به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، هرچند متأسفانه پدیده چندش آور اسیدپاشی در ایران تازگی ندارد اما عکس العمل افکار عمومی درباره ی آنچه این روزها اتفاق افتاده است حیرت انگیز است.
در سهل انگارانه تحلیل های ممکن دلیل توجه افکار عموی به اسید پاشی های اخیر آن است که عامل یا عاملان آن معلوم نیست و در بازه ی زمانی کوتاهی از یکدیگر رخ داده است به گونه ای که نتیجه ی عمل همانند قتل های سریالی است . چیزی مثلا شبیه جنایت های خفاش شب.
هرچند ازعموم مردم هم غیر از این تحلیل نمی توان انتظار داشت اما کمی توجه به حواشی ماجرا موضوع را برای اهل دقت و صاحبان خرد جالب توجه می کند.
ایران در اقیانوس متلاطم کشورهای اطرافش جزیره آرامی است. کافی است به اولین بخش خبری از هر رسانه ای گوش فرا دهید و آنچه در عراق ، افغانستان ، ترکیه و پاکستان می گذرد را با امنیت موجود در کشورمان مقایسه کنید..
موهبت آرامش در سرزمین مان آنگاه ارزشمند می شود که می دانیم داعشی ها در عراق حکومتی تشکیل داده اند ، 95 در صد مواد مخدر جهان در افغانستان تولید می شود ،بزرگترین مرکز آموزش تروریست های وهابی در پاکستان است ، 20 درصد مردم ترکیه که کرد هستند با حکومت مرکزی سازگاری ندارند و از همه مهتر ایران قربانی شدیدترین تحریم های اقتصادی تاریخ بشر است.
با این وجود ناامنی ها در ایران هرچند اندک و کم تعداد به چشم می آید. مثلا همین داستان اسید پاشی ، تصور کنید در عراق یا افغانستان رخ می داد . به نظر شما بازهم رسانه ها اینگونه به آن می پرداختند؟
در اتفاقات اخیر تا کنون 4 مورد اسیدپاشی گزارش شده است. بنا به گفته ی مقامات انتظامی در یکی از این اقدامات قربانی به دلیل رقیق بودن اسید سرپایی مداوا شده و در دیگری هم ماده ی استفاده شده اسید نبوده است.
این آمار را با شایعاتی که این روزها شنیده می شود مقایسه کنید.
آمارهای عجیب و غریبی که منبع آن اجتماع خانم ها در یه جلسه ی سبزی پاک کنی ، صف اتوبوس و یا محل انتظار شهروندان برای خرید شیر نیست. این بار شایعات در صفحات شبکه های اجتماعی رد و بدل می شود .در بین آدم هایی که لااقل خودشان ادعا دارند که فرهیخته اند و به دنبال یافتن حقیقت.
اسیدپاشی درشبکه های تلویزیونی شیک و چند صد میلیون دلاری خارجی هم بسیار مورد توجه است و اخبار آن همانند ویروس ابولا در آفریقا و جنگ در عراق به شدت و پر حرارت دنبال می شود .
اما شگفت انگیز روزنامه ها و نشریات داخلی است.
به عنوان مثال روزنامه ی شرق در پنج شنبه ، اول آبان ماه 1393
عنوان خبر " معاینه قربانی اسیدپاشی توسط وزیر بهداشت " است. متنی 2154 کلمه ای که قاعدتاً باید به مداوای یکی از دو قربانی اسیدپاشی بپردازد اما از میان سهم این خبر تنها 555کلمه است.
در این متن روزنامه ی شرق تلاش می کند ابعاد جنایت اسیدپاشی را از لابه لای حرف های مسئولین به قول خودش افشاگری کند.
خبرنگار شرق بنا بر ادعای متن به میان مردمی می رود که در اصفهان و تهران تجمع کرده اند و از نگرانی هایشان می گویند. این روزنامه اصرار دارد احتمال افزایش قربانیان اسیدپاشی را چیزی بیشتر از آماری که مسئولین اعلام رسمی می کنند عنوان کند.
اصرار عجیب و غریب روزنامه ی شرق در سیاه نمایی در اوج خود به روایت فکاهی زیر می انجامد:
یکی از قربانیان اسیدپاشی به خبرنگار ما گفت: «روز سهشنبه شنیدم به زنی دیگر اسیدپاشی شده است به همین دلیل برادرم را به اداره آگاهی فرستادم و در آنجا به او گفتند این خبر صحت ندارد.»
دوستان روزنامه ی شرق در نهایت برای جذاب کردن متن خود سخن یکی از نمایندگان مجلس را نقل می کنند که می گوید:
«متاسفانه دستاندرکاران بهداشت و درمان در رابطه با این موضوع کوتاهی کردند و باید بهموقع راجع به درمان این افراد اقدام میکردند.»
ادعایی که لااقل با تیتر خبر و عکسی که این روزنامه در صفحه ی اولش منتشر کرده است در تناقض است.
سرانجام روزی این معما هم حل خواهد شد و عامل یا عاملان آن به مجازات خویش خواهند رسید.مرتکبان این حوادث در هر لباسی که باشند مجرم اند و مستحق شدیدترین مجازات ها .
اما تا آن زمان عاقلانه ترین رفتار آن است که همه خویشتن داری کنند و از گمانه زنی بپرهیزند. اصل ساده ای که بسیاری آن را نادیده گرفته اند و ماجرای اسیدپاشی را هم به میدان تسویه حساب های سیاسی تبدیل کرده اند.
هرچند ادب سیاسی این جماعت یکبار در عربده کشی های خیابانی بعد از انتخابات 88 به رخ مردم ایران کشیده شده بود اما حتی از آنان هم بعید بود که از نابودی زندگی دوقربانی اسیدپاشی اینگونه سوءاستفاده کنند.
اتهام زنی به حزب الله ، ناکارآمدنشان دادن دستگاه های انتظامی ، توهین به غیرت دینی آمران به معروف و ناهیان از منکر و باج خواهی برای گروه ها و فرقه های انحرافی اوج ناجوانمردی است که بازهم در کارنامه ی معاندان انقلاب اسلامی ثبت شد. رفتاری که آنقدر در میان آنان با شدت ادامه دارد که ناخودآگاه انسان را به یاد الگوی آمریکا وداعش می اندازد. شاید اصرار آنان بر داشتن آمارهایی جدا از آنچه مسئولان می دهند هم به همین دلیل است.
راستی به این جمله ی " مبادا با شعار امر به معروف ناامنی آغاز شود " آقای رئیس جمهور دقت کرده اید؟ بعید است ایشان برای دلجویی هوادارنشان و پرکردن سبد رأی ، در فضای غبارآلود این روزها اینگونه کلامی را فرموده باشند.
به احتمال زیاد آقای رئیس جمهور به طور ناگهانی و بدون اطلاع از فضای مسموم اتهام زنی به دلسوزان انقلاب اسلامی ، به ناگاه تصمیم می گیرند مبانی عملی امر به معروف و نهی از منکر را تبیین کنند. نظر شما چیست؟
منبع: فرهنگ نیوز