گروه سیاست خارجی «خبرگزاری دانشجو» - جواد منصوری؛ به نظر می رسد آقای سریع القلم تصورشان این است که در سیاست خارجی موضوع کاملاً یک طرفه است و مسائل و مواضع اساسی یک نظام تاثیری در روابط خارجی ندارد.
زمانی که در ایران انقلاب اسلامی شکل گرفت ویژگی های خاص خودش را داشت و سعی کرد در راستای این اهداف قدم بردارد.
یکی از اساسی ترین اهداف آن گسترش دین اسلام در جهان بود اما این هدفش همواره در عرصه بین المللی قابل قبول نیست و زمانی که اعلام می کند زیر سلطه کشوری نمی رود و از مظلوم و دین اسلام در جهان حمایت می کند این به این معنی است که هیچ گاه تسلیم زور نخواهد شد و هیچ گاه روابط بدون تنش نخواهد بود.
تصور سریع القلم از ایران با تایلند یکسان است که بسیاری از موارد برایش مهم نیست اما در واقع اصل موضوع این است زمانی که ما اعلام می کنیم که می خواهیم حکومت اسلامی داشته باشیم و خواهان این هستیم که این حکومت گسترش پیدا کند قطعاً کشورهایی هستند که خواهان این موضوع نیستند.
به نظر بنده این اظهارات اصلاً منطقی نیست و به صراحت اعلام میکند که ما نباید اسلام را در ایران پیاده کنیم.
به عنوان نمونه یک عرف رایج در عرصه بین المللی وجود دارد اینکه دنیا نباید در امور داخلی کشورها دخالت کنند لذا مواردی که ایشان در سیاست خارجی مطرح کردند صحیح نیست و ما نمی توانیم با کشورهایی که قدرتمندتر از ما هستند مدارا کنیم.
ایشان در این مورد فرهنگ گرایی مطلق را بیان کرده است و تصور می کند که باید دست از نظرات خودمان برداریم.
حال یک سئوال اساسی در این میان وجود دارد آیا در رژیم شاه وی با هیچ کشوری مشکل نداشت بنابراین ما نمی توانیم با این دید خیلی راحت در مورد روابط با کشورها نگاه کنیم.
در برخی از این موارد که ایشان در سیاست خارجی مطرح کرده است اساساً نفی قدرت و حکومت مورد توجه قرار نگرفته است.
به عنوان مثال به چه دلیل صدام به ایران حمله کرد. آنها می گفتند که ما نباید اجازه دهیم تا جمهوری اسلامی ایران شکل بگیرد. همچنین وزیر خارجه رژیم صهیونیستی در سال 57 و 58 اعلام کرد که زلزله بزرگی در ایران رخ خواهد داد که تمام دنیا را خواهد لرزاند و از همه دولت ها خواست تا در مقابل ایران بایستند.
به نظر می رسد برخی از موارد این اصول سیاست خارجی که ایشان مطرح کردند صحیح نیست و دولت های بزرگ حق ندارند علیه ما فشار وارد کنند و ما باز هم با آنها ارتباط برقرار کنیم.