به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، آقای محمدجواد ظریف چهارشنبه هفته گذشته در شورای روابط خارجی آمریکا در پاسخ به سؤال هاله اسفندیاری، همکار جورج سوروس و مسئول بخش خاورمیانه وودرو ویلسون گفت: مذاکرات هستهای تاثیر مستقیم بر مسائل داخلی ایران خواهد داشت و در صورت شکست مذاکرات، دوستان او انتخابات مجلس آینده را به جریان غربستیزی واگذار خواهند کرد. ظریف برای اثبات این اظهارنظر خود به نتایج شکست مذاکرات در سال ۲۰۰۵ استناد کرد تا به طرف مقابل بگوید؛ به سود آنهاست که او و دوستانش در ایران را تقویت کنند چرا که به قول جک استراو، ایران در سال ۲۰۰۵ حدود ۲۰۰ سانتریفیوژ داشت اما اکنون ۲۰ هزار سانتریفیوژ دارد.
به رغم انتقادات گذشته، این برای سومین بار است که جواد ظریف در اقدامی غیرمتعارف، دغدغههای حزبی و گروهی خود را در قالب موضوع مذاکرات هستهای به صورت «علنی» مطرح میکند... اینکه آمریکا به کدام جریان سیاسی در ایران متمایل است موضوع عجیبی نیست و اینکه آن جریان سیاسی نیز تاکنون از مواهب اقدامات آمریکا بویژه در انتخابات اخیر ریاست جمهوری بهره برده، موضوع پنهانی نیست. اما علنی کردن این بدهبستانهای سیاسی، یک اقدام نابخشودنی و فاجعهبار است. ظریف یک بار در جریان مذاکرات سعدآباد در گوشهای از سالن مذاکرات از البرادعی خواست تعریف خود از موضوع تعلیق را به گونهای ارائه دهد که جریان اصلاحات در انتخابات ریاستجمهوری نهم بازنده نشود. اما این بار در آمریکا و در مقابل دیدگان همه و در پاسخ به سؤال کسی که در راستای پروژه براندازی حکومتها فعالیت میکند؛ اعلام میکند منافع غرب در پیروزی آنها در انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی است و این پیروزی جز با توافق هستهای حاصل نمیشود! اکنون با توجه به این موضوع این سؤال مطرح میشود که وی در مذاکرات هستهای به دنبال لغو تحریمها و حفظ دستاوردهای هستهای است یا پیروزی ائتلاف اصلاحطلبان در انتخابات مجلس شورای اسلامی؟ از سوی دیگر گره زدن مسائلی مانند انتخابات به تحولات خارجی آیا در راستای منافع ملی است؟ آیا این رفتار تناسبی با آداب گفتوگو با دشمن اول ایران دارد؟ آمریکا دشمن اول ایران است. با آمریکا باید اینگونه سخن گفت؟
دسامبر ۲۰۱۳ باراک اوباما در سابان و طی سخنانی، اظهاراتی توهینآمیز و البته گزافه مطرح کرد. او در سخنانی، پیروزی حسن روحانی را محصول تحریمها دانست و گفت «مردم ایران به تحریمها اینگونه پاسخ گفتند که میخواهیم روشی جدید برای برخورد با جامعه بینالمللی و همچنین تحریمها را شاهد باشیم و همین مسئله بود که موجب رأی آوردن روحانی شد و حسن روحانی را به قدرت رساند». اوباما با این اظهارنظر تلاش کرد قدرت گرفتن حسن روحانی را محصول اقدامات خود بداند. اکنون ظریف نیز بقای دولت را وابسته به توافق و به عبارتی چراغ سبز آمریکاییها میداند. حاصل جمع اظهارات اوباما و ظریف، یک ادعای خطرناک است و آن چیزی نیست جز وابستگی دولت یازدهم به تصمیمات باراک اوباما! در واقع رفتار نسنجیده باعث ایجاد چنین استدلالهایی میشود. وقتی ظریف بقای جریان خود در قدرت را وابسته به تصمیم آمریکاییها میداند، آیا استدلالی غیر از این باید کرد که از نگاه وزیر خارجه، بقا و دوام دولت نه وابسته به اقدامات و مناسبات آن با مردم، بلکه متاثر از نوع تصمیم اوباما درباره مذاکرات هستهای است.
اکنون با توجه به آشکار شدن برخی واقعیت تلخ میتوان پرسید چه کسانی به بهانه مذاکرات در حال دور زدن مردم هستند و کاسبان مذاکرات چه کسانی هستند؟
منبع: کبهان