به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، ايام سال 93 نيز در حالي به سالروز تأسيس نهضت سوادآموزي به فرمان امام خميني(ره) رسيد كه با وجود باقي ماندن كمتر از يك سال از عمر برنامه پنجم توسعه، ريشهكني بيسوادي در كشور به شدت از اين برنامه عقب است.
اين در حالي است كه باز بودن مبادي ورودي بيسوادي اجازه كاهش آمار بيسوادان را نميدهد. در اين ميان آمار بيسوادي اتباع بيگانه مهاجر به كشورمان خدمت بزرگي به بالا ماندن آمار بيسوادي و نقص شاخصهاي توسعه جهاني ميكند، به طوري كه بنابر اعلام رسمي سازمان نهضت سوادآموزي، بيسوادي در افراد زير 50 سال اتباع بيگانه مهاجر به كشورمان 10 برابر شهروندان داخلي است.
بايد تا آخر برنامه پنجم توسعه ريشهكني بيسوادي را جشن ميگرفتيم اما با اينكه كمتر از يك سال از عمر برنامه پنجم باقي مانده، اعلام كنيم هنوز شرايط جشن گرفتن براي ريشهكني بيسوادي را نداريم، علاوه بر ناراحت كننده بودن، صداي منتقدان را نيز در ميآورد.
به عبارتي اين دسته از افراد وجود بيسواد را در كشور در شرايطي كه استانداردهاي داشتن سواد در دنيا رو به ارتقا است، برازنده نظام جمهوري اسلامي نميدانند و در عين حال تمام وظيفه در اين حوزه را متوجه سازمان نهضت سوادآموزي ميدانند. گروه ديگري از منتقدان پا را از اين هم فراتر گذاشته و حتي سازمان سوادآموزي را متهم به كمكاري ميكنند براي اينكه فلسفه وجودي خودش حفظ شود.
اما قدر مسلم اينكه هر چه هم كه باشد، اگر انسان سالم را محور توسعه پايدار بدانيم و سلامت انسان را به ميزان آگاهي او وابسته بدانيم، چارهاي جز ريشهكني بيسوادي نداريم؛ كاري كه بر اساس اعلام سال 91 رئيس سازمان نهضت سوادآموزي در صورت تحقق بودجه هزار و 750 ميليارد توماني و داشتن فهرست اسامي بيسوادان و نيروي انساني مورد نياز، طي دو سال محقق ميشد.
البته رئيس سازمان نهضت سوادآموزي بيان علل تحقق نيافتن اين مسئله را موكول به نشست خبري فردا با اصحاب رسانه كرد.
بيسوادان براي آمار باسواد ميشوند
جدا از مسائلي كه اغلب در مورد بيسوادي برشمرده ميشوند، سوادآموزان و نوسوادان نه خود نياز به حضور در جامعه را احساس ميكنند و نه جامعه براي اين بخش از نيروي انساني خود برنامهاي دارد. به بيان ديگر تاكنون تمام برنامهها و اقدامات دستگاههاي مختلف با محوريت سازمان نهضت سوادآموزي در جهت ريشهكني بيسوادي، رسيدن به آمار مطلوب در حوزه برخورداري افراد جامعه از سواد عمومي و دستيابي به مؤلفههاي توسعه پايدار را دنبال ميكرده است.
البته با تغيير هرم جمعيتي و در حالي كه بهرهوري از نيروي انساني اهميت دوچنداني مييابد، برنامههاي سوادآموزي نيز بايد طيف گستردهتري را در بر بگيرند.
شايد اظهارات علي باقرزاده، معاون وزير آموزش و پرورش و رئيس سازمان نهضت سوادآموزي وقتي از بازگشت افراد به بيسوادي به عنوان يكي از مبادي بيسوادي ياد ميكند، ناظر به همين مسئله باشد. وي در تشريح اين مسئله به «جوان» ميگويد: از آنجا كه افراد به ويژه بزرگسالان آموزش ديده در محيطي غني از اطلاعات و وروديهاي مناسب با شرايط قرار نميگيرند يا فرصت ادامه تحصيل ندارند، آموزشهايشان تثبيت نميشود و دوباره به نقطه بيسوادي بازميگردند و در آمارگيريها خود را بيسواد و واجد شركت در دورههاي سوادآموزي اعلام ميكنند.
