به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، حسین شمسیان طی یادداشت امروز کیهان نوشت:
نزدیک شدن به زمان مذاکرات جدید هستهای در نیویورک، رفت و آمدهای دیپلماتیک مقامات کشورمان، یک سال مذاکره جدی و مستمر بین ایران و ۵+۱ و مهمتر از همه رفتارهای مقامات غربی و به ویژه آمریکاییها در مواجهه با یک سال اعتمادسازی کامل مسئولان کشورمان، افزون بر انتظار عمومی برای رسیدن این ماراتن نفسگیر به خط پایان، تردیدهای قابل توجهی را در ناظران و کارشناسان و مردم پدید آورده است که آیا ادامه این روند، فرجامی درخور این همه هزینه و سرمایهگذاری خواهد داشت؟ و آیا در پس صرف بخش مهم و حیاتی انرژی دولت در دیپلماسی، دستاوردی شایسته و متناسب به دست خواهد آمد؟!
بدون ورود به مباحث فنی توافقنامهای که مدتهاست از امضای آن گذشته و قرار بود در پایان آن، کشورمان به نتایج ملموس و عینی آن دست پیدا کند، درباره اصل مذاکرات، آنچه گذشته و آنچه احتمال آن میرود، گفتنیهایی است که با هم مرور میکنیم:
۱- در گرماگرم کارزارها و رقابتهای انتخاباتی بود که دکتر روحانی، مذاکره با اروپا را با این استدلال که «اروپا، آقا اجازه است! و بدون اجازه آمریکا کاری نمیکند» بیفایده یا کمفایده خواند و اعلام کرده بود که با گفتوگو با آمریکا، در کوتاه زمانی مسئله را حل خواهد کرد. در همان ایام بود که از مذاکره در سطح و وضع آن زمان گلایه شده بود که «چرا مقام ارشد ما مثلا وزیر خارجه یا دبیر شورای عالی امنیت ملی با یک مدیر کل وزارت خارجه آنها مذاکره میکند» اندکی بعد و با پایان رقابتهای انتخاباتی، اتفاق اول افتاد و مذاکره با «کدخدا» صورت گرفت! هرچند این اقدام از سوی رهبر معظم انقلاب- که خداوند گزند را از وجودش دور کند- به عنوان «کار نابجا» قلمداد شد، ولی به هر حال، دولت مذاکره با آمریکا را هم آزمایش کرده بود تا نتیجه آنچه باشد!؟
درباره سطح مذاکرات اما وضع همچنان به همان روال سابق بود و هست و چندین و چند مذاکره در بالاترین سطح و با حضور وزیر خارجه کشورمان و معاونانش با مدیران کل و حداکثر معاونان وزارت خارجه کشورهای طرف مذاکره صورت گرفت!
۲- اندکی پیش از صدمین روز کار دولت یازدهم توافقنامه ژنو به امضای طرفین رسید و برخی از رسانهها آن را فتحالفتوح نامیده و به وجد آمدند! با آنکه آمریکاییها و صهیونیستها صراحتا میگفتند و تاکید میکردند که از نظر آنها هیچ چیز تغییر نکرده و برعکس بسیار خوشحالند که توانستهاند پس از هشت سال، فعالیتهای هستهای ایران را تعطیل کنند، هر سخن مخالفی با توافقنامه، به بدترین شکلی پاسخ گرفت و مسئولان با خوشخیالی، سخنان سران آمریکا و رژیم اشغالگر را «دارای مصرف داخلی» دانستند! و منتقدان داخلی را بیسواد و مغرض خواندند! کار به آنجا کشید که برای پاسخگویی به این خیل معترض و به زعم آنها بیسواد، از اساتید دانشگاه دعوت شد که بیایند و از توافقنامه ژنو دفاع کنند! دعوتی که تقریبا پس از یک سال بیجواب ماندن، توسط یکی از مدرسین دانشگاه به این شکل عجیب اجابت شده: «من از مفاد توافق خبر ندارم اما نسبت به کلیت آن، مثل «سگ» میایستم (!) و از توافق ژنو دفاع میکنم و هر کس که غنیسازی را متوقف کند، دست و پای او را میبوسم» (!)
