کد خبر:۳۷۸۹۹۱

امیر محبیان: اصولگرايان رويکرد واحدي در برابر روحاني ندارند/ اعتماد حاکمیت به احمدی‌نژاد سلب شده

مشکل احمدی‌نژاد در انتخاب‌های آتی در وهله نخست، در سطوح بالای حاکمیت است. آنها اعتمادشان از احمدی‌نژاد سلب شده است.

به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، «مشکل احمدی‌نژاد در انتخاب‌های آتی در وهله نخست، در سطوح بالای حاکمیت است. آنها اعتمادشان از احمدی‌نژاد سلب شده است. به صحبت‌های اخیر احمدی‌نژاد دقت کنید که دائما در حال ارسال سیگنال به سطوح بالای حاکمیت است تا اعتماد را بازسازی کند؛ از ویترین خارج کردن مشایی هم در این راستاست»؛ این اعتقاد دکتر امیر محبیان است. مدیرعامل خبرگزاری آریا در مصاحبه ای که با مثلث انجام داده تلاش کرده تا زوایای موجود بین اصولگرایان و احمدی‌نژاد را بیان کند.

 

آقاي احمدي‌نژاد اخيرا درباره جمله معروف خود، «احمدي‌نژاد يعني مشايي» اظهاراتي داشته البته تاييد نشده مبني بر اينکه «در انتخابات 92 چون حضور آقاي هاشمي قطعي شد و ما راي آور‌تر از مهندس مشايي نداشتيم با گفتن اين جمله از خودم هزينه کردم تا بتوانيم انقلاب را از خطر ارتجاع دور کنيم آن جمله انتخاباتي بود و امروز مطلقا موضوعيتي ندارد و تکرار آن موجب تفرق ميان نيروهاي انقلاب مي‌شود.» احساس مي‌شود او مي‌خواهد به اصولگرايان پيام دهد که چون ديگر با مشايي پيوندي ندارد از اين رو مانعي نيز بر سر راه پيوند اصولگرايان با او نيست، نظر شما چيست؟ آيا جدايي اصولگرايان از احمدي‌نژاد فقط متأثر از پيوند او با مشايي بود يا مسائل ديگري هم وجود دارد؟

 

ارتباط فکري احمدي‌نژاد با مشايي قابل انکار نيست و در اين ميان نقش مشايي تاييد کردن مستمر احمدي‌نژاد و افزودن به اعتماد به نفس اوست. به نظر مي‌رسد احمدي‌نژاد و مشايي دريافته‌اند که نظام نسبت به مشايي حساس است و کوتاه نمي‌آيد بنابراين تاکيد بر مشايي را از اولويت خارج کرده‌اند و مشايي از نقش شاهد بازاري به پرده‌نشيني تغيير رويکرد داده است.

 

اما در مورد رابطه احمدي‌نژاد و اصولگرايان بايد دقيق‌تر نگاه کرد. اصولگرايان از نظر احمدي‌نژاد يکپارچه نيستند؛ برداشت من اين است که اصولگرايان سنتي از نظر احمدي‌نژاد تاريخ انقضايشان گذشته و توانايي مواجه شدن با مسائل سياسي را ندارند، باتوجه به ذهنيت احمدي‌نژاد فکر مي‌کنم او اصولگرايان سنتي را بازي خورده هاشمي مي‌داند؛ جريان ايثارگران و رهپويان را هم الان قبول ندارد و آنها را حيران ميان حداد و قاليباف مي‌داند؛ پايداري‌ها را لازم مي‌داند به شرطي که به او اقتدا کنند و نه آيت‌الله مصباح! نقطه حساسيت آنها يعني مشايي را فعلا به پرده‌‌غيب مي‌فرستد تا بهانه‌اي نباشد؛ به‌دست محصولي و... پايداري را اداره مي‌کند و با شعارهاي تند پايداري اصولگرايان سنتي حاشيه‌نشين و ايثارگران را منفعل!

 

اگر آقاي روحاني به لحاظ موقعيت سياسي در وضعيتي قرار گيرد که در انتخابات رياست‌جمهوري سال 96 شکست‌پذير تحليل شود آيا احمدي‌نژاد گزينه آلترناتيو اوست يا کساني که در قطب مقابل دولت يازدهم هستند در اين جايگاه قرار گيرند؛ اصولگراياني همچون سعيد جليلي يا اصلاح‌طلباني همچون عارف؟

 

احمدي‌نژاد خوب مي‌داند که قادر است از فضاي دو‌قطبي به نحو‌احسن استفاده کند، او مي‌داند که رابطه‌اش با وضعيت روحاني کاملا معکوس است؛ هر چه فضاي سياسي براي روحاني تاريک شود، آينده او در رقابت روشن خواهد بود. احمدي‌نژاد در دو‌قطبي آينده که يک سر آن روحاني باشد اصلا افراد ديگر را قابل طرح نمي‌داند، زيرا يک بار ثابت شده که در معادله دو‌قطبي با روحاني آنها امتياز به رقيب مي‌دهند و مرد ميدان دو‌‌قطبي نيستند؛ در حالي که احمدي‌نژاد ثابت کرده که اصلا بازيگر فضاي دوقطبي است. عارف هم با ورود يک اصولگرا در برابر روحاني خودبه‌خود حذف مي‌شود چون اصلاح‌طلبان چه متاثر از هاشمي و چه بر‌اساس قواعد عملگرايانه نمي‌خواهند رقيبي براي شکست روحاني آنهم در برابر فردي چون احمدي‌نژاد به ميدان بفرستند.

