به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، بعد از میلی منفرد، توفیقی و فرجی دانا این نوبت نیلی احمدآبادی بود که نتوانست به ساختمان شهرک قدس راه یابد و بر صندلی وزارت علوم تکیه بزند. ظاهرا قطار چهره های مطرح اصلاح طلبان به وزارت علوم نمی رسند. این در حالی است که بیش از یک سال از تشکیل دولت یازدهم به ریاست حسن روحانی می گذرد اما همچنان کابینه تکمیل نشده است. مجلس شورای اسلامی بارها شرایط خود را برای رأی دادن به وزرا اعلام و بر آن تأکید کرده است. اما گزینه های پیشنهادی دولت نظر مجلس شورای اسلامی را همچنان تأمین نکرده است. اما چرا این وزارت خانه در دولت روحانی اینقدر پرحاشیه شده و چرا اصلاح طلبان حاضر نیستند تحت هیچ شرایطی وزارت علوم را از دست بدهند؟ به عبارت دیگر چرا وزارت علوم برای اصلاح طلبان تا این حد اهمیت پیدا کرده است؟ به نظر می رسد برای رسیدن به این مطلب باید به واکاوی نقش و حضور جریان های اصلاح طلبی در وزارت آموزش عالی یا همان وزارت علوم پرداخت و حوادث را مبتنی بر جریان شناسی سیاسی ریشه یابی کرد.
اصلاح طلبان از ابتدا دولت روحانی را یک دولت انتقالی قلمداد می کردند. آنان هر چند روحانی را گزینه ی مطلوب خود برای ریاست جمهوری نمی دانستند اما با توجه به شرایطی که قبل از انتخابات حضور داشتند تلاش کردند اوضاع را به نفع خود تغییر دهند. اصلاح طلبان تلاش زیادی داشتند تا وزارتخانه ها را تصاحب کنند اما این انتظار آنان تا حد زیادی برآورده نشد. دلخوریی که در سخن سران اصلاح طلبی بیان شد تا جایی که سید محمد خاتمی صراحتا از تغییر بنیادی در برخی از ورازتخانه ها نظیر وزراتخانه های کشور و اطلاعات و ... دفاع کرد و جریان اصلاح طلبی از وضعیت موجود تقسیم وزارتخانه ها اعلام نارضایتی کرده است. از این رو وزارتخانه های مهمی همچون وزارت کشور، وزارت اطلاعات، وزارت امورخارجه به چهره های اصلاح طلب واگذار نشد، هر چند به چهره های صریح اصول گرایی هم واگذار نشد. اما اصلاح طلبان برای تصاحب سه وزارتخانه برنامه ریزی شده و با هدف وارد شدند و تمام تلاش خود را برای رسیدن به آن به کار بستند. سه وزارت خانه ی آموزش و پرورش، ورزش و جوانان و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری برای اصلاح طلبان وزارتخانه های حیاتی بوده و هستند. لذا به راحتی حاضر به ترک آن نیستند.
در اولین دوره ی معرفی وزرا به مجلس از سوی روحانی نیز این سه وزارتخانه با وزرایی اصلاح طلب معرفی شدند که هیچکدام موفق به اخذ رأی اعتماد نشدند. جعفر میلی منفرد برای وزارت علوم، محمدعلی نجفی برای وزارت آموزش و پرورش و سلطانی فر برای وزارت ورزش و جوانان. این سه نفر سه چهره ی برجسته ی جناح اصلاح طلبان بوده و مواضع روشنی در فتنه ی 1388 نداشتند و از طرف دیگر جریان های رادیکال اصلاح طلب نسبت به آنان احساس نزدیکی داشته و احتمال فعال شدن در وزارتخانه های آموزش و پرورش، ورزش و جوانان و وزرات علوم بسیار زیاد و قابل پیش بینی بود. این فرضیه با حضور و رأی اعتماد فرجی دانا تأیید شد. فرجی دانا هر چند در اسم وزیر علوم بود اما تصمیم سازی و تصمیم گیری برای سیاست های کلان این وزارتخانه از سوی جریانی خاص در وزارت علوم اتخاذ می شد. این جریان آنقدر در کار خود فعال و مصمم بود که حتی حاضر شد بر سر این اهداف فرجی دانا را به استیضاح مجلس بکشاند و در حال حاضر هم اثرات آن در فعالیت های وزارت علوم مشخص است.
