کد خبر:۳۷۰۹۳۳

یک بیماری بسیار شیک

بعد از یک سال دوباره موفق شدم آقای چیت‌چیان یکی از اساتید مدرسۀ دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران را ببینم. در خیابان 16 آذر وقتی که وارد واحد مدرسه قرآن و عترت شدم، سادگی بسیار زیاد آنجا تعجبم را برانگیخت، چرا که من را به فضای مساجد برد و در آنجا متوجه شدم که موفقیت این مدرسه در تولید علم و اندیشۀ قرآنی به برکت فضای ساده و معنوی آن مکان و اخلاص کارکنان آنجا می‌باشد. کلاس درس دایر بود و کودکانِ اعضای این مدرسه هم در فضای صمیمی آنجا به بازی مشغول بودند.

به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، بعد از یک سال دوباره موفق شدم آقای چیت‌چیان یکی از اساتید مدرسۀ دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران را ببینم. در خیابان 16 آذر وقتی که وارد واحد مدرسه قرآن و عترت شدم، سادگی بسیار زیاد آنجا تعجبم را برانگیخت، چرا که من را به فضای مساجد برد و در آنجا متوجه شدم که موفقیت این مدرسه در تولید علم و اندیشۀ قرآنی به برکت فضای ساده و معنوی آن مکان و اخلاص کارکنان آنجا می‌باشد. کلاس درس دایر بود و کودکانِ اعضای این مدرسه هم در فضای صمیمی آنجا به بازی مشغول بودند. آقای هانی چیت‌چیان که علاوه بر تحصیلات دانشگاهی در مقطع کارشناسی ارشد، به تدریس در حوزۀ تدبر در قرآن در این مدرسه مشغول هستند، پذیرای گرم سوالات ما دربارۀ موضوع کم‌فروشی بودند.

 

بعد از یک سال دوباره موفق شدم آقای چیت‌چیان یکی از اساتید مدرسۀ دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران را ببینم. در خیابان 16 آذر وقتی که وارد واحد مدرسه قرآن و عترت شدم، سادگی بسیار زیاد آنجا تعجبم را برانگیخت، چرا که من را به فضای مساجد برد و در آنجا متوجه شدم که موفقیت این مدرسه در تولید علم و اندیشۀ قرآنی به برکت فضای ساده و معنوی آن مکان و اخلاص کارکنان آنجا می‌باشد. کلاس درس دایر بود و کودکانِ اعضای این مدرسه هم در فضای صمیمی آنجا به بازی مشغول بودند. آقای هانی چیت‌چیان که علاوه بر تحصیلات دانشگاهی در مقطع کارشناسی ارشد، به تدریس در حوزۀ تدبر در قرآن در این مدرسه مشغول هستند، پذیرای گرم سوالات ما دربارۀ موضوع کم‌فروشی بودند.

 

بسیاری از واژه‌ها و کلمات در بیان مردم یک تعریف و در بیان قرآنی تعریف دیگری دارد. آیا مفهوم و کلمۀ کم‌فروشی دچار همین مشکل هست یا خیر؟

بسم الله الرحمن الرحیم. در زبان فارسی گاهی واژۀ عربی در آن وارد شده که ممکن است به همان منظور قرآنی رایج باشد و گاهی به خلاف زبان قرآنی تعریف و جا افتاده باشد. در اینصورت خلط معنا در سیستم زبانی بوجود می‌آید، مثلا کم‌فروشی یک اصطلاح قرآنی بوده که وارد شده؛ «مُطَفِّف» و «طَف» این واژه آمده و در عرف تبدیل به کم‌فروشی شده است. ابتدا تعریف قرآنی آن را بیان می‌کنیم تا معلوم شود با چیزی که ما به دنبال آن هستیم، چقدر فاصله دارد. اصلی‌ترین منبع برای بررسی موضوع مُطَفِّفین در یکی از سوره‌های قرآن مجید به همین نام آمده است. الَّذِینَ إِذَا اکْتَالُوا عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ ﴿٢﴾ وَإِذَا کَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ ﴿٣﴾


