به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، خوانندهای جوان به دلیل بیماری سرطان از دنیا میرود. خیل طرفداران او در کشور به عزا مینشینند. جمعیت قابلملاحظهای در مراسم تشییع جنازه او جمع میشوند. جمعیتی که تاکنون برای هیچ هنرمندی جمع نشده بود. فورا جریان رسانهای معاند و ضدانقلاب تلاش میکند از این اتفاق و این ظرفیت عمومی قابل توجه استفاده کرده و آن را تبدیل به یک اعتراض به نظام کند. بهانه را هم چندی قبل، یک زن سیاسی مطرح کرده بود. بنزین پتروشیمی و پارازیت! رسانههای ضدانقلاب طی روزهای اخیر بار دیگر با طرح این ادعا که سرطان در ایران مرتبط با بنزین پتروشیمی و نیز پارازیت است؛ تلاش کردند به نوعی حاکمیت را در مرگ خواننده محبوب مقصر جلوه دهند. در این میان وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی که تاکنون نشان داده است برای طرح دغدغههای بهداشتی و سلامت مردم حاضر به پذیرش مصالح دولتها نیست و همواره نسبت به برخی وزرا نیز انتقاداتی مطرح میکند؛ به صراحت به مردم گفته است پارازیت هیچ نقشی در ابتلای افراد به سرطان ندارد و این ادعا یک ادعای مضحک است. از سوی دیگر تشت رسوایی ارتباط بنزین پتروشیمی با آلودگی هوای تهران هم افتاده است و خانم دروغگو این روزها که آلودگی هوا، مردم را از پایتخت فراری میدهد، ترجیح میدهد سکوت کند!
اما در این میان که رسانه ضدانقلاب خود را در سناریوسازی از مرگ خواننده جوان و محبوب ناکام میبیند؛ ناگهان تلویزیون جمهوری اسلامی ایران در برنامه زنده از زبان مجری، همه ادعاهای مضحک ضدانقلاب درباره سرطان را مطرح کرده و جان تازهای به سناریوی ضدانقلاب در ماجرای مرگ مرتضی پاشایی میدهد!
عادل فردوسیپور، مجری برنامه 90 در برنامه این هفته خود درباره مرگ مرتضی پاشایی، آلودگی هوا (ادعای آن زن درباره بنزین پتروشیمی) و پارازیت (باز هم ادعای همان زن) را در ابتلای پاشایی به سرطان موثر دانست و در حالی که آمار وزارت بهداشت چیز دیگری میگوید، ادعا کرد ایران بیشترین سرعت شیوع سرطان در دنیا را دارد!
آنهایی که برنامه 90 را رصد کردهاند و پیدا و پنهان مجری آن را میدانند این قبیل رفتارهای ساختارشکنانه او را چندان عجیب نمیدانند. مدتهاست مجری 90 صراحتا به مردم دروغ میگوید. مدتهاست 90 به بهانههای مختلف و با ایجاد یک باند ورزشی ـ رسانهای، تلاش میکند نظرات خود را به مدیران ورزشی کشور غالب کند. سیاسی بودن برنامه 90 سالهاست برای همه آشکار شده است.از حمله به نیروی انتظامی در فتنه 88 به بهانههای مضحک تا مانور بر پیامکها در دوران فراخوان سران فتنه برای تجمع تا موضوعات دیگر.
انتقاد ما به برنامه 90 زمانی جدی شد که این برنامه صرفا فوتبالی آن هم فوتبال داخلی، به بخشی از یک کلونی سیاسیـفرهنگیـورزشی تبدیل شد که نقطه مشترک این کلونی فتنه 88 است! پاسکاری این کلونی در تحولات و مقاطع مختلف چیز پنهانی نیست. برنامه فوتبالی 90 مجرای انتقال نگاه و ذائقه سیاسیـفرهنگی این کلونی به توده است. در واقع یک تقسیم کار صورت گرفته است. 90 گویا وظیفه تبلیغ یک جریان فکری مسالهدار در میان توده ورزشدوست را بر عهده دارد! از تخریب حسین رضازاده پس از فتنه 88 تا تبلیغ اصغر فرهادی به خاطر فیلم جدایی نادر از سیمین و تخریب مسعود دهنمکی!
برنامه فردوسیپور صرفا یک برنامه فوتبالی آن هم فوتبال داخلی نیست. این روزها همه این را میدانند. او برنامهای به بهانه فوتبال راه انداخته که در آن ملغمهای از موضوعات را مطرح میکند که برآیند آن تقویت یک مختصات فکری خاص به سود کلونی مزبور است. مجری این برنامه چه بداند و چه نادانسته دست به این اقدامات ساختارشکنانه بزند؛ به بخشی از سناریوی مدیریت فرهنگی غیرانقلابی تبدیل شده است! بخشی که وظیفه دارد فوتبال را مجرایی برای طرح مفاهیم مطلوب کند و خلأ ارتباط با توده را از طریق ورزش و محبوبترین آن یعنی فوتبال، پر کند. بسیار خلاصه اینکه «فوتبال سیاسی» همه آن چیزی است که زیر پوست این برنامه در حال شکلگیری است. این ادعای تندی نیست. کافی است رفتار این مجری و حواشی آن از سال 88 تاکنون را رصد و به آن توجه کنید. آن زمان واقعیتهای ناگوارتری آشکار میشود.
آقای دکترسرافراز رسانه را میشناسد و قاعدتا میداند در تحولات اجتماعی، رسانه تا چه اندازه میتواند در شکلگیری مختصات ذهنی مردم موثر باشد. در روزگاری که جنگ نرم، جنگ تشکیک است و شایعه! و در روزگاری که نظام نگران قلوب مردم است؛ رسانه آن هم رسانه ملی باید تکیهگاه باشد. دانشگاهی باشد برای آگاهیبخشی، و وظیفه گسترش دین و اخلاق و امید و آگاهی و ترویج سبک زندگی اسلامی- ایرانی در میان آحاد ملت را بر عهده داشته باشد. نفوذ و رخنه موریانه خطرناکی که باورها و اعتقادات مردم را میجود را همه میبینند الا کسانی که باید ببینند! در روزهایی که بیبیسی برای حفظ اعتبار خود از ارتباط پارازیت و مرگ خواننده جوان امتناع میکرد؛ یک مجری فوتبالی در ایران به طرفه..العینی همه چیز را به هم دوخت تا نشان دهد آسمان در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران چقدر آفتابی است!
آقای دکترسرافراز میدانند انتظام فکری جامعه چیست و نقش رسانه ملی در قوام و زوال این انتظام را هم میدانند. برنامه 90 و اشاره به یک مورد ملموس برای نشان دادن «آنتنهای خیابانی» یعنی همان بلای بزرگی که بر سر رسانه ملی سایه افکنده است؛ قطعا همه دغدغه ما نیست. اما طرح یک دغدغه مشترک است با رئیسی که در اولین و دومین سخنرانی در کسوت ریاست سازمان صدا و سیما بر مرزبندی آشکار علیه فتنه تاکید کرد. دور از انصاف است انتظار باشد همه مطالبات و دغدغهها به سرعت بسامان شود اما حداقل میتوان در مرحله نخست سرکشیها را مهار کرد!
منبع: وطن امروز