جنجال بر سر موضوع بورسیه ها و تلاش برای تبدیل کردن آن به عنوان یک فساد و رانت دولتی از سوی دولت گذشته، هدفی بود که رسانه های وابسته و زنجیره ای مجازی و مکتوب اصلاح طلبان به صورت پیوسته، پرتکرار و برنامه ریزی شده بر روی آن مانور داده و تلاش کردند با فضاسازی علیه مجلس و با تحت فشار قرار دادن نمایندگان مجلس، اوضاع را برای عدم استیضاح وزیر علوم و رأی آوری نیلی احمدآبادی فراهم کنند که موفق به ایجاد آن نشدند. این فضاسازی و دروغ رسانه ای با بیانیه وزارت علوم، پوچ بودن ادعای نیروهای رادیکال اصلاح طلب را بیش از پیش مشخص ساخت.
اما همه ی این تلاش های اصلاح طلبان نتوانست زمینه را برای رأی آوری گزینه های آنان در مجلس شورای اسلامی فراهم آورد. جالب اینکه گزینه های بعدی دولت برای این سه وزارتخانه نیز از جناح اصلاح طلبان بودند. بعد از سلطانی فر برای وزارت ورزش و جوانان، رضا صالحی امیری، نصرالله سجادی همگی جزو نیروهای اصلاح طلب مطرح بودند که مجلس به آنان برای تصدی وزارت ورزش و جوانان رأی اعتماد نداد. توفیقی، فرجی دانا و نیلی هر سه به عنوان چهره های اصلاح طلب برای تصدی وزارت علوم محسوب می شدند. که توفیقی و نیلی با اقبال مجلس روبرو نشد و فرجی دانا نیز پس از مدتی استیضاح و از وزارت برکنار شد. نگاهی به شخصیت های مطرح از سوی دولت برای تصدی این سه وزاتخانه نشان از برنامه ریزی جناح اصلاح طلب برای این سه وزارتخانه دارد که به هیچ وجه راضی به ترک و عقب نشینی نیستند از این اصلاح طلبان در رسیدن به اهداف خود از اصول گرایان هم اصول گرا تر هستند.
شاید یکی از دلایل اصلاح طلبان برای حضور در وزات علوم، استفاده از فضای دانشجویی و ظرفیت دانشگاه ها برای اهداف و اغراض سیاسی خود باشد. به عبارت دیگر اصلاح طلبان به دنبال آن هستند که با استفاده از ظرفیت ها و امکانات وزارت علوم با نفوذ بر روی جریان های دانشجویی و ایجاد تشکل های همسو زمینه را برای حضور گسترده تر خود در عرصه های دیگر قدرت فراهم سازند. سابقه ی حضور اصلاح طلبان و جریان های رادیکال آن در فضای دانشجویی در فتنه ی سال 1378 و 1388 تأییدی بر این ادعاست.
ناآرامی های سال 1378 از دانشگاه و کوی دانشگاه شروع شد. به عبارت دیگر یکی از محمل های نیروهای رادیکال اصلاح طلب استفاده از فضای دانشگاه به نفع اهداف و اغراض سیاسی خود بود. معین وزیر دولت اصلاحات به جای آرام سازی فضای دانشگاه و تلاش برای حل بحران در فضای دور از تنش، بر ناآرامی دانشجویان افزود و باعث شد تا اعتراض ها تبدیل به فتنه ای سیاسی شده و فرصت طلبان با استفاده از این محمل، آن را به خیابان بکشانند. به عبارت دیگر جریان های سیاسی رادیکال در تیر سال 1378 تلاش کردند از فضای دانشجویی و دانشجویان برای اهداف خود استفاده کنند. این فتنه تا جایی پیش رفت که حوادث سال 1378 به حوادث کوی دانشگاه معروف شد و با فضای دانشگاه و دانشجویی گره خورد.
در حوادث سال 1388 نیز نیروهای اصلاح طلب و جریان های رادیکال تلاش کردند با تحریک دانشجویان در مجامع علمی و دانشگاهی، طبقه ی متوسط جامعه را در مقابل نظام اسلامی قرار دهند. حوادث روز عاشورای سال 1388 که در یک فضای دانشجویی اتفاق افتاد، تلاشی بود برای شبیه سازی حوادث سال 1378 در محیط دانشگاهی که با خیزش جامعه و مقابله با این جریان، جریان های رادیکال به اهداف خود نرسیدند. از این رو نباید در لحظت حساس با تحلیل های نادرست تنگه ی احد را رها کرد.
نتیجه گیری
از این منظر دیدبان معتقد است با توجه به فضای ایجاد شده بر سر تصاحب وزارت علوم از سوی اصلاح طلبان و جریان های رادیکال این جریان و همچنین با توجه به هزینه هایی که مجلس بر سر مخالفت با گزینه های دولت در این زمینه در افکار عمومی داده است، باید بر اصول ایستادگی کرد تا دوباره شاهد درگیری های سیاسی و امنیتی در محیط دانشگاهی نباشیم. لذا وزارت علوم تنگه ی احد نظام است که نباید به راحتی آن را رها کرد!
منبع: دیده بان