وقتی نوبت به حساب خود مُطَفِّفین می‌رسد، انتظار بدست آوردن و استیفای کامل حقِّ خود رادارند؛ اما زمانی که به بررسی حساب دیگران می‌رسد، اگر حقِّ او کامل هم محاسبه نشد، از نظر کم‌فروش اشکال ندارد. به‌ طور مثال وقتی خودش با ماشین جلوی دیگران می‌پیچد، انتظار دارد دیگران رحم را در حق او کامل رعایت کنند؛ اما وقتی جلوی او با ماشین می‌پیچند، با آنان برخورد می‌کند که به چه حقی جلوی من پیچیدی؟

 

در عرف مثلا به کسی که آب در شیر قاطی کند و بفروشد کم‌فروش می‌گویند، که این هم مصداق اقتصادی این مفهوم است؛ اما در قرآن معنایش جامع‌تر و فراتر از فقط مفهوم اقتصادی می‌باشد.

 

در ابتدای سوره، خداوند متعال می‌فرمایند: «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ». دلیل این همه عتاب چیست؟


«وَیل» در قرآن کریم به معنی هلاکت قریب الوقوع می‌باشد. یعنی فرد در حال نابودی است اما خودش هنوز متوجه نشده و کاری هم از دستش برای جلوگیری از این هلاکت بر نمی‌آید. چند بار در قرآن «وَیل» آمده است: سهو در نماز (سورۀ ماعون)، «هُمَز و لُمَز» کردن یعنی خورد کردن دیگران، تیکه انداختن، تخریب شخصیت، عیب جویی... (سورۀ همزه). قوم حضرت شعیب (علیه السلام) به دلیل کم‌فروشی عذاب شدند، پس موضوع ساده‌ای نیست؛ چون حداقل به لحاظ معرفتی و فرهنگی در ماجراهای مبارزه با خدا است، چون هلاکت قطعی دارد. ممکن است در ظاهر مشخص نباشد، اما نشان می‌دهد قدرت تخریب بالایی دارد.
سود کم‌فروش در این است که وقتی می‌خرد، خوب بخرد و وقتی می‌فروشد، خوب جنسش را بندازد. این را هم به حساب زرنگی خودش می‌گذارد و به خیال خود بازار را خوب می‌شناسد. یک سری شخصیت‌ها و یا قوم‌ها در قرآن شخصیت‌های لا‌ابالی هستند، مثل قوم حضرت لوط علیه السلام که شخص به یک گناهی مبتلاست که پَست است، یا قوم حضرت هود و حضرت صالح علیهم السلام که اهل لهب و لعب بودند؛ اما مُطَفِّف ظاهرش اصلا به اهل لهب و لعب نمی‌خورد و در زندگیش نظم و برنامه دارد، ساختار دارد و آدم با شخصیتی به حسابی می‌آید. حتی ممکن است به ظاهر مذهبی هم باشد. یعنی از جمله بیماری‌های شیک است که حتی بسیاری از افرادی که در کسب و کار خود حرفه‌ای هستند نیز به این بیماری مبتلا می‌باشند.

پس درمان این بیماری که علایم ظاهری ندارد و خود فرد هم به آن بی‌توجه است، باید بسیار سخت باشد. اینطور نیست؟
بله، به این دلیل که شخص برای خود کلی استدلال دارد. مثلا کسی که اهل لهب و لعب است اگر غیرتی شود، ممکن است از آن حالت بیرون بیاید؛ اما کم‌فروش بر اساس ساختار و مراتبی که برای خود طراحی کرده، دلایل و برهان‌هایی برای خودش دارد تا رفتار خود را توجیه ‌کند. به واقع این آفت از نوع بیماری‌های بسیار پیچیده است.

 

با این وصف اصلی‌ترین توجیه کارشان چیست؟

در واقع یکی از تاکتیک‌های مهم در کم‌فروشی این است که مُطَفِّف سر مردم را کلاه می‌گذارد و آنها نیز متوجه نمی‌شوند و در واقع از جهل مردم استفاده می‌کند. اگر کم‌فروش مشتری ثابت داشته باشد و بداند که روزی ممکن است او متوجه فریبش شود، محال است که دست به کم‌فروشی بزند. چون ضرر آن برایش بیشتر از سودش است. پس اصلی‌ترین ملاک و توجیه کارشان، از معامله راضی بودن طرف مقابل است. مثلا شخصی می‌خواهد دارویی بخرد، به او ده هزارتومان قیمتی بالاتر از قیمت واقعی می‌گویند؛ مشتری هم با کمال رضایت می‌خرد، و فروشنده هم که راضی است؛ اما این کار حرام است، چون در باب  قیمت‌گذاری اینطور نیست که طرفین معامله راضی باشند.

