به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، همنسلان من، یعنی دهه شصتیهای معروف، خوب به خاطر دارند که در روزهای نوجوانی ما هر چند وقت یکبار برنامه طنز ساخته میشد که ما را میبرد به ناکجاآباد. ساعت خوش را بیشتر از بقیه به خاطر دارم اما هر چه فکر میکنم چه تکه کلامهایی در آن بود که برای ما غیرمجاز اعلام شده بود، دیگر از این فاصله زمانی چیزی بهخاطر نمیآورم.
اما چهره ناظم مدرسه خانم مرادی را خوب یادم هست که در مراسم صبحگاه با عصبانیت اعلام کردند اگر چنین حرفهایی را در مدرسه بگوییم، نمره انضباطمان کم خواهد شد. ما هم آنروزها باور میکردیم دیوارهای مدرسهمان هم شنود دارند. یادم نمیآید که تکیه کلامهای باب شده پایش به خانهمان هم باز میشد یا نه اما هر چه بود حرفهای خیلی تند و تیز و غیرقابل بیانی نبود، لااقل پیش حرفهایی که این روزها باب و آزادانه بیان میشود، اصلا حرف بدی به حساب نمیآمد.
جالب است که همان دختران ماخوذ به حیای دیروز، امروز در یک گروه وایبری دور هم جمع شدهایم و گاهی حرفهایی در این گروه زده و جوکهایی رد و بدل میشود و بقیه با شکلکهای خنده و تائید با آن همراهی میکنند که اگر خانم مرادی ناظم مهربان آن روزها در خواب هم میدید در آینده ما چه حرفهایی با هم خواهیم زد، نمره انضباط همهمان را صفر میداد.
البته برای این تغییر در ادبیات و نوع گفتار نمیتوان تنها وایبر را مقصر دانست اما ارتباطات مجازی بهطور کلی بر تغییر سبک گفتار ما موثر است. انگار افراد بهدلیل اینکه یکدیگر را نمیبینند، همه رفتارهایشان کمی متفاوت میشود. این تغییر تا جایی است که در مطلبی جداگانه بیان کردیم خدا در دنیای مجازی هم وجود دارد. در حرفها و چت کردنها همه چیز مجاز نیست. زیاد شدن ارتباطات مجازی به نوع جدیدی از خیانت منجر شده به نام خیانتهای کلیکی. نکته تلخ قضیه اینجاست که این نوع خیانتها بسیار آهسته اتفاق میافتد و فرد گمان میکند که تنها چند کلمه تایپ کرده، در صورتی که او علاقهمند شده، رابطه احساسی داشته و حتی رابطه جنسی برقرار کرده، اما همه این اتفاقات در دنیای مجازی افتاده!
نوع دیگری از شکستن خط قرمزها این است که افراد حدود ادب را در گفتارتایپ شده رعایت نمیکنند. درست مانند همان خیانتهای کلیکی اینجا هم موضوع بیادبیهای کلیکی در میان است.
روزهای اول چنین نیست.همه جملات زیبا میفرستند و طنزهای خوب، اما کم کم سر و کله طنزهایی که ممکن است توهین به مقدسات بعضی از اعضای گروه در آن باشد هم پیدا میشود و البته طنزهایی که ممکن است هیچگاه افراد رو در روی هم نگویند.
همین چند روز قبل یکی از دوستانم تلفن همراهش را به من داد و گفت: این جوکها را بخوان! گفتم: خوب چرا خودت برایم نمیخوانی؟ گفت: خیلی زشته! من اهل این حرفها نیستم!
برایم عجیب بود وقتی که خیلی جدی میگفت اهل گفتن جوکهای نامناسب نیست، اما در گروهی که عضو بود بسیاری از این حرفها رد و بدل میشد و او هم زیر برخی از آنها شکلک خنده گذاشته بود!
خوب مگر نه اینکه شخصیت همه ما در دیدار حضوری، مکالمه تلفنی و این روزها هم نوشتنهای وایبری، باید بیانگر یک چیز باشد؟ اما انگار همه ما فکر کردهایم اینجا دنیای دیگری است باقوانین دیگر.
حتی عکسهای کنار وایبر هم برای خودشان حکایتی دارند. مثلا دوست بزرگوار دیگری دارم که محجبه بوده و روی حجاب حساسیت زیادی دارد اما در عکس کنار وایبرش این حساسیت کمرنگتر شده است. در این مورد هم روزهای اول چنین نبود اما کم کم عکسها تغییر کرد. فکر میکنم اولین عکسی که یک فرد متفاوت از اعتقاداتش میگذارد کمی برایش سخت باشد اما وقتی میگذارد و میبیند اتفاق خاصی نیفتاد، ادامه میدهد. زیرا ما متوجه نمیشویم این عکس را هر کس که شماره تلفن ما را دارد، به شرطی که شماره را ذخیره کرده باشد، میتواند ببیند. ممکن است چون ارتباط مربوط به چند سال قبل است، ما شماره او را نداشته باشیم و در فهرست وایبرمان او را نبینیم اما او ما را میبیند و خیلی راحت میتواند عکسی که به اشتراک میگذاریم را ذخیره کرده و نگه دارد.
به نظر میرسد در دنیای مجازی مثل شبکههای اجتماعی و امکانات ارتباطی مثل وایبر و لاین و... بیشتر باید حواس افرادی که مشتری پر و پا قرصش هستند، به نوع گفتوگو ورعایت موازین اخلاقی و ادب باشد، زیرا وقتی حرفی نوشته و ارسال شد، دیگر نمیتوان آن را از بین برد.یک سند قطعی و عینی است از شخصیت فرد.
در بسیاری از مواقع همین بیتامل حرف زدنها باعث دلخوری و از بین رفتن دوستیهای قدیمی شده است. همین گروه وایبری که برخی دوستیها را بعد از چندین سال در یک جا جمع کرده است، وقتی اعضا حواسشان به مهارت گفتوگو در یک جمع مثلا سیتایی نباشد، میتواند به مرور زمان باعث دلخوری شود. در گروه دوستان دوره راهنمایی من، به دلیل فرستاده شدن جوکهایی که به مقدسات جامعه توهین شده بود، دو دستگی و دلخوری ایجاد شد تا جایی که یک گروه موازی آن تشکیل شد و برخی از اعضا در آن حضور دارند و حرفهای بقیه اعضا در گروه اصلی را نقد میکنند. به نوعی غیبت وایبری هم سر و کلهاش پیدا شده.
باید بدانیم وقتی حرفی را در وایبر میفرستیم مانند وقتی که صحبت میکنیم، تیری است که پرتاب میکنیم و دیگر بر روی آن اختیاری نداریم. خیلی راحت میتوانیم شخصیت چندین و چند ساله مان را خراب کرده و باعث شویم حرمتمان خدشهدار شود. من این چند روز شاهد این بودم که یکی از قدیمیترین ارتباطات دوستیام به خاطر یک سوءتفاهم کوچک دچار خدشه شد. فردی طنزی را فرستاده بود و دیگری بخاطر حرفی که چند روز قبل در دیدار حضوری به من گفته بودند، آن را به خود گرفته و خود را از گروه پاک کرده و دلخور شده بود.
رعایت ادب و نکات اخلاقی همه جا ضروری است اما انگار در وایبر بیشتر باید حواسمان جمع باشد. نباید گرفتار موجی شویم که ایجاد میشود. هر چه میخواهیم به اشتراک بگذاریم و یا تائید کنیم را نشانه شخصیت خود بدانیم. بزرگتر و کوچکتر بودن در این ارتباطات هم وجود دارد. در فرهنگ ما بسیاری از حرفها مقابل بزرگترها زده نمیشود، اما در این گروهها چنین حفظ حرمتی باب نیست. مراقب باشیم که تمام تغییرات نامناسب اخلاقی قدم قدم پیش میآید بهگونهای که به آن عادت میکنیم و اصلا متوجه نمیشویم، کی و کجا ما تبدیل به یک انسان دیگر شدهایم.
منبع: جام جم