کرد که این ماجرا موجب انزوای ایران شده است و ایران برای حل مشکلاتش لازم است از این انزوا خارج شود. جواب شهید رجایی بسیار جالب بود، آنجا که از موضعی اصیل گفت: «مسئله انزوا که مورد بحث است، یک امر طبیعی هر انقلاب مکتبی است ... انزوای ما، در اصل با دولت هایی است که منافع چپاولگرانه در ایران داشتند. با اقمار آنها هم همین طور. ما به این نتیجه رسیده ایم که تا ساختن یک ایران مستقل و مترقی و آزاد، در رابطه با معیارهای انقلابی، این انزوا تا حدودی اجتناب ناپذیر است.»
شهید رجایی در این دیدار اصلاً در لاک دفاعی و انفعالی فرو نرفت و از موضعی فعال، سیاستهای ظالمانه امریکا را از جمله در بزرگ کردن مسئله گروگان ها و مخفی کردن جنایاتش در حق ملت ایران درسایه تبلیغات رسانهای به چالش کشید.
پس از این دیدار، نوبت به قسمت اصلی سفر یعنی حضور در جلسه شورای امنیت رسید. جلسه با حضور اعضای دائم و غیر دائم و به ریاست شوروی برگزار می شد و شورای امنیت یکی از شلوغ ترین روزهای خود را میگذراند، به قول خبرنگار یونایتدپرس: «هجوم بیش از حد دیپلمات ها تمام صندلیهای تالار شورا را پر کرده و برخی نمایندههای با وقار را وادار کرده بود که وسط ردیف صندلی ها و کف سالن بنشینند یا کنار دیوار بایستند.»
سخنرانی انقلابی رجایی در نیویورک
نخست وزیر انقلابی ایران عرف غربیها را با اعتماد به نفس زیر پا گذاشت و سخنانش را آیه ای از قران مجید آغاز کرد:
«بسم الله الرحمن الرحیم
لا یحبّ الله الجهر بالسوء من القول الّا من ظلم»
او سپس با ذکر شرحی از جنایات صدام در همان دوره کوتاه جنگ، به حمایت ابر قدرت های شرق و غرب از صدام در این جنگ پرداخت و سپس راز مهمی را افشا کرد و اعلام نمود که دلیل اصلی به راه انداخته شدن این جنگ، تصرف یک تکه خاک نیست، بلکه چیز دیگری است: «هدف رژیم عراق و اربابانش به دست آوردن قطعه ای خاک نیست بلکه هدف اصلی تلف کردن حرکت انقلابی مردم مسلمان و براندازی جمهوری اسلامی ما می باشد. ... زیرا پیروزی انقلاب اسلامی ایران، شکست همه نیروهای طاغوتی جهان است. ... ما از پشت این تریبون به مردم جهان اعلام میکنیم که تجاوز نظامی عراق را بخشی از توطئههای پیاپی استکبار جهانی به سرکردگی امریکا، علیه انقلابمان می دانیم و تجاوز عراق را تجاوز ظلم و کفر جهانی علیه انقلاب اسلامی خود دانسته و دست شیطان بزرگ و شیطانهای کوچک را در پس آن میبینیم.»شهید رجایی از روزی هم خبر داد که صدام به پای میز محاکمه کشیده شود: «در انتظار روزی هستیم که مردم برادر و مستضعف عراق ... صدام مجرم را در دادگاه انقلاب اسلامی عراق، محاکمه و به سزای اعمالش برسانند.»
در ادامه جلسه، دلایل متجاوز بودن صدام، طبق قرارداد الجزایر و دیگر شواهد و بینات به صورت مبسوط بیان شد و نوبت رسید به آنکه با ادبیات دیپلماسی انقلابی (نه دیپلماسی رنگ و رو رفته غربی) دست حامیان شرقی و غربی و منطقه ای صدام هم رو شود: «چگونه است که یاری دهندگان اصلی رژیم به اصطلاح انقلابی عراق در این جنگ، کثیف ترین و پلید ترین رژیم های ارتجاعی وابسته به امریکا همچون اردن، مصر و مراکش و غیره هستند؟ ... در همین روزهاست که با کمال تعجب مشاهده کردیم دیدگاهی که به دلیل تجاوز نظامی روسیه به افغانستان در المپیک مسکو شرکت نکرد، این بار با پذیرش حضور شوروی در افغانستان به راحتی مذاکرات سالت ۲ را آغاز می کند. آیا این نمی تواند راهگشای معمای حمل سلاح روسی از اردن امریکایی برای رژیم صدام وابسته به غرب باشد؟»
تصمیمات شورای امنیت ضمانت اجرایی ندارد
قسمت بسیار جالب سخنان نخست وزیر انقلابی ایران آنجا بود که دلایل حضور در شورای امنیت را به همراه انتقاداتی صریح، مطرح نمود: «شرکت ما در این شورا به منظور دادخواهی و یا انتظار دفع تجاوز نیست. رجاء واثق داریم که اولاً شورای امنیت با پذیرش حق وتو برای زورمندان و دارا بودن مشکلات دیگر، عملاً قادر به خدمت جدی به ملل محروم و مستضعف جهان نیست و ثانیاً تاریخ گذشته این شورا مبیّن این واقعیت است که در مواردی نیز [که] این شورا قادر به اخذ تصمیمات اصولی تحت فشار افکار عمومی جهان گردیده است، باز هم در اثر مخالفت یک یا چند ابر قدرت، ضمانت اجرایی برای تصمیمات مزبور وجود نداشته است.»
