به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، کودک عضوی از جامعه تعریف می شود که هنوز به دلیل عدم تجهیز به مهارت های اجتماعی مورد نیاز نقش ها، نقشی مؤثر در سازمان اجتماعی ندارد. به باور کارشناسان اگر چه این تعریف از مفهوم کودک، سنتی شمرده می شود، هنوز هم مهم ترین تعریف این مقوله است. تعاریف دیگر این مقوله، نگاه خاصی به مفهوم "کودکی" دارند که برداشت امروزی از مفهوم کودک و دوران کودکی را شکل می دهند. نگاه کنونی به کودک و دوران کودکی، رد شده از فیلتر نظریات علمی، دوران جنگ و تحولات رسانه ای است. بنابر این برای فهم این تغییر مفهومی و چگونگی شکل گیری آن، باید نگاهی به تاریخ انداخت. تاریخی که هر چند ممکن است به لحاظ تعداد سال ها گستره ی کمی را در بر گیرد اما از نظر مقدار تحولاتی که در آن اتفاق افتاده است شاید هیچ نظیری در تمام دوران زندگی بشر نداشته باشد.
مفهوم کودکی و رسانه ها
از میان تحولات بزرگ دوران مدرن، صنعت چاپ مفهوم کودکی را بیشتر از دیگر عوامل دچار تحول کرد. پیدایش صنعت چاپ، پایان دوران «کودکی» یا حتی «بزرگسالی» بیولوژیک است. با پیدایش این صنعت، کودک باید برای بزرگ شدن، خواندن و نوشتن بیاموزد، به جهان ادبیات نوشتاری و چاپی پا بگذارد. آموزش ببیند و تربیت یابد. در واقع با اختراع چاپ مقوله «کودکی» به یک نهاد اجتماعی تبدیل می شود. ماشین چاپ مهم ترین تحول رسانه ای را بوجود آورد و دوران زندگی بشر را به قبل و بعد از خود تقسیم کرد. قطعا کودکی نیز مفهومی بود که باید تغییر می کرد تا با سیر پیشرونده تکنولوژی هماهنگ شود و از جامعه بشری عقب نماند. ماشین چاپ ضرروت یادگیری خواندن و نوشتن را برای کودکان دو چندان کرد. یادگیری خواندن و نوشتن فعالیتی ذهنی بود و متمایز از کارهای بدنی همچون کشاورزی. بنابراین ذهن کودکان در مسیر رشد گام نهاد تا هر کدام از این کودکان خود در آینده منشا تحولاتی باشند که بر زندگی دیگران تاثیر بگذارد و بار دیگر مفهوم کودکی را در مسیر تغییر قرار دهد. ذهنی که در کودکی راه پر رنج آموختن را بر خود هموار می سازد و یاد می گیرد چگونه در دنیا بزرگسالان نقش ایفا کند، از همان کودکی یاد می گیرد که که خلاقیت های خود را به زبان روز بیان کند، به دیگران بفهماند و دنیای را تغییر دهد.
سینما
از همان سال های اولیه اختراع سینما، کودکان و دوران کودکی یکی از مهمترین موضوعات مورد توجه سینماگران بود. سینما و سینما گران، کودکان را از دو جنبه مورد توجه قرار می داند:
مخاطب فیلم: مدتی پس از اختراع سینما و زمانی که سینماگران به وجه تجاری سینما پی بردند، از پدر و مادرها خواسته می شد که برای ورود کودکان شان به سینما بلیط تهیه کنند. این تصمیم بیش آنکه از جنبه تجاری مهم باشد از این نقطه نظر مهم است که پس از آن کودکان به عنوان یکی از گروه های سنی جامعه، دارای حقوق و تکالیفی شدند. البته چه قبل از این اتفاق و چه پس از آن، تغییرات در شخصیت و مفهوم کودک در حال شکل گیری بود چرا که کودکان به عنوان مخاطب، تحت تاثیر پیام هایی بودند که از فیلم ها دریافت می کردند. آن ها با تماشای فیلم ها یاد می گرفتند که چگونه در موقعیت های مختلف اجتماعی به ایفای نقش بپردازند. شدت تأثیر این فیلم ها از آن جهت بود که برای کودک، فیلم چیزی جز واقعیت نیست. به عبارتی کودک برای فیلم ها جنبه تصوری و خیالی قائل نیست، از نظر او آنچه که می بیند جزئی از زندگی واقعی است. تاثیر این فیلم ها زمانی بیشتر می شد که محتوای فیلم برای کودک جذاب و دارای کشش بود.
موضوع فیلم: کودک دنیای خاص خود را دارد، دنیایی که جذابیت آن باعث می شود سینماگران بدان بعنوان سوژه ی فیلم سازی نگاه کنند. فیلم هایی که با نگاهی به دنیای کودک ساخته می شد نقش مهمی در تصویری سازی کودکان از خود داشت. کودکان با قهرمان کودک فیلم همزاد پنداری کرده و تاثیری که می گرفتند باعث ایجاد تغییراتی در زندگی آن ها می شد.
