به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، این موضوع جدیدی نیست! آنها هیچ حرف و منطقی برای دفاع از رویکرد منفعلانه و ضعیف تیم مذاکرهکننده هستهای در مذاکرات با 1+5 ندارند! کدام حامی دولت طی بیش از یک سال اخیر توانسته است در دفاع از محتوای مذاکرات هستهای ادلهای منطقی بیاورد؟ برای توجیه تعهدات نامتوازن ایران و آمریکا در توافق ژنو تاکنون استدلالی شنیدهاید؟ درباره حفره بزرگ توافق ژنو که این امکان را به آمریکاییها داده است بدون نقض توافق، تحریمها علیه ایران را افزایش دهد؛ چه اظهارنظر منطقی تاکنون از حامیان دولت شنیده شده است؟ ضعف دیپلماسی هستهای ایران چگونه از سوی حامیان دولت پاسخ داده شده است؟ دلیل همان «هیچ» است! آنها نمیتوانند از هیچ دفاع کنند. به همین دلیل به جای دفاع از مذاکرات، تلاش میکنند با زیر سوال بردن اصل حق هستهای ایران، شرایط را برای دادن امتیازات به آمریکا فراهم کنند. به گزارش «وطن امروز»، عدم همراهی جامعه دانشگاهی با مذاکرات هستهای به یکی از مهمترین خلأها و نگرانیهای دولت تبدیل شده است. بهرغم درخواستهای مکرر رئیسجمهور از جامعه دانشگاهی برای دفاع از مذاکرات هستهای و نیز بهرغم حضورهای مکرر جواد ظریف در فضای دانشگاهی و بیان حرفهای احساسی از سوی او، اما همچنان جامعه دانشگاهی از آنچه ظریف در مذاکرات هستهای بر جای نهاده، دوری میکند. در این میان نکته قابل تامل رفتار همان اندک حامیان دولت در مذاکرات هستهای است. همانطور که گفته شد آنان به جای دفاع از عملکرد تیم مذاکره کننده، تنها بر یک موضوع متمرکز شدهاند. آنها تلاش کردهاند «اصل حق هستهای» ایران را مورد هدف قرار دهند. پیش از این صادق زیباکلام یکی از حامیان جنجالی سیاست خارجی دولت، مواضعی اتخاد میکرد که از آنها تمایل به تعطیلی تاسیسات هستهای برداشت میشد اما آنچه چهارشنبه هفته گذشته در دانشگاه تهران رخ داد، در واقع برون داد ماهیت و دیدگاه این جریان نسبت به حق مسلم هستهای مردم ایران و نیز مذاکرات آقای ظریف است. اصلاحطلبان حامی دولت رسما سیاست خود در قبال موضوع هستهای را اعلام کردند. آنها صراحتا اعلام کردند فناوری هستهای سودی برای کشور ندارد و تاسیسات هستهای ایران باید برچیده شود!
در واقع از نگاه آنان «تعطیلی هستهای» باید محقق شود. 3 نفر از کارشناسان سیاست خارجی جریان اصلاحات چهارشنبه هفته گذشته در تالار فردوسی دانشکده ادبیات و زبان فارسی دانشگاه تهران در همایشی با عنوان «درباره یک توافق» به بررسی مذاکرات 10 ساله هستهای ایران پرداختند که در این میان اظهارات عجیب احمد شیرزاد و صادق زیباکلام تعجب جاضران را برانگیخت! به گزارش خبرگزاریها،احمد شیرزاد، نماینده حزب منحله مشارکت در مجلس ششم، در اظهارات خود در این همایش، فعالیت هستهای ایران را یک اقدام بیهوده و بدون نتیجه دانست و از اصولگرایان به دلیل پافشاری بر هستهای، انتقاد کرد! شیرزاد در این همایش با تشبیه صنعت هستهای ایران با یک چاه آب، گفت: از این چاه آبی در نمیآید مگر اینکه برای برخی افراد نانی در بیاید! او همچنین با زیر سوال بردن این حق مسلم مردم ایران مدعی شد هستهای از سال 82 تاکنون هیچ سودی برای ایران نداشته است. شیرزاد در این باره گفت: «از سال 82 تاکنون دریغ از یک لیوان آب برای کشور.» نماینده اصلاحطلب مجلس ششم با تأکید بر اینکه متأسفانه برخی افراد مساله هستهای را به ناموس یا ایدئولوژی نظام تبدیل کردهاند، افزود: وقتی چیزی به ناموس تبدیل شود نمیتوان برای آن چانهزنی کرد. شیرزاد در ادامه تلاش کرد با وصل کردن نامربوط موضوعات هستهای، تاسیسات هستهای کشورمان را زیانبار تلقی کند. او با اشاره به رآکتور آب سنگین اراک،آن را مضر دانسته و اظهار داشت: رآکتور آب سنگین اراک بسیار مضر است و حادثه چرنوبیل از این دست رآکتورها را در خود داشت و حالا طرف غربی در مذاکرات جمهوری اسلامی ایران میگوید که آب سنگین این نیروگاه را با آب سبک عوض کند و این برای ما نیز بهتر است. این عنصر افراطی اصلاحطلبان در واقع با این اظهارنظر، تلاش طرف آمریکایی در مذاکرات برای تغییر ماهیت رآکتور اراک را تایید کرده است!
