به گزارش گروه فضای مجازی« خبرگزاری دانشجو»، این روزها برنامههای تلویزیونی کودک و نوجوان که از شبکههای سیما پخش میشوند، تا حدودی توانستهاند جای خود را در سبد فرهنگی خانوادهها باز کنند. این برنامهها با رویکرد آموزشی و سرگرمی ساخته میشوند و با بازیهای کودکانه و شعر سعی دارند مفاهیم و هنجارهای اجتماعی را به کودکان بیاموزند.
درباره چگونگی و ارزیابی کمیت و کیفیت برنامههای رسانه ملی، مرتبط با قشر کودک و نوجوان، با دکتر ابراهیم فیاض به گفت و گو نشستیم. ابراهیم فیاض پژوهشگر حوزه جامعه شناسی و استادیار گروه انسانشناسی دانشگاه تهران می باشد. وی مدرک کارشناسی را در رشته پژوهشگری از دانشگاه تهران کسب کرد و مدرک کارشناسی ارشد را در رشته مردم شناسی از همین دانشگاه و همچنین مدرک دکترای خود را در رشته فرهنگ و ارتباطات از دانشگاه امام صادق (ع) اخذ کرده است.
رسانه نقش تاثیرگذار و مهمی در تربیت فرزندان بازی میکند
جناب آقای محمد عشقی زاده، نقش رسانهای مانند: تلویزیون در تربیت فرزندان به چه میزان است؟
قطعاً رسانه نقش تاثیرگذار و مهمی در تربیت فرزندان بازی میکند، چرا که کودکان امروز در معرض تهدیدات فرهنگی فراوانی قرار دارند که اهم آنها از سوی رسانههای غربی وارد میشود. برای مثال: میتوان به کارتونها و بازیهای رایانهای اشاره کرد که کودکان زمان زیادی در طول روز را به آنها اختصاص میدهند.
یک برنامه آموزشی و مفرح که بتواند کودک را پای تلویزیون نگه دارد، قطعاً میتواند نقش بسزایی در آموزش او ایفا کند. برای مثال: کارتونی مثل «فرار مرغی» با محتوای اسرائیلی، به آسانی در میان کودکان جا باز میکند و بین آنها منتشر میشود بدون اینکه والدین و حتی مسئولان به فحوای آن دقت کنند.
رسانه ملی ما چه میزان توانسته خلأ موجود در این زمینه را پر کند؟
به نظر میرسد تا حدودی در این کار موفق بوده است. برنامههایی مثل: عمو پورنگ و خالههای تلویزیون و عموهای فیتیلهای توانستهاند مخاطب خود را جذب کنند و کودک و نوجوان را پای تلویزیون بنشانند. از طرفی، نویسندگان و تهیهکنندگان این برنامهها نیز، با مطرح کردن هنجارهای اجتماعی و آموزش به خوبی توانستهاند این قشر را تغذیه کنند.
اما قطعاً هیچ کاری 100 درصدی نیست و قطعاً خلأ هایی هم در آن وجود دارد. برای مثال: گاهی پوششهای این عموها و خالهها و صحبتهای آنها میتواند برای کودکان بدآموزی داشته باشد. کودک و نوجوان ما باید بداند که در جامعه نمیتواند با پوششهای رنگی به این شکل که مجریان برنامه از آن استفاده میکنند ظاهر شود. اما بازهم میگویم، این قشر توانستهاند آنطور که باید جای خود را باز کنند و بهحق کارهایشان هم آموزنده است و نمیتوان از آنها خورده گرفت.
منظورتان از هنجارهای اجتماعی و آموزش چیست؟ بدین معنی که کودک چه مسائلی را باید در خلال برنامه تفریحی بیاموزد؟
بررسی این موضوع و آوردن مصداق برای آن بسیار ساده است. به عنوان مثال: وقتی یکی از مجریان برنامه در شروع آن از نوجوانان سؤال میکند که آیا تکالیفشان را انجام دادهاند یا خیر. و یا به کودکان میگوید: فاصلهشان را تا تلویزیون رعایت کنند، در حال آموزش به آنهاست. امروز کودکان ما بسیار باهوشتر از نسلهای قبلی هستند و لازم نیست به آنان بابت رفتارها و وظایفشان تذکر داد. به راحتی میتوان با طرح سؤال از آنها، این قشر را متوجه کرد که باید کارهایشان را انجام دهند.
