به گزارش گروه فضای مجازی«خبرگزاری دانشجو»، زمانی که حسن روحانی آذرماه سال گذشته در گزارش ۱۰۰ روزه تلویزیونی خود کلمه «شیب ملایم» را در توصیف افزایش قیمتها بر زبان راند و نهم بهمن همان سال در نشست مشترک دولت و مجلس 9 بار کلمه «شیب» را به کار برد، هیچکس گمان نمیکرد پشت این کلمه کلیدی یک تئوری اقتصادی نهفته باشد.
روحانی در آن جلسه به طور مختصر «شیب» را تعریف کرد و گفت: «ما در بعضی بخشها ناچاریم شیب را بسیار ملایم کنیم؛ قیمت برق و گاز برای خانوارها و در زمینه مصرف انرژی خانوارها شیب را باید نرم کنیم. مخصوصاً نسبت به آنهایی که درآمد پایین دارند... برنامهریزی بهگونهای است که تقریباً خانوادههای کمدرآمد یا هزینه اضافهای پرداخت نمیکنند یا آنقدر ناچیز است که قابل ذکر نیست و در کل سهم خانوارها در این زمینه جوری طراحی شده که شیب مناسب باشد. در زمینه نفتِ گاز و گازوئیل چون تأثیرش بر حمل و نقل و سایر کالاها زیاد است، شیب نسبتاً متناسب و نرم خواهد بود اما در بنزین مقداری شیب تندتر خواهد بود؛ هم به خاطر آلودگی و هم به خاطر اینکه اثراتش در تولید خیلی زیاد نیست... باید در بحث هدفمندی یارانهها با یک شیب متناسب، سالانه حرکت کنیم؛ یا باید دفعی این کار را بکنیم که شرایط تورم و رکود به ما این اجازه را نمیدهد یا باید یک سال این کار را بکنیم و بعد رها کنیم که معنیاش این است که به آن هدفمندی یارانههایی که مدنظر و مطلوب بوده نمیرسیم.»
«شیب ملایم» نه فقط 2 کلمه ساده بلکه به مثابه یک تئوری نمود کرده است؛ تفکری که نقشه راه اقتصادی دولت یازدهم را ترسیم کرده و به سرعت هم در حال اجراست. سوالی که در این بین به وجود میآید این است که تئوری «شیب ملایم» چه شاخصههایی دارد و منتج به چه نتیجهای میشود؟ «شیب ملایم» با افزایش معیشت و رفاه مردم در تضاد است یا در راستای آن حرکت میکند؟ اگر این تفکر با معیشت و رفاه مردم در تضاد است آیا بعد از چند سال سختی، دوران ریاضت به سر میآید و مردم به رفاه مورد نظر میرسند؟ برای تشریح تئوری «شیب ملایم» بیان چند نکته لازم است.
1- قانون هدفمندی یارانهها با هدف اصلاح پرداخت سوبسید و یارانهها و اصلاح مصرف، دیماه 88 به تصویب نهایی رسید. با اجرای این قانون قرار بود دولت یارانه حاملهای انرژی را حذف و قیمتها را اصلاح کند و بخشی از درآمد حاصل از آن را به عنوان جبرانی به مردم بدهد. این «جبرانی» آن قدر مهم بود که در ماده 7 قانون هدفمندی یارانهها با جمله «یارانه در قالب پرداخت نقدی و غیرنقدی با لحاظ میزان درآمد خانوار نسبت به کلیه خانوارهای کشور به سرپرست خانوار پرداخت شود»، به آن اشاره شده است. به عبارت بهتر دولت یارانه حاملهای انرژی را کاهش میداد و بخشی از درآمد آن را به مردم به عنوان «جبران» هزینههای تحمیل اجرای این قانون پرداخت میکرد. همه اینها یعنی دولت پول یارانهها را به خود مردم میداد تا ملت خود بر مصرف کالاهای خدماتی مانند حاملهای انرژی نظارت کنند.
2- در دوره جدید یارانهها برداشته میشود، قیمتها افزایش مییابد اما از آن «جبرانی» موعود هم خبری نیست! یعنی مردم باید پول بیشتری نسبت به گذشته بپردازند بدون اینکه یارانه جدیدی دریافت کنند. همه این فرآیند نیز با کلمه کلیدی «شیب ملایم» انجام میشود!
گویی تئوری مدنظر مسؤولان دولت جدید همان تئوری کهنه 2 دهه قبل بود با رنگ و لعاب تازه. در دولتهای پنجم و ششم سیاست تعدیل اقتصادی با هدف رشد و توسعه بدون توجه به معیشت و رفاه ملت اجرا شد و تفکر « توسعه باید انجام شود حتی اگر عدهای زیر چرخدندههای آن له شوند» شکل گرفت. «شیب ملایم» دولت یازدهم سیاستهای «تعدیل اقتصادی» دولت سازندگی را ادامه میدهد اما با روشی دیگر. در این روش حتی اگر خدمات و کالایی 30 تا 50 درصد گران شود هم با صفت شیب ملایم خوانده میشود. طبق قانون هدفمندی، بخشی از هزینه تحمیلی حذف یارانهها باید با یارانه نقدی و غیرنقدی جبران شود اما در فاز دوم هدفمندی شاهد بودیم که حاملهای انرژی گران شد اما مبلغ یارانه نقدی تغییری نکرد! دولت با ادامه این روند فقط درآمد خود از هدفمندی یارانهها را افزایش میدهد.