اما نکته جالب اینکه این حامی دولت در حالی ادعای شباهت رآکتور اراک و نیروگاه چرنوبیل را دارد که رآکتور اراک آب سنگین است اما چرنوبیل یک نیروگاه گرافیتی بوده است! که البته این موضوع میزان سواد حامیان مذاکرات هستهای آقای ظریف را نشان میدهد. اما شیرزاد درباره سانتریفیوژها که یکی از موضوعات اختلافی ایران و آمریکاست؛ نیز اظهارنظر کرد و در مقابل دیدگان حاضران مطالبه آمریکاییها برای تقلیل سانتریفیوژها را تایید کرد. این عنصر حامی دولت گفت: «کشور ما منابع اورانیوم ناچیزی دارد،20هزار مگاوات برقی که مدعی تولید آن هستیم چیزی جز وابستگی مطلق ما به روسیه ندارد. سوال ما این است اگر ما بهجای 10هزار سانتریفیوژ،یک عدد داشته باشیم چه فرقی میکند»؟! صادق زیباکلام هم در اظهارات خود با تاکید بر بیحاصل بودن انرژی هستهای برای کشور اظهار داشت: من زمانی در یک جا گفتم هستهای چه گلی به سر ملت زده است و فقط به خاطر این مساله برایمان پرونده درست شد. عضو هیأت علمی دانشگاه تهران افزود: حکومت 2 استدلال در رابطه با مساله هستهای داشت، یکی از آنها این بود که میگفتند هستهای باعث پیشرفتهای علمی فراوانی میشود و استدلال دوم هم این بود که میگفتند هستهای باعث به وجود آمدن صنایع انبوهی در کشور خواهد شد. احمدینژاد هم در جایی گفت مساله هستهای 250 صنعت به وجود میآورد بنابراین چون غربیها نمیتوانند پیشرفت ما را ببینند با ما مخالفت میکنند. وی ادامه داد: من بارها از اصولگرایان پرسیدم حداقل یکی از این 250 صنعتی که هستهای به وجود میآورد بگویید؛ هیچ پیشرفت و نوآوری علمی در رابطه با مساله هستهای نه تنها در ایران بلکه در هیچ کشوری وجود ندارد. عضو هیأتعلمی دانشگاه تهران در قسمت دیگری از سخنانش افزود: فعالیتهای هستهای دستکم از سال 82 به این سو خیلی شیره گلوسوزی برای مملکت نبوده است، نه از نظر پیشرفت علمی خیلی خبری بوده و نه از لحاظ اقتصادی و چه بسا با مطالبی که مطرح شد به ضرر ما بوده است.
نتانیاهو خوشحال باش!
اظهارات این 2 فعال اصلاحطلب درباره برنامه هستهای ایران کاملا مشخص و آشکار است. آنها صراحتا میگویند صنعت هستهای سودی برای کشور ندارد و چه بسا برای مردم زیانبار نیز هست. در واقع این اظهارات به معنای زمینهسازی و فراهم کردن مسیر برای «تئوریزه کردن سازش» و در ادامه «تعطیلی هستهای» است. نکته قابل تامل این رفتار اصلاحطلبان، انطباق مواضع آنان با شرایط «آرمانی» و «آرزوها»ی مقامات رسمی رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا است. این روزها اصلاحطلبان درحالی از بیفایده بودن و زیانبار بودن برنامه هستهای میگویند که باراک اوباما سال گذشته گفته بود اگر میتوانست؛ پیچ و مهره صنعت هستهای ایران را نیز جمع میکرد! باراک اوباما سال گذشته در مرکز سابان در جواب مجری برنامه که وعده رونالد ریگان -رئیسجمهوری اسبق آمریکا - در زمینه عدم اتمی شدن پاکستان را یادآوری کرد، به تلاشهای زیاد صورت گرفته علیه ایران اشاره کرد و افزود: «اگر گزینهای وجود داشت که این امکان را بهوجود بیاوریم تک تک پیچ و مهرههای برنامه هستهای آنها را حذف کنیم و احتمال داشتن برنامه هستهای ایران را کلاً از بین ببریم تا در نتیجه قابلیتهای نظامی آن را هم نداشته باشند، آن را انتخاب میکردم.» شاید اوباما این روزها و پس از شنیدن صدای اصلاحطلبان در ایران به این نتیجه برسد که میتواند باز هم بر روی گزینه برچیدن برنامه هستهای ایران فکر کند. نکته جالب دیگر همصدایی کامل جریان اصلاحطلب حامی دولت با رژیم صهیونیستی است. در واقع اصلاحطلبان به گونهای درباره هستهای سخن میگویند که گویی از آن اظهارات گزاره «صدای نتانیاهو را شنیدهایم» استنباط