حوزه سیاست خارجی «خبرگزاری دانشجو» ـ امیرحسین یزدانپناه؛ دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس چند ساعت پس از دیدار با رئیس جمهور کشورمان در نیویورک از تریبون سازمان ملل در سخنانی که البته خیلی طولانی هم نبود آنقدر گستاخانه درباره ایران حرف زد که به سرعت به یکی از موضوع های مورد بحث مردم و رسانه ها تبدیل شد. برخی سوال می کردند که چرا دکتر روحانی با کامرون دیدار کرده است؟ و برخی هم شگفت زده می پرسیدند چرا کامرون چنین حرف هایی درباره ایران زده است؟ نمی شود در این مجال کوتاه به طور مفصل به این موضوعات پرداخت اما درباره این اتفاق می توان 2 نکته زیر را برشمرد:
1-اجازه بدهید بخشی از این سوالات را با این سوال پاسخ بدهم که مگر از انگلیسی ها با آن سابقه تاریخی که در ایران دارند جز این انتظار داشتیم؟ نقش انگلیسی ها در قتل امیرکبیر، تحولات مربوط به ملی شدن صنعت نفت، صحنه گردانی «رابرت چارلز زنر» عضو سابق سازمان های اطلاعاتی بریتانیا درکودتای 28 مرداد و بازگشت مجدد محمدرضا شاه به قدرت، حمایت از صدام در جنگ تحمیلی 8 ساله، میدان داری در تحریم ها علیه ایران به بهانه موضوع هسته ای همگام با آمریکایی ها و ... جزو موارد دم دستی از توطئه ها و اقدام علیه مردم ایران توسط انگلیسی هاست و کمتر ایرانی است که وقتی درباره انگلیس حرف می زند این کشور را به سبب سیاست های استعماری و فریبکارانه اش، «روباه پیر» یا «انگلیس خبیث» خطاب نکند. این که دیوید کامرون چنان اظهارات گستاخانه ای را علیه ایران طرح کند نه تنها جای تعجب ندارد بلکه بسیار قابل انتظار هم هست و باید از کسانی که انتظاری غیر از این از انگلیسی ها داشته اند دلیل و منطق شان را پرسید.
2-اما درباره نشستن و مذاکره کردن با کامرون که بسیاری از روزنامه های روز پنج شنبه به استقبال آن رفته بودند و برخی از عنوان «تاریخی» برای آن استفاده کردند، با توجه به این نکته که بالاخره باید بپذیریم حوزه دیپلماسی حوزه نشست و برخاست با افراد و کشورهای مختلف است و باید از تریبون های مختلف برای بیان استدلال ها و منطق خود مقابل دشمنان استفاده کرد و دیدار با کامرون نیز می تواند چنین تحلیلی داشته باشد، باید یک ملاحظه مهم را هم مدنظر داشت و آن این که سال گذشته در اتفاقی که آن هم ازقضا «تاریخی» بود روسای جمهور ایران و آمریکا به صورت تلفنی با هم گفت و گو کردند. برخی همان زمان چنین استدلال می کردند که این اتفاق می تواند گره مذاکرات را بازکند. یک سال از آن تلفن تاریخی گذشته و به نظر می رسد اتفاقات یک سال اخیر فقط به واقعی تر شدن برداشت ها از طرف مقابل و آشکار شدن رویکردهای آمریکا و متحدانش در مذاکرات کمک کرده است.اکنون سوال این است که آیا قبل از برنامه ریزی برای دیدار با کامرون، ملاحظه مربوط به نتایج مذاکرات مستقیم یک سال اخیر با آمریکا و نیز آن تلفن تاریخی درنظر گرفته شده است و آیا این مراودات دستاورد قابل قبولی داشته که حالا از دیدار با نخست وزیر انگلیس به دنبال باز شدن گره های خاصی باشیم؟ صد البته دیدار دکتر روحانی با کامرون، تابویی نبود که شکسته شود اما از قِبَل نتایجی که در محاسبات طرف مقابل دارد می تواند برای ما محل تامل باشد. شاید هم می شد با در نظر گرفتن این ملاحظات و تامل ها لااقل زمان دیدار را به بعد از سخنرانی او در نیویورک موکول کرد که بتوان درباره انجام شدن یا نشدن آن جدی تر تصمیم گرفت یا حداقل دربرابر ژست های جدی و همراه با تبختر کامرون، کمتر ذوق زدگی در لبخندهای مان دیده می شد تا دکتر عراقچی دیپلمات ارشد ما مجبور نباشد بگوید: « در جاهای دیگر هم پاسخ لازم داده خواهد شد.» اصولا دیپلمات ها بهتر از هرکسی می دانند که نشست و برخاست با طرف مقابل ملاحظات و اصول جدی سیاسی و دیپلماتیک دارد به خصوص اگر طرف مقابل دشمن باشد. آن هم نه دشمن یک یا 2 ساله بلکه دشمنی که لااقل چندین دهه سابقه استعمارش برای تک تک مردم ایران آشکار است. گفتیم که باید بپذیریم در حوزه دیپلماسی باید با طرف مقابل مذاکره کرد اما با چه شرایط و ملاحظاتی؟ امیرالمومنین در نامه 53 نهج البلاغه آنجا که درباره رفتار با دشمن برای مالک اشتر توصیه هایی می نویسند، راه روشنی مقابل ما ترسیم کرده اند: «هرگز پیشنهاد صلح از طرف دشمن را که خشنودى خدا در آن است رد مکن، که آسایش رزمندگان، و آرامش فکرى تو، و امنیت کشور در صلح تأمین مى شود. لکن زنهار! زنهار! از دشمن خود پس از آشتى کردن، زیرا گاهى دشمن نزدیک مى شود تا غافلگیر کند، پس دور اندیش باش، و خوشبینى خود را متّهم کن.»