۳- واکنشهای مقامات دولتی و بحث تکراری «مصرف داخلی» و نیز این نوع دفاع کردنهای نزدیکان دولت از توافقی که هیچ دستاوردی برای کشورمان نداشت، اندک اندک رنگ باخت و آتش حامیان تند آن به سردی گرائید! چرایی این موضوع را باید در تحقق پیشبینی رهبر انقلاب دانست. پیشبینی که خیلی زودتر از آنچه انتظار میرفت محقق شد و نشان داد که زیر دستکش مخملی آمریکا، دست چدنی و مشت آهنین پنهان شده است! همان اوایل مذاکرات بود که حضرت آقا صراحتا اعلام کردند که با مذاکره مخالفتی ندارند اما به آن خوشبین نیستند!
۴- در کمتر از یک سال گذشته و در حالی که توافقنامه ژنو بین ما و ۵+۱ امضا شده بود و عملا به زعم دیپلماتها، تنشزدایی و اعتمادسازی آغاز شده بود، آمریکا در چندین و چند مرحله، صراحتا کشورمان را به حمله نظامی تهدید کرد! و در همین ایام هم تحریمهای تازهای را علیه کشورمان وضع کرد که آخرین نمونه آن، تحریم هفته قبل ۸ شخص حقیقی و حدود ۲۰ شرکت اقتصادی بود! طبیعی است که این رفتارها از سوی آمریکاییها راه را بر هر گونه جانبداری از توافقنامهای که توسط طرف اصلی آن چندین و چند بار نقض شده بود، بست و تدریجاً به جز معدود افرادی که نمیتوان برای سخن آنها وزن و قدری قائل بود، کسی با آن شدت و حدت روز نخست پای این بیرق نماند!
۵- در دشمنی آمریکا و طبیعی بودن این رفتار آنها نباید تردید کرد اما انفعال و ضعف برخی از مسئولان امر در موضعگیریها، نگرانی و تردید جدی را به دنبال دارد که چرا و تا کی مسئولان ما در مقابل زورگویی و گردنکشی دشمن، به کلمات فانتزی و بیکاربرد اکتفا میکنند!؟ اینکه در مقابل تحریمهای وضع شده جدید و محدود کردن راه مبادلات اقتصادی کشورمان، به این جمله اکتفا شود که «این اقدام با روح توافقنامه ژنو در تعارض است»! یا اینکه «ما تحریمهای جدید را تحمل نمیکنیم»! و بعد، هم تحمل کنیم و هم به دنبال ادامه مذاکرات بیثمر باشیم، پسندیده و معقول است؟ یعنی اجازه بدهیم دشمن گام به گام پیشتر بیاید و ما فقط بگوئیم این کار بدی است؟!
تعجب وقتی بیشتر میشود که میبینیم این نسخه به ظاهر شفابخش، تنها در برابر آمریکاییها به کار گرفته میشود و در مقابل درشتی آنها، نرمی نشان داده میشود.
