به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، فضای مجازی دربردارنده ی فرصت های زیادی است که خیلی اوقات از آن غفلت می شود. این فضا تنها برای سرگرمی نیست. شاید خیلی از ما ندانیم که در شبکه های اجتماعی گروه هایی هستند که بحث های علمی و تخصصی را به طور جدی پیگیری می کنند. یکی از این گروه ها فرهنگخانه است.
یک گروه وایبری با صد نفر عضو که همگی از چهره های شناخته شده ی فرهنگی کشور هستند. نکته ی جالب توجه آن است که این گروه وایبری هر شب با موضوع دغدغه های فرهنگی جامعه، یک مناظره در قالب میزگرد مجازی برگزار می کند. آنچه در ذیل می آید مشروح آخرین مناظره وایبری گروه مذکور است.
الهام دهقان، خبرنگار و فعال شبکه های اجتماعی: از گذشته پرسش کنایه آمیزی که همواره از سوی برخی مردان مطرح میشد این بود که چرا خانم ها برای بیرون آمدن از خانه، بیشتر وقت شان را صرف آراستن می کنند، اما حالا شماری از پسران مانند دختران آرایش می کنند. در بحث و مناظره ی وایبری امشب می خواهیم به این موضوع بپردازیم که علل گرایش پسران به الگوهای زنانه چیست؟
سید محسن میربهرسی ( معاون سابق پلیس فتا): پروفسور برناردلوییس، تیوریسین طرح تجزیه ایران در ارتباط با این بحث معتقد است در دو هزار سال گذشته هیچ کشورگشا یا نیروی خارجی ای نتوانسته بر زبان و فرهنگ ایرانی, اثرات بنیادی بگذارد که این از نشانه های فرهنگ برتر است و فرهنگ برتر همیشه بر فرهنگ فروتر چیرگی یافته است. تنها راه رویارویی با چنین فرهنگی نابود ساختن آن است. به نظرم ایجاد شیوه ای جدید اززندگی برای پسران و دختران از راهکارهای غرب برای استحاله ی فرهنگ ایرانی است. اما به یاد داشته باشیم اسلحه ای که در کمین نابودی فرهنگ ما نشسته، در اختیار ما هم میتواند باشد، ابزار شناسی بسیار مهم است.
اعظم خان آبادی(شاعر و فعال فرهنگی و رسانه ای): ضمن تشکر از فرمایشات جناب سرهنگ میربهرسی به نظرم میرسد گرایش پسران به سمت الگوهای زنانه ریشه های متعددی داردکه می شود از مهمترینش به فقدان الگوی مناسب فرهنگی در سیاست هایمان برای نسل جدید اشاره کرد.
محمد صادق افراسیابی(مدیر گروه علمی تخصصی روابط عمومی دانشکده ی خبر): البته من وقتی به این بحث توجه می کنم به نظرم میرسد این طور نیست که ما شاهد یک جنبش گرایش به الگوهای زنانه از سوی مردان باشیم. آن چیزی که ما با آن روبرو هستیم یک جابجایی در نقش ها و وظایف است. در گذشته فرض بر این بود که یکی سری کارها و فعالیتها، زنانه و یک سری کارها و فعالیتها مردانه است و همین طور تصور میشد که نحوه ی پوشش و سبک زندگی مردانه متفاوت از نحوه ی پوشش و سبک زندگی زنانه است که البته به اعتقاد من این تصور درست بود. اما الان بر اساس تفکر غربی که مبنای آن حذف هر گونه تفاوتی حتی تفاوتهای واقعی و ذاتی میان زنان و مردان است، رسانه های غربی و شبکه های ماهواره ای تلاش می کنند یک تصویر جدید از زنان و مردان ارائه دهند. در این تصویر جدید، نفسانیت و خودخواهی و توجه به جسم دلخواه، جای هرگونه بایدها و نبایدهای عقلانی، دینی و انسانی را می گیرد. مهمترین هویت هر فرد بدن او تلقی می شود و این موضوع بر خلاف مبانی اسلامی است که به اخلاق و آراستگی روحی افراد هم توجه می کند. بحران امروز، بحران آشفتگی نقش ها و روابط میان زنان و مردان به بهانه ی جهانی شدن و تحقق یک جهان یکسان است. البته پروژه ی جهانی شدن در عمل با شکست روبرو شد و الان می بینیم که نظریه پردازان فرهنگی از جهانی بومی شدن صحبت می کنند. معنای جهانی بومی شدن این است که ما یک سری نگرشهای جهانی داریم که باید در همه جای جهان یکسان باشد اما بر اساس ذائقه ی مردم هر منطقه باید برنامه ریزی متناسب با مردم آن منطقه برای تحقق جهانی شدن صورت پذیرد. این نظریه ها را بیان کردم تا بگویم که عده ای در حال تلاش هستند تا یک جهان جدید با سبک زندگی مبتنی بر شیوه ی پوشش و مصرف کالاهای غربی در تمامی جهان ایجاد کنند. فلسفه ی برندینگ هم همین موضوع بوده است که فقط یک سری کالاها و برندهای خاص در جهان مصرف شوند. حالا ما با جهانی مواجه هستیم که می خواهد گذشته ی خود را انکار کند و یک آینده ی جدید بسازد تا زن و مرد یکسان لباس بپوشند و یک سبک زندگی یکسان داشته باشند تا بازار کالای غربی در تمام دنیا حفظ شود.