اختراع تلویزیون و تاثیرات آن
از میان اختراعات قرن بیستم، تلویزیون به گونه ای مضاعف و خاص بر زندگی کودکان و مفهوم کودکی تاثیر گذارد. آن ها بدون آنکه از خانه بیرون روند و در یک فعالیت اجتماعی (همچون فیلم دیدن در سینما) مشارکت جویند برنامه هایی را که مورد علاقه شان بود از تلویزیون تماشا می کردند. تاثیری که کودک از تلویزیون می پذیرد محصول عوامل مختلفی است. نوع تصویرپردازی تلویزیون از کودک، میزان تعاملات اجتماعی کودک، نوع برخورد پدر و مادر با او و ... برخی از این عوامل اند. پس از همه گیر شدن تلویزیون، تاثیرات آن بر روی کودک به قدری زیاد بود که عده ای از کارشناسان از آن به عنوان «زوال دوران کودکی» یاد کردند. تلویزیون مرزهای میان کودکی و بزرگسالی را مخدوش کرد و این دو عالم را با هم در آمیخت. در جامعه و فرهنگ مبتنی بر تلویزیون، سلسله مراتب آموزشی و اصول اطلاع رسانی ویران شده است. کسی که در مقابل تلویزیون قرار دارد یک بیننده و تماشاچی است نه یک خواننده. آن چه این تماشاچی می بیند تصاویری است متحرک و در حال تغییر که گاه تا 1200 تصویر در ساعت می رسد. تلویزیون افق اندیشه را بالا نمی برد چرا که ساختار آن چنین اقتضایی ندارد. تلویزیون پیام ها و اطلاعات خود را در شکل و ساختاری پخش می کند که برای همه کس و در همه حال قابل دریافت است و این بدان معناست که تقسیم بندی ها و ملاک هایی برای جدا کردن «کودک» از بزرگسال وجود ندارد.
ماهواره و اینترنت
اینترنت به عنوان یک پدیده جهان شمول، امکان و فرصتی برای کاربران فراهم می کند که بتوانند تمام اطلاعات و خدمات مورد نیاز خود را در هر زمان، هر کجا و به هر میزان که بخواهند، دریافت کنند. در جهان امروز، فرهنگ رسانه ای با برتری رسانه ی اینترنت، فراگیرترین و مسلط ترین فرهنگ تاثیرگذار در جامعه است. طبیعتا مفهوم «کودکی» یکی از مفاهیم متاثر از این فرهنگ است. در اینترنت هیچ کنترلی بر محتوای ارائه شده و جود ندارد و حتی در بسیاری از کشورهای پیشرفته ی دنیا والدین نمی دانند چگونه بر فرزندانش در استفاده از اینترنت کنترل داشته باشند. مهارت کودکان امروز در استفاده از اینترنت باعث می شود بتوانند به هر گونه محتوایی دسترسی داشته باشند. در واقع آن ها قبل از اینکه به سن مطلوب و مشخص برای دست یابی به یک مطلب برسند در اینترنت بدان دسترسی پیدا می کنند. رها شدن از زمان و مکان، به هم ریختن برنامه ها و در نتیجه نظم مسلط بر برنامه ها، اعتیاد به فضاهای خاص اینترنتی و نهایتا جداشدن از واقعیت، مهم ترین تحولی است که امروزه مفهوم «کودکی» با آن روبروست.
ماهواره دیگر رسانه ی مهم عصر انفجار اطلاعات است. خانواده هایی که این رسانه را در اختیار دارند اطلاعات و آگاهی بیشتری نسبت به دیگر خانوداه ها دارند. آن ها برای پر کردن اوقات فراغت خود امکان انتخاب های بیشتری دارند. طبیعتا فرزندان چنین خانواده هایی وقت بیشتری را با رسانه می گذرانند. ماهواره گرایش به جهان وطنی نگریستن را بیشتر می کند و این گرایش از همان اوان کودکی شکل می گیرد. آن ها از همان ابتدای کودکی آرزوهای بزرگسالانه در خود پرورش می دهند و به دنبال کسب تجربه های جدید هستند. بین کودکانی که مرتبا از ماهواره استفاده می کنند و آن هایی که استفاده نمی کنند، تفاوت های فاحشی وجود دارد؛ شکاف های مذهبی، تغییر نگاه به مقوله ی مصرف، تفاوت نگاه به مسئله ی جنسیت از جمله ویژگی هایی است که در کودکان به وجود می آید و تقویت می شود.
جمع بندی
گاه تأثیر محصولات رسانه ای از حد تقلید آنی فراتر می رود و مدت ها زندگی فرد را دگرگون می کند و ساخت شخصیتی او را پایه ریزی می نماید یا تغییر می دهد، چرا که رسانه ها، خواسته ها، آرزوها و احساسات انسان را نمایش می دهند. طبق تحقیقات، تأثیرپذیری کودکان هشت تا یازده سال بسیار شدید است. کودک به فیلم دل می بندد، فعالانه در ماجراهای آن شرکت می کند، دنبال وقایع را با ذهن خلاق خود حدس می زند و با قهرمانان فیلم - خصوصاً شخصیت های محبوبش- منطبق می شود. به نظر دیدبان در این سنین قهرمانان فیلم از نظر کودک قوی ترین انسان ها هستند. کودک آنچه را می بیند چیزی جز واقعیت نمی داند. آنچه مهم است اتفاقات و آدم هاست: این که هنرپیشه چه کار می کند و در برخورد با ماجراها چه واکنش هایی از خود بروز می دهد. این ها جریانات رسانه ای است که باعث شده «کودکی» در حال حاضر مفهومی متفاوت از گذشته داشته باشد
منبع: دیدبان