به گزارش گروه اشتغال« خبرگزاری دانشجو»، استارتآپ ویکند رویدادی است که در کل جهان میان جوانان طرفدار دارد. در این رویداد یا برنامه، شرکتکنندهها شامل مدیران تجاری، برنامهنویسان، بازاریابهای حرفهای و طراحان گرافیک دور هم جمع میشوند، ایدههایشان را مطرح میکنند، گروه تشکیل میدهند و هر گروه ایدهای را اجرا میکند. شرکتکنندگان در قالب تیمهایی کوچک با کمک کارآفرینان موفق ایدههایشان را به کسب وکار تبدیل میکنند.
برای اینکه از چند و چون کارشان بیشتر اطلاع داشته باشیم در جلسات همفکری، که در فضای باز یکی از کافیشاپهای تهران برگزار شده، شرکت کردیم و باهم گپ زدیم. البته تعدادشان زیاد بود؛ به همین دلیل با مصطفی و علی امیری، علی فارمد، آیدین بهرمان، پویا محمودیان و فرهاد هدایتیفرد بهعنوان نماینده دور میز گفتوگو نشستیم.
خلاقیت حرف اول را میزند
علی شصت و چهاری است و کارشناس سختافزار. بحث را خیلی صمیمی و تند شروع میکند: در این سالها مزههای زیادی از کسب و کار اینترتی را تجربه کردهایم. خلاقیت در اینجا حرف اول را میزند. هماکنون هر دوی ما کارآفرین هستیم. ما با نرمافزارهای تحت وب مجموعهای کوچک را تشکیل دادیم تا یکی از مشکلات خرید اینترنتی را که نبود اعتماد برخیها برای پرداختهای اینترنتی و تحویل محصول بود حل کنیم. این بیاعتمادی برای خودمان هم پیش آمده بود؛ میگفتیم اگر ما پول را به حساب آنها بریزیم و محصول به هر دلیلی به دست ما نرسید، از کجا باید پیگیری کنیم؟»
مصطفی شصت و ششی کارشناس رایانه از دانشگاه شهیدبهشتی است. صحبتهای برادرش را ادامه میدهد: «کار شرکتی که ما تشکیل دادیم به این صورت است که فردی که قصد خرید دارد اگر از طریق برنامهای که ما در این شرکت فعال کردیم پولش را واریز کند در هر صورت میتواند آن را پیگیری کند. مثلاً اگر تا 24 ساعت کالا به دستش نرسید انصراف میدهد و پولش را پس میگیرد.»
به اعتقاد او این ایده آنها و اجرای آن تا به حال موفق بوده و توانسته اعتماد خریداران اینترنتی را جلب کند: «الان بهطور قطع میتوانیم بگوییم از هر 9 نفر یکی حتماً در روز خرید اینترنتی انجام میدهد و هرچه اعتماد و راه برای ارتباط مجازی میان فروشنده و خریدار بیشتر شود حتماً این تعداد بیشتر هم میشود.»
پول درآوردن به همین سادگی
علی فارمد، مدیریت خوانده است و هماکنون کارآفرین است: «طرح من بر مبنای کلیک کاربران در فضای سایتهاست. در هر صفحه از سایتها، تبلیغاتی مرتبط با همان صفحه که کاربر برای استفاده باز کرده است انجام میدهیم.»
او روی موضوعی تأکید میکند: «البته اشتباه نکنید، تبلیغات شرکت ما از این تبلیغات اعصابخردکن که به زور روی صفحهها باز میشود و خودنمایی میکند نیست. همانطور که از اسم طرحم مشخص است، فرد بهطور دلخواه میتواند برای دیدن و خواندن تبلیغ و اطلاعات بیشتر روی صفحه مورد نظر کلیک کند. البته ورودی تبلیغ باید آنقدر جذاب باشد که کاربر را برای دیدن آن ترغیب کند. از مزایای این طرح این است که با هر کلیک شرکت تبلیغکننده میتواند آماری از کاربر را به دست آورد و برای ارائه خدمات بهتر از آن استفاده کند. پول درآوردن ساده است اما فکر باز و تیز میخواهد که فرد، فرصتها را از دست ندهد.»
آیدین بهرمان، هفتادی مؤسس یک سایت است. ایده او شاید به کمک خیلیها بیاید: «ما محصولاتی را که مناسب هدیه دادن است جمعآوری کردیم. کاربر با وارد شدن در سایت ما میتواند جنسیت و سن هدیهگیرنده، مناسبت و مبلغی که برای هدیه در نظر گرفته است را تعیین کند بعد ما متناسب با خواستههایش چند پیشنهاد به او میدهیم. کاربر میتواند بدون تلف کردن وقت خود در پاساژ و مغازهها و سردرگمی برای انتخاب، هدیه دلخواهش را خریداری و در محل کار یا خانه تحویل بگیرد.»
شوخی نگرفتن کار یعنی که موفقی
به اعتقاد فارمد، امروز سرعت در کسب وکار اینترنتی رشد و پیشرفت کرده است و شما نمیتوانید برای شوخی و سرگرمی وارد این کار شوید. لحظهای غفلت میتواند شما را از دور رقابت با دیگران حذف کند. اینکه بهطور جدی برای کار آستین بالا زدید و شروع کردید یعنی دنبال موفقیت هستید: «خرید و فروش اینترنتی به پدیدآورندگان کوچکترین کسب وکارها نیز این امکان و فرصت را میدهد که به مخاطبان خود حتی در سطح جهان با حداقل هزینه دسترسی پیدا کنند.»