۶- اما روح توافقنامه چیست که عدهای از مغایرت تحریمهای جدید با آن سخن میگویند!؟ اصلا توافقنامه ذیروح است!؟ در یک جمله و با استناد به سخنان مسئولان دیپلماسی کشورمان «اعتمادسازی» نقطه ثقل و به اصطلاح روح توافقنامه است. یعنی قرار بوده که در پایان شش ماه اجرای توافقنامه، طرفین، اعتماد نسبی به هم پیدا کنند و در اثر اجرای دقیق و بدون تردید این توافقنامه و جلب اعتمادها، گامهای بعدی برداشته شود. ایران به گواهی اظهارات مقامات غربی و آژانس، به تمامی تعهدات خود عمل کرده و هرچه قرار بوده انجام بدهیم، با صدق و اخلاص انجام دادهایم، از اکسید کردن و تعطیل کردن و تعلیق کردن تا تعهدات نانوشته و اجرا شده دیگر! آنها هم تنها به بخشی از تعهدات بسیار اندک و کمارزششان- در مقابل تعهدات وسیع و بسیار بسیار گرانقیمت ما- عمل کردند. بنابراین باید اعتمادشان جلب میشد. اگر چنین است پس تحریمها و تهدیدهای جدید چه معنی دارد؟ در این مدت چه میخواستهاند که به آن نرسیدهاند؟ و اگر بگویند هنوز اعتمادشان حاصل نشده، سوال مهم این است که کی و کجا این اعتماد حاصل میشود؟ اگر آنگونه که آمریکاییها میگویند ۲۰ سال زمان لازم است تا اعتماد آنها جلب شود و پس از آن تحریمها - آنهم احتمالا - رفع شود، باید باز هم فقط از روح توافقنامه سخن گفت!؟
۷- با توضیحات و نظرات فوق و آشنایی با روح توافقنامه، اکنون باید گفت که میوه توافقنامه برای ما به یقین چیزی نخواهد بود مگر «رفع کامل تمام تحریمها» اما کدام تحریمها؟! تحریمهای شورای امنیت، تحریمهای اتحایه اروپا یا تحریمهای آمریکا؟ از نظر ما همه این تحریمها ظالمانه است و لغو آنها تنها میوه مذاکرات است اما طرف غربی- و حتی بعضی دیپلماتهای خودمان- درباره آن چندان هم مطمئن نیستند! آنها میگویند توافق ما نمیتواند برای شورای امنیت- که تحریمهای مهمی را ظالمانه به ما تحمیل کرده- تعیین تکلیف کند! آمریکاییها هم میگویند توافق فیمابین نمیتواند لغوکننده تحریمهای یکطرفه آمریکا باشد و برای لغو آنها نیاز به مصوبه کنگره داریم! اگر چنین است، امروز درباره چه مذاکره میشود؟ علیرغم تصریح به ضرورت لغو یکباره تحریمها از سوی مقامات کشورمان، اتخاذ مواضع دوپهلو از سوی آنها، ابهام و تردیدهای جدیدی برای مردم ایجاد میکند!
به عنوان نمونه، معاون حقوقی و بینالملل وزارت امور خارجه در تازهترین اظهارات خود گفته است:
«یکی از مولفههای توافق نهایی این است که همه تحریمها به صورت جامع برداشته شود. اگر این هدف محقق نشود طبعا ما توافقی نخواهیم داشت. با توجه به اینکه تحریمها دستهبندیهای مختلف دارند و مراجع مختلفی آنها را صادر کردهاند پیچیدگیهایی در خصوص برداشته شدن این تحریمها وجود دارد. طبق روالهایی که از دید غربیها وجود دارد تحریمها مراحل تعلیق و لغو را باید به صورت پشت هم طی کنند اما ما با این ایده چندان موافق نیستیم.»
ایشان توضیح نمیدهد که این «چندان موافق نیستیم» چه معنی دارد و آیا ممکن است به موافقت هم تبدیل شود!؟ توضیحات بعدی وی این دغدغه را بیشتر میکند آنگاه که میگوید:
«به هر حال پیچیدگیهایی وجود دارد که تحریمها با چه روشهایی تعلیق و لغو خواهند شد. به خصوص اینکه تعهداتی که جمهوری اسلامی ایران خواهد پذیرفت این گونه نیست که همه دفعتا انجام شود و ما نیز طبق مراحلی این تعهدات خود را انجام خواهیم داد؛ بنابراین وجود یک جدول زمانی برای برداشته شدن تحریمها در مقابل اقداماتی که طرف ما باید انجام دهد یکی از قسمتهای سخت مذاکراتی ما خواهد بود.»
ایشان در حالی میگوید «اینگونه نیست که همه تعهدات ما دفعتا انجام شود» که عملا و در طول ماههای گذشته، ما به تمامی تعهداتمان عمل کردهایم و هیچ چیز انجام نشدهای باقی نمانده است! و البته هیچ چیز دیگری هم نداریم که در توافق احتمالی آتی، برای نابودی یا اکسید کردن آن تعهد بدهیم! مگر آنکه به نشست سعدآباد برگردیم و همه چیز را از اساس تعلیق کنیم که امر دیگری است!