خاتمه سخنان شهید رجایی هم خطابی صریح به ابرقدرتها بود که فکر سرکوب انقلاب ایران را با «تلاشهای مذبوحانه» از سر بیرون کنند چون خون شهدا انقلاب را بارور و متوقف نشدنی نموده است.هیأت ایرانی برای دو روز اقامتش، دو کنفرانس مطبوعاتی پیشبینی نموده بود، شهید رجایی اعلام کرده بود که در کنفرانس اول فقط سؤالات راجع به جنگ را پاسخ خواهد داد و چیزی راجع به بحث گروگان ها نخواهد گفت. دلیلش هم آن بود که می خواست ببیند مواضعش چطور در رسانه ها مطرح میشود تا آن وقت تصمیم بگیرد که در کنفرانس دوم راجع به گروگانها سخن بگوید یا نه.
سند او کف پایش بود
در کنفرانس اول (که بلافاصله پس از سخنانش در شورای امنیت برگزار شد) وقتی از او سؤال شد که آیا نمی ترسدکه به گروگان گرفته شود پاسخ جالبی داد: «نه تنها من و نه تنها ۳۶ میلیون ایرانی بلکه مردم محروم بسیاری در سرتاسر جهان، سال های سال گروگان کشورهای متجاوز بوده اند و این تازگی ندارد.»
پس از آنکه رسانه های امریکایی کنفرانس اول را تقریباً مناسب و با سانسوری کم پوشش دادند، شهید رجایی در کنفرانس دوم هم حاضر شد و مواضع جمهوری اسلامی را در باب گروگان ها و سیاست خارجی تشریح کرد. در همین کنفرانس بود که او ضمن تأکید برسلامتی کامل گروگانها و رفتار مناسب با آنها گفت: «من به مدت دو سال در زندان های رژیم شاه معدوم زندانی کارتر و امریکا بودم. آثار شکنجه و سختیهایی که در زندان بر من روا شد بعد از چهار سال هنوز بر بدنم نمایان است.»
و سپس در حالی که آثار باقیمانده از شکنجههای رژیم امریکایی شاه بر پایش را به خبرنگاران نشان میداد ادامه داد: «من دو سال تمام ضربات شلاق های کارتر را بر پای خود احساس کردم و این در حالی است که ما با گروگانها در جاسوسخانه، رفتاری کاملاً انسانی داریم.» این یکی از نقاط اوج دیپلماسی انقلابی فرزند ملت در این سفر بود. در این سفر دو اتفاق جالب دیگر هم رخ داد یکی آنکه کشورها و افراد مختلفی جهت ایجاد آتش بس بین ایران و عراق با شهید رجایی دیدار میکردند و همه پاسخ می شنیدندکه ما تنها در حال دفاع هستیم و تا وقتی تجاوز ادامه دارد ما هم موظف به ادامه دفاعیم؛ لذا برای ایجاد آتشبس باید به سراغ صدام متجاوز رفت تا دست از تجاوز گری بردارد.
انگشت وزیر خارجه یوگسلاوی را چرخاندم
شهید رجایی پس از بازگشت از این سفر به عنوان نمونه بخشی از یکی از همین دیدارها را چنین نقل کرد: «دیروز معاون وزیر خارجه یوگسلاوی برای ملاقات آمده بود. بعد از صحبت بسیار رسید به مسئله آتش بس. بعد من انگشت او را گرفتم و پیچاندم. بعد گفتم این یک تجاوز است. آیا صحیح است در حالی که دست از تجاوز برنداشته ام کسی بگوید بسیار خوب بنشینیم صحبت کنیم؟»
اتفاق جالب دیگر، حضور شهید رجایی در مسجد هارلم نیویورک بود که با استقبال بسیار گسترده مسلمانان امریکایی مواجه شد که نمودی بود از نفوذ معنوی نظام انقلابی جمهوری اسلامی در عمق خاک امریکا.
منبع: جهان نیوز