یا در مواردی دیگر میبینید مجریان تلویزیونی با اجرای سرودی در مورد مسواک زدن و یا رعایت نظافت، به سادگی این موضوعات را برای آنها و در ذهنشان نهادینه میکنند.
مصداق این موارد بسیار است. چیزهایی که حالا به ذهن من میرسد، جزئی از کلیات است. این برنامهها در قالب فعالیتهای تلویزیونی، هنجارهای اجتماعی و آموزشهای زندگی را به کودک و نوجوان ما میدهند و در خلال سرگرم کردن، نقش مهمی در آموزش و تربیت آنها ایفا میکنند.
اما همانگونه که این برنامه میتوانند مؤثر باشند، احتمال اثر معکوس هم دارند. برای مثال: اگر در برنامهای موضوعی به اشتباه منعکس شود، میتواند در ذهن کودک و یا نوجوان باقی بماند.
این مسئله در مورد همه مسائل صادق است. اینکه ما بخواهیم رسانه تاثیرگذاری مثل تلویزیون را با خردهگیری از احتمال اشتباهات محکوم کنیم، کار درستی نیست. به هر صورت با همه محدودیتهای موجود و هجمه رسانههای غربی، این رسانه به خوبی توانسته جای خود را باز کند و مخاطبش را پای تلویزیون بنشاند.
به همین دلیل، نمیتوان اشتباهات سهوی آنان را بزرگ کرد و پای خسارتهای آموزشی نوشت؛ چرا که به قول معروف، دیکته نانوشته غلط ندارد و هر کاری در اجرا میتواند اشتباهاتی را به همراه داشته باشد.
قدرت کپی برداری کودکان بالاست
اگر بخواهید محتوایی برای یک برنامه معین کنید، روی چه موضوعاتی تمرکز میکنید؟
موضوعات متنوعی در زمینه کودک و نوجوان وجود دارد. مقتضیات این گروه سنی و تربیت آنها آنقدر گسترده است که اگر بخواهیم، میتوانیم تمام برنامههای تلویزیون را به آنان اختصاص دهیم؛ اما در جواب سؤال شما باید نکتهای را ذکر کنم که حائز اهمیت است و برنامهسازان ما باید به آن دقت داشته باشند.
ببینید. وقتی کودکی کاری را در خانه و یا اجتماع انجاممیدهد و یا حرفی را می زند که جزو آموزشهای خانواده نیست و به نوعی تعجب خانواده را برمیانگیزد، همه کنجکاو میشوند که او این حرف و رفتار را از کجا یاد گرفته است. کودک با شهامت در پاسخ به این سؤال که این موضوع را از کجا شنیده است و یا این کار را از کجا یاد گرفته است، میگوید: فلان عمو یا فلان خاله در تلویزیون این حرف را زد یا این کار را کرد.
موضوعی که بسیار حائز اهمیت است، قدرت کپی برداری کودکان است. آنها هرچیزی را که ببینند و یا بشنوند کپی میکنند و از آن استفاده میکنند.
اگر بخواهیم با این رویکرد به برنامههای تولید سیما نگاه کنیم خیلی از برنامهها تولیدی آنها اشاعه فرهنگ غلط است.
درست است. متاسفانه امروز در رسانه ملی شاهد این هستیم که برخی برنامهها ساخته میشوند بدون اینکه توجه شود مخاطب تلویزیون عام است و کودک و نوجوان هم این برنامه را میبیند. شما میبینید در یک سریال کمدی، بازیگران برای خنداندن مردم به هر ابزاری دست میبرند و مدتی نمیگذرد که حتی شوخیهای آنها با هم ذکر دهان کودکان و نوجوانان میشود.
این مسئله باید دقت شود که رسانه ملی با وجود گستردگی بالایی که دارد، کار سختی انجام میدهد و بیش از پیش باید در تولیدات خود دقت کند.
تلویزیون رسانه اول من است
به عنوان سؤال آخر، اگر بخواهید رسانهها را در آموزش و تربیت کودکان دستهبندی کنید، گزینه اول شما کدام رسانه است؟
قطعاً تلویزیون رسانه اول من است. این رسانه با گستردگی بالا از نظر پخش و مجانی بودن، تفریح همه کودکان و نوجوانان است و به راحتی میتواند در تربیت یک کودک از جنوبیترین نقطه کشور تا شمالیترین نقطه آن تأثیر بگذارد. رسانه ملی به دلیل فراگیر بودن و تبعیض ناپذیر بودنش، برد فراوانی دارد و این موضوع بسیار با اهمیت است.
منبع: فرهنگ نیوز