قربانی مقبول
وبلاگ داستان کوتاه کوتاه کوتاه
گوسفند نذر قدیمی پیرمرد بود که آمده بود کنار پسرش آن را ادا کند؛ گوسفند رام و دست آموز همه جا همراهش بود، آزادانه می‌چرخید با حرکاتش شادی روز عید بچه‌ها را دوچندان کرده بود.
ارسال نظرات
captcha