 

این مثال آخری مربوط به گران‌فروشی نیست؟

در واقع مفهوم گران‌فروشی که در عرف آمده است، در زیر مجوعۀ همان مفهوم قرآنی مُطَفِّف است. زیرا که ماهیت آن فرقی ندارد و گران‌فروش هم فقط خود را می‌بیند و به فکر سود و منفعت خود است و از جهل دیگران سؤاستفاده می‌کند و با این توجیه که خریدار راضی است، به کسب و کار خود ادامه می‌دهد. ریشۀ ُمطَفِّفین، خود بینی کامل است که در فرد خودبرتر بینی را بوجود می‌آورد و در انتها موجب می‌شود که همه چیز از جمله قیامت را تکذیب کند.

 

حال در مقابل شخصیت مُطَفِّف، چه نوع شخصیت و انسانی معرفی شده است؟


انتظار داریم در مقابل مُطَفِّف، انسان با انصاف قرار گیرد، کسی که نمی‌خواهد مُطَفِّف باشد. اصطلاحی که به چنین انسانی در قرآن اطلاق می‌شود «ابرار» است. اینکه ابرار چه کسانی هستند را باید به «سورۀ انسان» مراجعه کنیم. ابرار با اینکه خودش احتیاج دارد، طعامش را به مسکین و یتیم و اسیر می‌دهد؛ ابرار کسی است که همیشه کفۀ ترازو را به نفع مردم سنگین می‌کند، از خود می‌زند و برای مردم می‌گذارد، کسی نیست که میزانش مساوی باشد. به معنای دیگر کسی که سعی می‌کند میزان را به مساوی بگیرد، کار خطرناکی می‌کند. خداوند در همین سورۀ مُطَفِّفن دربارۀ ابرار می‌فرماید که آنها در چشم مُقَرَّبون عالم هستند. مُقَرَّبون عالم معصومین علیهم السلام می‌باشند که همان حقیقت و بهشت هستند. ابرار، عزیزِ دل مقربون‌اند.


واقعیت این است که فقط ابرار در دنیا خوش‌اند؛ مُطَفِّف دارایی دارد اما داشته‌هایش جهنمی است؛ به این دلیل که ریال ریال با دزدی جمع کرده و سپس حرص فراوان می‌خورد که آن اموال را از دست ندهد؛ اسمش ثروت‌مند می‌باشد، اما این نعمت نیست، نغمت است. مُطَفِّف با اینکه مال دارد اما جرئت هدیه دادن آن را ندارد، اما ابرار می‌گوید هرچی می‌خواهی بردار. منظور این نیست که یک انسان بی خیالی هستند، نه! تعلقی به این سیستم و مال ندارند، برای همین خوشِ این عالم هستند. ابرار برای کار خیر، نفس نفس می‌زنند.

 

چگونه در حوزۀ تربیت، می‌توانیم در معامله «ابرار» پرورش بیابیم یا حداقل از تبدیل شدن به مُطَفِّف جلوگیری کنیم؟


در ماجرای قوم حضرت شعیب علیه السلام در سورۀ هود مشخص شده که آنها در کیل و میزان کم می‌گذارند. حضرت شعیب علیه السلام به آنان خطاب می‌کند این کار فساد تولید می‌کند و من از عاقبت این کار شما می‌ترسم. بعد این آیۀ معروف می‌آید: «بَقِیۀ اللّهِ خَیرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَاْ عَلَیكُم بِحَفِیظٍ ﴿۸۶﴾ باقی ماندۀ خدا برای شما بهتر است اگر اعتقاد داشته باشید و من بر شما نگاهبان نیستم.»


