به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، با وجود اینکه وزارت جنگ در کابینه آمریکا محور تصمیمگیری های سیاسی و نظامی این کشور است، معلوم نیست آمریکایی ها چرا پست ریاست جمهوری و وزارت خارجه را حذف نمیکنند.
این در حالی است که وزارت جنگ مهم ترین ارگان دولتی در این کشور است و ابزارهای سیاسی و روشهای آن را همواره نادیده میگیرد و این کشور را همواره به دولتی مبارزه جو تبدیل کرده است. به این ترتیب است که آمریکا قدرت نظامی را تنها راه برای تامین منافع و تحقق اهداف خود می پندارد.
پایگاه خبری پانوراما الشرق الاوسط در مقاله ای نوشت که دولت اوباما هیئت مذاکره را کنار گذاشته و تنها از طریق دهانه توپ خانهها و سکوهای پرتاب موشک به دنبال رسیدن به اهداف خود است. حال باید دید آیا عقل سیاست پردازان آمریکایی عیب برنداشته است؟
از نیمه قرن گذشته میلادی تاکنون بویژه بعد از پایان جنگ دوم جهانی دولت آمریکا کم کم به سمت سیاست های جنگ طلبانه و مبارزه نظامی مستقیم پیش رفته است، اوج این روش بعد از سقوط شوروی سابق بوده که این کشور به صورت یک جانبه ای سعی کرد دنیا را تسلیم خود کند و اراده خود را بر آن تحمیل کند.
سیاست های آمریکا مبتنی بر خودکامگی و استبداد بوده و از هیئتها و موسسات بین المللی مانند سازمان ملل و شورای امنیت که باید ضامن منافع دولتها و حقوق آن ها باشد تا امنیت و ثبات را در دنیا ایجاد کند، دور شده است. آمریکا همچنین سعی کرده این موسسات را نیز از مسیر اصلی خود منحرف کرده و بر تصمیمات آنها مسلط شود و آنها را به عنوان سکویی برای تحقق منافع و اهداف خود تبدیل کند.
آمریکا به مدت دو دهه از تک قطبی بودن خود در رهبری دنیا استفاده کرده و البته در این مدت معیارهای دو گانهای را به کار برده و تناقض ها و هرج مرج زیادی را در چهار گوشه دنیا ایجاد کرده است. به این ترتیب بود ثبات و امنیت در دنیا به فراموشی سپرده شد.
مدعی فرماندهی دنیا از طریق ایجاد بدعت هرج و مرج خلاق و تکیه بر اهرم تروریسم و حمایت از سرمایه گذاری ها در این روند و توسعه و انتشار آن در دنیا قطعا به افزایش دامنه جنگها کمک کرد و بعید نیست که اولین جنگ بی هدف جهانی به این ترتیب آغاز شود.
تکیه این کشور بر دخالت در امور دولت ها و ناامن کردن آنها و از بین بردن دولتها و رژیمها و براندازی آنها باعث شده تا ارتش آن به ارتش بدون استراحت تبدیل شود. هر جا که منافع این کشور باشد، نیروهای نظامی این کشور در آن حضور دارند.
این سیاست بار اقتصادی زیادی را بر آمریکا تحمیل کرده و جنازههای نظامیان این کشور در مسیر بازگشت به خانه های خود در آمریکا در ترافیک ماندهاند. به همین علت بود که آنها به فکر افتادند تا با روشی غیر از بکارگیری نظامیان خود در دنیا بجنگند.
همه ما به یاد داریم که باراک اوباما در زمان پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری در دور دوم گفت: "دوره جنگها به سر آمده است." بله وی موفق شد ارتش خود را با راهکارهای تروریستی قدیم و جدید عوض کرده و بر نسخه تکفیری القاعده که تروریست های وحشی هستند، تکیه کند و آنها را به سمت منطقه بکشاند. به این ترتیب آمریکا میتواند منافع و اهداف خود را با تسلط بر اراده ملتها و تسلط بر حاکمیت کشورها و تعیین سرنوشتشان تامین کند.
آمریکا مدعی آزادی و دموکراسی شده و هر کسی که با آن مخالفت میکند را از بین می برد، این کشور ترس و وحشت و کشتار را در تمامی دولت ها و ملت ها به راه می اندازد. پروژه های این کشور در سوریه به دیوار حق و عدالت طلبی خورده و توازن آن از بین رفته است، اما اوباما همچنان اصرار دارد که به پیش برود تا شاید بتواند آبروی خود را حفظ کند.
آمریکا با موضع گیری مجدد خود سعی کرده از شکست در سوریه جلوگیری کند. این کشور مدعی مبارزه با چیزی شده که خودش آن را تراشیده و آن را در سوریه جاسازی کرده است، واشنگتن حتی بدون هماهنگی با سوریه و بدون مشروعیت بین المللی و بدون احترام به تمامیت ارضی و ملی و تاریخی آن ها این کار را کرده است تا در راستای توطئه های خود در منطقه، آن ها را تخریب کرده و از موجودیت ساقط کند. اما قطعا در برابر سوریه ناتوان است، چرا که پیچیدگی های این مرحله و توان دولت سوریه کوچکترین فرصتی برای موفقیت این اقدامات باقی نمیگذارد.
منبع: باشگاه خبرنگاران