باقرزاده تأثير عوامل محيطي در بازگشت افراد به بيسوادي را اينطور توضيح ميدهد: مهارتهاي كسب شده خواندن، نوشتن و حساب كردن با استمرار تثبيت ميشود. در حالي كه الان براي بزرگسالان نوسواد ما هيچ مطلب خواندني وجود ندارد. مطالب ساده، كاربردي و متناسب با فهم و درك و نياز و تجربه بزرگسالان توليد نشده است، مگر اقدامات محدودي كه نهاد كتابخانههاي عمومي كشور انجام داده است.
خدمات پس از سوادآموزي
رئيس سازمان نهضت سوادآموزي ادامه ميدهد: در حال حاضر ايجاد و تقويت ايستگاههاي مطالعه براي بزرگسالان نوسواد يك ضرورت است. ما افراد بيسواد را آموزش ميدهيم كه با جامعه پيوند بهتري برقرار كنند و با اينكه آنها با شركت در كلاسهاي نهضت گام عملي خود را بر ميدارند اما جامعه براي پذيرش آنها هيچ امكانات و تمهيداتي در نظر نگرفته است و مورد توجه نيستند. مخاطب اغلب برنامههاي صداوسيما، مطبوعات و رسانهها قشر تحصيلكرده جامعه است. تا اسمي از نوسوادان به ميان ميآيد مضامين و محتواي كودكانه مطرح ميشود. علاوه بر اين در توليد محتوا، قلم و فونت و موضوع براي بزرگسالان نوسواد در نظر گرفته نميشود. حتي بروشورهاي تبليغاتي و آموزشي كه دستگاههاي مختلف براي آموزشهاي همگاني بهداشتي، قضايي و حقوق شهروندي توليد ميكنند نيز عمدتاً رويكرد افراد تحصيلكرده را دارند و كمتر شرايط كمسوادان را در نظر ميگيرند.
وي خاطرنشان ميكند: خدمات پس از سواد، در قالب آموزشهاي مداوم محقق ميشوند. اين آموزشها از طريق ديداري و شنيداري هم ميسر ميشوند منتهي آموزشهاي پايدار و ماندگار و اثرگذار تنها از طريق كتاب صورت ميگيرند كه از اين لحاظ به شدت در كشور در مضيقه هستيم.
بازماندن كودكان از تحصيل، همچنان ركورددار توليد بيسواد
البته مبادي ورودي بيسوادي قابل طرح، به بازگشت افراد به بيسوادي منحصر نميشود و همچنان بازماندن كودكان لازمالتعليم 6 تا 9 سال از تحصيل و آموزش عمومي و رسمي در صدر فهرست علل مولد بيسوادي در كشور است. اگرچه مسئولاني مثل باقرزاده ريشهكني بيسوادي را تا زماني كه مبادي ورودي بيسوادي بازند، غيرممكن ميدانند، اما هيچ نهادي (حتي سازمان نهضت سوادآموزي) مسئوليت بستن آنها را به عهده نميگيرد. بنابراين به نظر ميرسد با ادامه روند كنوني، بايد در برنامه آتي توسعه كشور هم جايي براي بيسوادي و برنامههاي مربوط به آن باز گذاشت.
وي سال گذشته آمار بيسوادان در كشور را 9 ميليون و 719 هزار نفر اعلام كرده بود. به عبارتي بنا به گفته وي حدود 15 درصد از جمعيت كل كشور را بيسوادان تشكيل ميدهند. اين آمار در حالي ارائه ميشوند كه اولاً مراكز آمار ايران در ارائه اين ارقام، شاخصهاي حداقلي يعني مهارت خواندن، نوشتن و حساب كردن را در نظر ميگيرند. يعني بايد انتظار داشت به محض تغيير استانداردها و شاخصهاي سواد و بيسوادي متناسب با بافت فرهنگي و اجتماعي در سطح ملي و بينالمللي اين رقم بالاتر هم برود.
از سوي ديگر تمام موارد ذكر شده در مورد مردم كشور خودمان است. بخشي از بيسوادي نيز مربوط به اتباع بيگانه مقيم ايران است. به عبارت ديگر مهاجرت افراد بيسواد خارجي يكي از مبادي بيسوادي است كه در آمارها خود را نشان ميدهد. گزارشها حاكي از آن است كه بيسوادي در افراد زير 50 سال اتباع بيگانه مهاجر به كشورمان 10برابر شهروندان داخلي است.
علاوه بر اين، طرح آموزش فرد به فرد در فرآيند سوادآموزي، كه از دو سال قبل در انتظار گرفتن تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي است با وجود نداشتن تأييد رسمي از اين مرجع، به عنوان سياست مبتني بر برونسپاري در سازمان نهضت سوادآموزي اجرايي ميشود.
منبع : روزنامه جوان