سمانه ناظریان (دبیر سابق سرویس بین الملل خبرگزاری مهر) : من معتقدم مسئله گرایش مردان و پسران به سمت الگوهای زنانه واقعا وجود دارد. اما این مسئله تا حدی ریشه روانی داشته و به نظرم تا حدی به جهت از بین رفتن مرزهای بین مردان و زنان جامعه است. مسولیتهای زنان و مردان جامعه ادغام گشته و وظایف مشخص تعریف شده قبلی که تا حدی بر اساس توانمندی های بالقوه مشخص این دو جنس تبیین شده بود دیگر موجود نیست. لذا وقتی در خانواده ای که مادر و پدر هم شکل می شوند و یک نقش را در چرخاندن چرخ زندگی ایفا می کنند، بعید نخواهد بود که دختران و پسرانمان نیز تمیز داده نشوند.
هدی خان محمدی(معلم مدارس تهران و فعال فرهنگی): فرمایشات خانم ناظریان درست است. البته یکی دیگر از موضوعاتی که باید به آن اشاره کرد نقش مادران در تربیت این نسل است . دخترانی که تا دیروز به نحوی در خانواده های مرد سالار تربیت شدند، دخترانی را تربیت کردند که مرد گونه هستند تا شاید آنها قربانیان نسل بعدی نباشند. اما پسران را دختر گونه بار آوردن وکمبود های عاطفی خودشان را با پسرهایشان جبران کردند و اینکه نقش پدر ها درتربیت بچه ها به خاطر مشغله های فراوان معیشتی بسیار کم شده است.
اعظم خان آبادی (شاعر و فعال فرهنگی و رسانه ای): البته نباید نقشها با مسئولیتها اشتباه گرفته شود ، چه بسا مردان و زنانی که درتمام مسیولیتهای زندگی دوشادوش تلاش می کنند و الگوی ایرانی اسلامی زیبایی نیز برای بانو و آقای ایرانی به فرزندان ارائه می کنند .
آناهیتا برزویی(تهیه کننده و سردبیر برنامه های رادیویی): ضمن تشکر از توضیح خانم خان آبادی، یکی از دلایل گرایش پسران به سمت الگوهای زنانه میتواند اعتراض باشد اما دلیل گرایش زنان به الگوهای مردانه این است که پسران راحت تر میتوانند دور هم جمع شوند و در نقشهای مختلف به ارضای خویش بپردازند. دلیل دیگر این است که آنها از نظر احساسات وجودی واقعا زن و یا مرد هستند و در ظاهر فیزیکی آنها اشکالاتی وجود دارد که اگر رفع شود آنها به اصل خویش می رسند. یعنی این طور نیست که هر مردی احساسات مردانه داشته باشد یا هر زنی احساسات زنانه داشته باشد.
خان آبادی: البته این مساله جسمی بعید بنظرمی رسد علت فراگیری باشد و اگر فرض را بر این قرار دهیم که تااین حد فراگیر شده جای نگرانی دارد وحتی باید به دنبال ریشه های فیزیولوژیک و روانی آن باشیم.
برزویی: مثالی میزنم. بر اساس یک مشاهده تجربی که خودم داشتم. در یک جامعه کوچک مثل یک سالن ورزشی که ۴۰ بانو حضور داشتند حدودا ۷ نفر تمایل به هم جنسهای خودشان داشتند. میشود چند در صد؟ البته مابقی همجنس باز نبودند و میگفتند ما باید مرد خلق می شدیم! حتی برخی از آنها به دنبال پول برای عمل جراحی بودند.
میربهرسی: من در خصوص صحبتهای خانم برزویی اطلاعی ندارم اما به اعتقاد بنده ما هنوز نتوانستیم الگو سازی درستی بکنیم. قهرمانان ما هنوز رمبو و آرنولد هستند. ما نتوانستیم اسطوره های کشورمان را از دعواهای جناحی بیرون بکشیم. حتی همت و باکری را به نفع جریانات سیاسی مصادره کردیم. بنابراین جوانی که پرسشگر است نمیتواند به دنبال الگوی همت و باکری یا خواهران شهیده انقلاب و دفاع مقدس باشد چون میگوییم آنها متعلق به حزب ما هستند نه شما. بنابر این جوان به دنبال الگویی میرود که مصادره نمیشود.
برزویی: موافقم. کجاست الگویی که بگوییم باید مانند این باشیم؟
میربهرسی: در سنین کودکی در کتاب های درسی خود میخواندیم که آریو برزن جلو سپاه اسکندر را گرفت، همیشه آرزو داشتم بزرگ که شدم شخصیت آریو برزن را داشته باشم. کتابهای داستان و راستان را میخواندیم و الگویمان قهرمانان صدر اسلام بودند ... اما حالا چه طور؟ نگوییم جوانها گناه کردند، منحرف شدند. از خودمان بپرسیم ما برای جوانان چه کار کردیم؟
خان آبادی: موافقم
رضا پور: اجازه دهید به بحث اصلی برگردیم و یک جمع بندی از موضوع ارائه کنیم. اگر بعدها فرصت شد می توانیم در مورد اینکه چرا امروز الگوهای مناسبی برای جوانان مطرح نمی شود صحبت مفصل تری داشته باشیم. به نظرم علت شیوع الگوهای زنانه در بین پسران موضوع بحث بود که کم و بیش مواردی هم مطرح شد که به نظر من یکی از مهمترین عوامل این ناهنجاری را می شود از عنوان آن استخراج کرد و داشتن الگوهای نادرست شاید ازمهمترین آنهاست. عدم آموزش و فرهنگ سازی از طرف خانواده و مسئولان جامعه در سطح فرهنگی ، عدم ارائه الگوی مناسب ، مشکلاتی که ریشه روانی داشته و جوان را برای ابراز وجود وادار به جلب توجه با چنین مسائلی میکند و نداشتن امکانات مناسب و اصولی جهت ابراز وجود برای جوان و ... را می توان از عوامل ایجاد این موضوع برشمرد که برای برطرف کردن آن همتی مضاعف می طلبد.
منبع : فرهنگخانه