آیدین هم صحبت او را تأیید میکند: «یک سایت اینترنتی تنها برای فروش محصول یا خدمات در داخل کشور به کار نمیرود، بلکه میتواند نقشها و کارکردهای مختلفی داشته باشد. مثلاً اگر محصول خاص و منحصربهفردی دارید که در دیگر نقاط دنیا وجود ندارد، میتوانید با معرفی آن محصول در سایت خود، دیگران را از وجود آن مطلع کنید و از این طریق به اهداف خود برسید.»
مصطفی کسب و کارشان را مانند داستان زندگی میداند: «تولد، رشد، بلوغ و مرگ. در واقع هنر ما به تعویق انداختن زمان مرگ این نوع از کسب و کار است.»
هدف همه در اینجا یکی است؛ کارآفرینی
آنها همه با این موضوع موافق هستند که در این رویداد اگر ایده خلاقی داشته باشید و حساب شده جلو بروید البته در کنار همه اینها ریسکپذیر هم باشید احتمالاً به آرزویی که اکثر جوانها در فکرشان است میرسید. جوانهای امروز دوست دارند کارهای جدید را تجربه کنند و به واسطه آن راه صد ساله را یکشبه بروند و میلیاردر شوند. آدمهایی هم در دنیا هستند که این راه را رفتهاند و میلیادر هم شدهاند.
پویا حرف همه را یکی میکند و میگوید: «حرف سر این است که ما جوانها که سرمایههای مالی هنگفت نداریم باید ایدهها و فکرمان را سرمایههای کارمان تلقی کنیم تا با اجرای آن در اندازهای محدود و کسب موفقیت کم کم آن را گسترش دهیم و به شرکتی بزرگ تبدیل کنیم. یعنی هدف همه در اینجا کارآفرینی است. هماکنون هر کدام از ما که اینجا نشستهایم، سرمان پر از ایده برای کارهای جدید است. هر زمان که ببینیم کارمان دیگر پیشرفت نمیکند سریع ایده بعدی را برای همفکری با دوستان و بهتر اجرا کردن آن مطرح میکنیم.»
آنها به آیدین اشاره میکنند و میگویند او اصلاً اهل شغلهای به اصطلاح یدی نیست اما توانسته بیشتر ایدههایش را به پول نزدیک کند. یعنی کاربلدی است برای خودش.
در برابر مشکلات باید ایستاد
آیدین از تجربههایش تعریف میکند که چرا دوستانش او را کاربلد میدانند: «کارآفرینی تجربه میخواهد؛ باید شکست بخورید تا تجربه کسب کنید. مانند بچهای که میخواهد راه رفتن یادبگیرد، آن قدر زمین میخورد و بلند میشود تا یاد بگیرد. جوانها وقتی یک بار زمین بخورند، زورشان میآید بلند شوند و دوباره از نو شروع کنند یا میترسند و فکر میکنند دیگر امکان ندارد موفق شوند. درحالی که این جزو قواعد زندگی است. باید در مقابل مشکلتان بایستید. باید شکست بخورید تا کار بعدی را بدانید چطور شروع کنید.»
به گفته فارمد، جوانان ما توانایی هر کاری را دارند ولی ایمانشان به تواناییهایشان ضعیف است: «ما جزو کشورهایی هستیم که جوانان بالاترین ضریب هوشی را دارند. اما خیلی وقتها آنها از هوش و ایدهشان استفاده نمیکنند. اگر پشتکار، انگیزه موفقیت، ابتکار، پافشاری بر حل مشکل، تحمل شکست، اعتماد به نفس و استقلال داشته باشید و آنها را در خود تقویت کنید حتماً میتوانید کارآفرین خوبی باشید.»
برای خودت کار جور کن!
به هم نگاه میکنند. انگار مشورت میکنند که از سختیهای کارشان هم بگویند یا نه. فارمد میخندد و بحث را دوباره شروع میکند: «وضعیت ما، هم خندهدار است هم گریهدار. خندهدارش را من میگویم گریهدارش را بقیه دوستان. ما به خاطر شغلمان 24 ساعته پشت سیستم و در حال بررسی سایتهایمان هستیم و این یعنی داریم کار میکنیم اما دیگران فکر میکنند ما دائماً یا داریم وبگردی میکنیم یا چت یا وقتگذرانی و بازی. مثلاً مادر بزرگم هر وقت من را میبیند میگوید از جان این رایانهات چه میخواهی؟ پس کی میخواهی بروی دنبال کار و زندگی؟! به جای وقت تلف کردن برو برای خودت یک کار جور کن...»!
پویا به نبود قانون و حمایت نشدن اشاره میکند و از حساسیتهای کار میگوید: «همانطور که فارمد گفت ما 24 ساعته همه سایتها را چک میکنیم و هر سایتی که به مشکل بخورد، حتی برای دقیقهای پائین بیاید اول از همه متوجه میشویم. برای همین همه ما روی این موضوع حساس هستیم و سایتهای خودمان را مدام چک میکنیم. انگار که بچههایمان هستند. اما امان از روزهایی که اینترنت بهطور سراسری کند میشود، همه کارهای ما به هم میریزد.»
رقابت با چاشنی دوستی
هرچندوقت یکبار که دور هم جمع می شوند هر کدام از آنها میتوانند درباره طرح خود بهطور مختصر توضیحی ارائه دهند. جالب است در این دورهمی و همفکری بدون اینکه نسبت به موفقیتهای یکدیگر در کار حسودی کنند خیلی راحت با هم دوست میشوند و تازهکارها را در جمع خود میپذیرند و تجربیاتشان را با هم رد و بدل میکنند. در واقع این جلسات و دورهمیها فرصتی است که آنها از اتفاقاتی که در یک هفته کاری پشت سر گذاشتهاند صحبت کنند و پر انرژیتر بروند تا هفته کاری جدیدی را آغاز کنند.
منبع: جام جم