میشود! به عنوان مثال بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی مهرماه امسال در گفتوگو با رادیو انپیآر درباره شرایط ایدهآل خود برای توافق هستهای با ایران گفت: «توافقنامه هستهای مقبول از نظر اسرائیل توافقنامهای است که در آن ایران هیچ ظرفیت غنیسازی و هیچ سانتریفیوژی نداشته باشد. ایران [به غنیسازی] نیازی ندارد زیرا اکنون 17 کشور در جهان وجود دارند که دارای انرژی هستهای صلحآمیز هستند اما سانتریفیوژ ندارند. سانتریفیوژها تنها برای ساختن یک چیز به کار میروند: مواد سطح تسلیحاتی.» این اظهارنظر نتانیاهو در صحبتهای شیرزاد نیز به صورت مشخص آمده است. آنجایی که او صراحتا اعلام کرده است برای ایران داشتن 10 هزار سانتریفیوژ هیچ تفاوتی با داشتن یک سانتریفیوژ نمیکند! البته این اظهارات جریان اصلاحطلبی، در واقع اظهاراتی سیاسی و بدون در نظر گرفتن قدرت فناوری هستهای است. قطعا توانایی یک کشور در داشتن چرخه سوخت هستهای، نشانه اتمی شدن آن کشور و به تبع آن پیشبرد پروسه تحقیق و پژوهش برای دستیابیهای بیشتر در چهارچوب انپیتی است. بدون تردید اگر کشوری تنها به داشتن نیروگاههای اتمی اکتفا کرده و بدون دخالت در فرآیند تولید سوخت، سوخت مورد نیاز این نیروگاهها را از کشورهای خارجی تامین کند؛ بهواسطه همین نیروگاهها خود را نیازمند و وابسته به عامل خارجی میکند. درحالی که توانایی یک کشور در تولید سوخت هستهای، این وابستگی را قطع و از آن به عنوان یک اهرم فشار برای کسب امتیازات بیشتر هستهای استفاده میکند. به هر حال در روزگاری هستیم که جریان حامی دولت حاضر است بدیهیترین اصول عقلانی را در حوزههای مختلف زیرپا بگذارد، کما اینکه همین چند روز قبل نیز یک مدیر نفتی مدعی شده بود کاهش قیمت نفت ایران، به سود کشور و منافع ملی است!
معنای سکوت ظریف چیست؟
وزارت امور خارجه تاکنون به این اظهارات افراد مدعی حمایت از دولت، واکنش نشان نداده است. این درحالی است که هم رئیس دولت و هم وزیر امور خارجه انتقادات جریان حامی صنعت هستهای و دستاوردهای هستهای را با ادبیاتی تند پاسخ دادهاند. جیب بر، بیسواد، کم سواد، بزدل، تازه به دوران رسیده و همراهان اسرائیل تنها بخشی از اتهامات به منتقدان عملکرد دولت و موافقان تکنولوژی هستهای بوده است. اکنون به اسم هواداری دولت و مذاکرات آقای ظریف، صدای تعطیلی صنعت هستهای در ایران به گوش میرسد و قطعا این موضوع موجب ضعف تیم مذاکرهکننده در پای میز مذاکرات خواهد شد. به همین دلیل قطعا نیاز است رئیسجمهور و وزیر امور خارجهاش -که به صورت مصداقی به انتقادات واکنش نشان میدهد- اکنون نسبت به این خیانت هستهای افراد مدعی حمایت از دولت واکنش نشان دهند. به هر حال این افراد اکنون در جامعه به اسم حامیان دولت شناخته میشوند و اظهارات آنان بر مواضع و باورهای مقامات مسؤول دولتی منطبق میشود. به همین دلیل اگر دولتیها نسبت به این موضع این افراد تندرو انتقاداتی دارند؛ باید سریعتر آن را مطرح کنند تا در ورطهای که این جماعت تدارک دیدهاند؛ نیفتند. البته یک ارزیابی دیگر نیز وجود دارد که میگوید این اظهارات نابخردانه در سایه برخی اظهارات و اقدامات نادرست وزیر امور خارجه مطرح شده است. به طور نمونه، اظهارنظر معروف ظریف درباره قدرت نظامی آمریکا و از کار افتادن توان دفاعی ایران با یک بمب آمریکایی و نیز کمپین «هیچ توافقی از عدم توافق بدتر نیست» میتواند عواملی باشد که جریان تندرو را برای کوبیدن بر طبل تعطیلی برنامه هستهای ایران جریتر کرده است.
منبع:وطن امروز
+
نه دوستان ، مشکل از موضوع هسته ای نیست ، موضوع از نگرش امثال همین آقایانیست که استدلالشان نشانگر عمق فهم استراتژیک اوناست.