وقتی شما معامله‌ای انجام می‌دهید، در آخر کار به بقیۀ معامله توجه می‌کنید (بقیه یعنی مانده)، یعنی سود شما از این معامله چقدر است؟ هرکس برای خودش تعریفی از سود می‌آورد؛ مثلا یکی اعتبار کسب کرده و دیگری پولی بدست آورده و غیره. منظور حضرت شعیب علیه السلام این است که یک سود الهی نیز وجود دارد که برای آن در زندگی خود سهم باز کنید؛ چرا آن را سود محسوب نمی‌کنید؟! می‌فرماید «بَقِیۀ اللّهِ خَیرٌ». یعنی بهتر از بقیۀ سود‌هاست. کم‌فروشی از آنجایی شکل می‌گیرد که انسان در معامله برای خدا سهم باز نمی‌کند و سهمی از معامله را به خاطر خداوند به سائل و محتاج نمی‌دهد. تا جایی که در معامله جا داشته باشد از طرف مقابل سود می‌گیرد و برای خدا سهمی در این میان قائل نیست. لذا مهم‌ترین عاملی که شاید بتواند اینجا از مُطَفِّف بودن جلوگیری کند، این است که انسان به بقیۀ الهی معتقد باشد؛ بقیۀ معامله همان برکت است.


زمانی که حسابی از طرف خدا برای خود باز نکردیم، بنابر این باید از طرف مقابل سود ببریم و تا می‌توانیم این گاو را می‌دوشیم. پس «بَقِیۀ اللّهِ خَیرٌ لَّكُمْ» همان شاه بیت بیرون رفتن از کم‌فروشی است.

 

تاثیر این رزقی که از کم‌فروشی بدست می‌آید در نسبت با جامعه چگونه می‌شود؟


رزق، از جمله موضوعات بسترساز در یک جامعه است. توجه کنید که اصلی‌ترین جایی که حلال و حرام در وهلۀ اول مطرح می‌شود، در نظام رزق است. اگر در رزق بتوان حلال و حرام را جا انداخت و نهادینه کرد، در همۀ شئونات این اتفاق می‌افتد. این همان داستان معروف حضرت سید الشهدا علیه السلام است که در کربلا می‌فرمایند: می‌دانید چرا مقابل من ایستاده‌اید؟ چون شکم‌های شما از حرام پر شده است. شکل‌گیری این داستان، نمونۀ ویژه‌اش کم‌فروشی است؛ یعنی کم‌فروشی این رزق را حرام کرده و با ساز و کاری که رقم زده، این حرمت را از بین برده است. مُطَفِّف می‌بیند در خرید نان، نانوایی وزن را کم می‌گذارد، پس او که پارچه فروش است هم برای نانواکم می‌گذارد؛ جامعه با کم‌فروشی حلقه‌اش شکل می‌گیرد و شبکه‌ای از کم‌فروشان بوجود می‌آید؛ پس اعتماد از بین می‌رود و همه یکدیگر را دزد و نامرد می‌دانند، مثل همان گرگ‌ها که وقتی گرسنه شوند و چیزی نباشد، خودشان را می‌خورند.

 

برای سوال آخر بفرمایید که اسلام برای جلوگیری از بوجود آمدن کم‌فروشی در معاملات چه ساز و کاری را دیده است؟

اسلام برای کسی که قصد ورود به تجارت و بازار را دارد، یک سری احکام و دستور‌العمل‌ها را اعلام کرده که هر کسبه‌ای باید قبل از شروع کار خود، آنها را آموزش دیده باشد. از جمله ابزار کم‌فروشی که مواردی است از قبیل: پرهیز از قسم دروغ، کتمان کردن عیب چیزی که در حال معامله است، پرهیز از مدح کردن چیزی که فروخته می‌شود، و همچنین مزمت چیزی که خریداری می‌شود. در روایات داریم که می‌گوید اگر در معامله، کسی که در حال فروش، مدام در حال تعریف جنس و در هنگام خرید بر سر مال می‌زند، با او معامله نکنید. این‌ها از اخلاق کم‌فروشی می‌باشد که بسیار خطرناک است. مشاهده می‌کنیم که بسیاری از ما، درگیر این اخلاق‌ها شده‌ایم.
انشالله از خداوند متعال طلب توفیق عمل به این دستورات را مسئلت داریم.

 

 

منبع: متن زندگی

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار