به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، در ابتدای انقلاب اسلامی برای تامین امنیت شهرها، کمیته های مردمی شکل گرفت و مردم به خاطر حفظ انقلاب، سلاح به دست گرفته و در هر گوشه ای از مملکت و در هر گوشه از شهر به خصوص در تهران،کمیته ای برای پاسداری از انقلاب تشکیل داده بودند. بسیاری از این کمیته ها برنامه منظم، از نظر تعداد نیرو، گزینش و آموزش نداشتند و به همین جهت نابسامانی هایی وجود داشت، حتی بعضی ها به نام کمیته – قطع نظر از کمیته مرکزی – افرادی را دور خودشان جمع کرده بودند و تشکیل کمیته داده بودند و کارهایی غیر از کارهای انتظامی مثلا زمین و اموال تقسیم می کردند.
حسن کروبی برادر مهدی کروبی از این نمونهها بود. او که حدود 60 نفر نیرو داشت، خانه و زمین تقسیم میکرد. او حتی یک حساب صد در برابر حساب صد امام درست کرده بود که مردم این حساب را با آن حساب اشتباه میگرفتند. عده ای هم از ایشان سوء استفاده می کردند.
آیت الله مهدوی کنی در کتاب خاطراتش در این زمینه گفته "من نمی دانم قصد ایشان چه بود،ولی برخی از افراد سودجو از همینها سوء استفاده کردند و زمین ها و خانه هایی را گرفتند. افرادی را به ما گزارش دادند که مثلا ماشین دارند،خانه دارند و چیزهای دیگر دارند و می رفتند خانه ها و آپارتمان های خالی و یا زمین ها را درخیابان ملاصدرای فعلی با اجاره ی ایشان می گرفتند. بعضی افراد زمین هایی (که الان خیلی قیمتی است . البته آن زمان هم قیمت اش نسبتا بالا بود.)گرفتند که جزء مستضعفین نبودند. آدم هایی بودندکه با زرنگی رفتند این جاها را گرفتند،البته در میان آن ها افراد مستضعف هم دیده می شد".
"اشکال کار در این بود که این شکل کار اصلا درست نبود، بر فرض حتی مستضعفین آنجا را می گرفتند ولی تقسیم اموال به این شکل، بدون اینکه یک حساب کتاب و آیین نامه و اجاره ای از مقام امامت و ولایت، اجازه ای از شورای انقلاب باشد،خلاف بود".
این مساله در بین نیروهای انقلاب ایجاد نگرانی کرده بود؛ بر همین اساس مهدوی کنی که آن زمان مسئولیت کمیته های انقلاب اسلامی را بر عهده داشته، خدمت امام شرفیاب می شود و به ایشان می گوید "از کارهای ناشایستی که به نام شما انجام می شود،همین کاری است که آقای حسن کروبی انجام می دهد. بالاخره اجازه بدهید من جلوی این کارها را بگیرم".
امام نیز به مهدوی کنی اجازه می دهد که جلوی این کارها را بگیرد. مهدوی کنی از امام می خواهد که با یک شکل خاص،جلوی آن را بگیرد در رسانه ها - رادیو و تلویزیون – اعلام کند و بعد کروبی را با نیروهایی که دارند خلع سلاح کند چون آنان حاضر نبودند داوطلبانه تسلیم شوند. در کنار این مساله حضرت امام (ره) در 25 آبان 1358مرقوم می فرمایند که کروبی کارهای خود را با آقای علی قدوسی دادستان کل انقلاب اسلامی و سایر مسئولان امور هماهنگ سازد، و از ایجاد تشنج بپرهیزد.
مهدوی کنی بنا به اجازه امام بیانیهای 17ماده ای صادر می کند و می نویسد «انقلاب شد که کارهای بی مبنا و کارهای مبتنی بر قدرت و زور که انسان در سایه قدرتی به حق یا ناحق کاری برخلاف انجام بدهد، از بین برود. زمان شاه عده ای زیر سایه شاه می آمدند و می گفتند زیر سایه اعلی حضرت همایونی و هر کاری را که می خواستند انجام می دادند اما حالا بعد از اینکه انقلاب شده آیا صحیح است که ما در زیر سایه امام که برمبنای دین، دیانت و عدالت و اسلام انقلاب کرده، هرکاری را که دلمان می خواهد بدون اجازه و قانون انجام بدهیم؟ ...آقای کروبی یک چنین حالتی پیدا کرده و به نام امام حساب باز کرده است. امام صریحا اعلام کردند من چنین حسابی را دستور ندادم، لذا به مردم اعلام می کنم که این کار خلاف رضایت امام است و کار درستی نیست. کارهایی هم که تا حالا شده از نظر دینی و قانونی صحیح نیست و من به ایشان هم اخطار می کنم که تا 24 ساعت، کمیته خودش را منحل کند و نیروهای خودشان را با سلاح هایی که دارند تحویل کمیته مرکزی بدهند و اگر هم نکردند ما آن وقت ناگزیریم آنها را خلع سلاح کنیم».
پخش این اعلامیه، سبب شد که کروبی از همان وقت مخفی شود و تا الان هم خیلی ظاهر نشود.
کروبی معاونی به نام آقای ناطق داشت که به دستور دادستانی دستگیر شد و پس از مدتی معلوم شد که خیلی تقصیر نداشته و فکر میکرده که آقای کروبی درست است. او پس از مدتی آزاد شد، ولی خود آقای کروبی دیگر آفتابی نشد.
در این میان، بعضی ها برای آقای حسن کروبی شفاعت کردند، ازجمله آقای جلال الدین فارسی که ایشان ظاهرا در لبنان با آقای کروبی دوست و آشنا بودند. مهدوی کنی می گوید که "فارسی یک روز به کمیته مرکزی آمد و اظهار داشت که آقای کروبی مرد خوبی است، روحانی خوبی است، به هر حال در انقلاب سهیم بوده، همرزم ما بوده؛ گرچه ممکن است اشتباهی هم در این جریانات کرده باشد، شما این را تعقیب نکنید. من گفتم من به سوابق ایشان کاری ندارم، بحث این است که یک کار خلافی انجام داده و باید پاسخگو باشد. ایشان تشریف بیاورند و با اشتباه خود اعتراف کنند و به مردم هم اعلام کنند و بگویند که اشتباه کردم، زمین هایی را هم که به مردم داده اند همه را برگردانند، چون همه را به نام ایشان تصرف کرده اند. اینها خودشان را مالک میدانند. وقتی که فردی کار خلافی را بکند و بعدا بگوید اشتباه کردم ،ولی هنوز آثار جرم باقی باشد نمی شود او را مورد عفو قرار داد چون آثار اشتباهش محو نشده که از او بگذرند. هیچ حقوقی، هیچ فقهی، هیچ دینی این کارها را به این صورت نمی پذیرد". بالاخره اگر کسی یک اشتباهی باید اولا اعلام کند من اشتباه کردم ،بعد آثار اشتباه را محو بکند تا توبهاش قبول بشود، لذا بنده گفتم این موضوع ربطی به من ندارد . این دیگر مربوط به قوه قضاییه است که باید ایشان را عفو کند یا امام باید عفو کند. اما این اتفاق نیفتاد و کروبی دیگر در ملاعام ظاهر نشد.
منبع: سراج24