3- در سال جاری شاهد بودیم غیر از افزایش قیمت حاملهای انرژی، نان نیز مشمول آزادسازی قیمتها قرار گرفت و حداقل 30درصد گران شد. جالب اینکه دولت نرخ نان را افزایش داد و به ماده 4 این قانون عمل کرد اما از اجرای ماده 5 آن غافل شد. در ماده 5 قانون هدفمندی یارانهها آمده است: «دولت موظف است یارانه آرد و نان را به میزانی که در لایحه بودجه سالانه مشخص میشود با روشهای مناسب در اختیار مصرفکنندگان متقاضی قرار دهد.» اما آیا در لایحه بودجه 93 دولت درباره پرداخت یارانه نان به مردم مبلغی را در نظر گرفته بود؟ آیا دولت در لایحه بودجه 94 در این باره مادهای را پیشنهاد داده است؟ جالب اینکه در لایحهای که روز یکشنبه تقدیم مجلس شده 40 درصد یارانه نقدی نان کاهش یافته است.
4- در یک سال اخیر فقط سوخت یا خدماتی مانند آب، گاز و برق گران نشده بلکه خدماتی مانند پست، حمل و نقل ریلی، حمل و نقل هوایی، محصولات کشاورزی و محصولات صنعتی مانند خودرو نیز با افزایش قیمت رسمی دولتی مواجه شد. در ادامه دولت یک گام دیگر برای اجرای «شیب ملایم» برداشت و آن گرانی قوت غالب مردم بود. پرداختن به موضوع نان فرصت مضاعفی میطلبد و باید درباره برنامهریزی ضعیف افزایش قیمتها و بدسلیقگی و رخوت مسؤولان برای اجرای تبصره ماده 5 قانون هدفمندی یارانهها مطلبها نوشته شود اما فقط بدانید که طبق این تبصره باید «سرانه یارانه نان روستاییان و شهرهای زیر 20 هزار نفر جمعیت و اقشار آسیبپذیر در سایر شهرها به تشخیص دولت حداقل 50 درصد بیشتر از متوسط یارانه سرانه» باشد. به هر حال دولت بدون هیچ توضیحی گرانی نان را اجرا کرد اما خبرها و اظهارات مسؤولان نشان میدهد «شیب ملایم» فقط شامل ابعاد مختلف اقتصادی نمیشود بلکه این شیب قرار است به حوزه «آموزش» که یکی از حساسترین و استراتژیکترین حوزههاست، برسد! موضوع واگذاری مدارس دولتی به بخش خصوصی و واگذاری اداره مدارس به مردم معنایی جز پولی شدن مدارس ندارد. یعنی قرار است «شیب ملایم» به حوزه آموزش نیز ورود کند و مسؤولان در توجیه آن عباراتی مانند «پرداخت سرانه هر دانشآموز و واگذاری اداره مدارس به خود مردم» را اعلام میکنند. این سخنان یعنی اینکه مدارس دولتی واگذار میشود و دولت به مدارس پولی بابت سرانه دانشآموز میپردازد اما یقینا ادارهکنندگان مدارس پول بیشتری طلب میکنند و مردم باید هزینه تحصیل را بپردازند. اینجاست که «شیب ملایم» را نه فقط 2 کلمه ساده بلکه یک تئوری و ایدئولوژی میدانیم که قرار است -نه با ملایمت بلکه با ایجاد فشار اقتصادی- به اهداف کهنه اقتصادی که همان سیاست تعدیل است، دست یابد. اگر تئوری شیب ملایم در حوزه فرهنگ و آموزش اجرایی شود اشتباهات دولت دوچندان خواهد شد و جبران این اشتباهات برای مسؤولان سخت خواهد بود. رفاه و معیشت مردم با اجرای تئوری «شیب ملایم» مانند تعدیل اقتصادی دوران سازندگی از بین خواهد رفت و زیر چرخدندههایی که معلوم نیست چرخدنده توسعه باشد له خواهد شد. این دولت دچار یک اشتباه استراتژیک دیگر هم شده و آن حساب کردن روی پرداخت مبلغی به عنوان «امنیت غذایی» به قشر بسیار محدودی از جامعه است. مسؤولان خیالشان راحت است که در آمارها و اظهارات خود درباره پرداخت غیرنقدی یارانه به اقشار آسیبپذیر جامعه اشاره میکنند و میگویند: «دولت نه تنها یارانه نقدی را کاهش نداده است بلکه به بخشی از جامعه یارانه غیرنقدی پرداخت کرده است.» این گفتهها نشان میدهد مسؤولان برای ارائه آمارها روی این موضوع حساب ویژهای باز کردهاند اما نمیدانند اقشار آسیبپذیر بخش بزرگی از جامعه هستند نه فقط درصد بسیار کم جامعه که اتفاقا قبل از این مورد حمایت ویژه قرار میگرفتند! «شیب ملایم» معیشت و رفاه بخش اعظم جامعه را تهدید میکند نه آن درصد ناچیزی که دولتیها روی آن حساب کردهاند. آیا مسؤولان درباره آینده اجرای تئوری «شیب ملایم» اندیشیدهاند؟ آیا میدانند با ورود این تئوری به حوزههای حساسی مانند آموزش چه ضربات جبرانناپذیری به مردم وارد میشود؟ امیدواریم اندیشیده باشند و بدانند.
منبع: وطن امروز