 

بحثي است که هنوز آقاي احمدي‌نژاد در بين طبقه مستضعف جامعه کف راي دارد آيا همچنان اين بدنه اجتماعي همچون گذشته است يا دارد ريزش مي‌کند؟ گذر زمان به حجم طرفداران احمدي‌نژاد مي‌افزايد يا از تعداد آنها مي‌کاهد. به عبارت ديگر گذر زمان به نفع احمدي‌نژاد است يا به ضرر او؟

 

مشکل احمدي‌نژاد در انتخاب‌هاي آتي در وهله نخست، در سطوح بالاي حاکميت است. آنها اعتمادشان از احمدي‌نژاد سلب شده است. به صحبت‌هاي اخير احمدي‌نژاد دقت کنيد که دائما در حال ارسال سيگنال به سطوح بالاي حاکميت است تا اعتماد را بازسازي کند؛ از ويترين خارج کردن مشايي هم در اين راستاست.

 

آقاي احمدي‌نژاد تصور مي‌کرد چون مردم گرايش زيادي به او دارند اگر آقاي مشايي ردصلاحيت شود جامعه نمي‌پذيرد، اما خلاف اين اتفاق افتاد و جامعه سکوت کرد. در واقع براي هيچ کس موضوع ردصلاحيت مشايي اهميتي نداشت، به نظر شما چرا احمدي‌نژاد در انتخابات رياست‌جمهوري به سمت مشايي رفت، اشتباه تاکتيکي بود يا آنکه چاره‌اي نداشت؟

 

به گمانم احمدي‌نژاد تحليلي اشتباه از ميزان انعطاف نظام داشت. او فکر مي‌کرد نظام در برابر اصلاح‌طلبان يا فردي مثل روحاني که اشبه‌الناس به هاشمي دانسته مي‌شد؛ چاره‌اي جز اتکا به او ندارد. او اشتباه مي‌کرد؛ سيستم، روحاني «قابل پيش‌بيني» را به او که قابل پيش‌بيني نبود‌ ترجيح داد. روحاني بخشي از يک پروژه بزرگ بود که نظام قرار بود آن را براي ساماندهي آينده اجرا کند، در مقدمات اين پروژه احمدي‌نژاد نقشي را بر عهده داشت، ولي اين نقش در پرده دوم توسط فردي چون روحاني قابل اجرا بود، نه احمدي‌نژاد!

 

به نظر مي‌رسد اصلاح‌طلبان در قبال دولت روحاني مشي «انتقاد مخفي و حمايت علني» را در پيش گرفتند، آنها تا چه زماني اين رويکرد را حفظ مي‌کنند؟ در عرصه رقابتي نزديک همچون انتخابات مجلس يا عرصه رقابتي دور همچون انتخابات رياست‌جمهوري شاهد تغييري در اين سياست اصلاح‌طلبان خواهيم بود؟

 

اصلاح‌طلبان(غير از کارگزاران) از هيچ لحاظ روحاني را قبول ندارند، آنها روحاني را محصول بازي هاشمي با اصلاح‌طلبان مي‌دانند، ولي اصلاح‌طلبان در وضعيت بدي هستند، اگر به‌زبان عوامانه بخواهم وضعيت اصلاح‌طلبان و رابطه آنها را با روحاني توجيه کنم بايد بگويم گاهي فردي از سر ‌بي‌پناهي و ناچاري مجبور است اقدامي را انجام دهد. وضعيت آنها وقتي بدتر مي‌شود که بدانيم روحاني هم از ناچاري آنها خبردارد.

 

به‌نظر مي‌رسد اصولگرايان بعد از گذشت 18 ماه از روي کار آمدن دولت روحاني در حال صف‌بندي شفاف مقابل رئيس‌جمهور هستند و گويا تمايل دارند قطب مقابل دولت به حساب آيند، آيا اين رويکرد سياسي مناسبي براي اصولگرايان است چون برخي مي‌گويند اين کار عاملي مي‌شود که روحاني کامل متعلق به جناح رقيب شود و اين مساله شايد به ضرر اصولگرايان باشد، نظر شما چيست؟

 

اصولگرايان رويکرد واحدي در برابر روحاني ندارند، معتدلين به سرخطي علي لاريجاني رابطه خوبي با روحاني دارند، فراکسيون اصولگرايان و طيف ايثارگران هم سياست يکي به نعل يکي به ميخ را دنبال مي‌کنند، پايداري هم نانش را در تنور دعوا با روحاني پخت مي‌کند. پس اصولگرايان در قبال روحاني سياست واحدي را ندارند.

 

برخي معتقدند حسن روحاني قمار بزرگي روي پرونده هسته‌اي کرده است که اگر مذاکرات به نتيجه نرسد و شکست بخورد نخستين رئيس‌جمهور تک‌دوره خواهد بود، تحليل شما چيست، آيا اين طور مي‌شود يا آنکه روحاني از زمان باقيمانده استفاده مي‌کند و مي‌تواند سرمايه اجتماعي خود را در انتخابات رياست‌جمهوري 96 نيز به صحنه بياورد و پيروز آن رقابت لقب گيرد؟

 

روحاني با اين قمار شروع کرد و دولتش را روي مذاکره شرط‌بندي کرد ولي پس از آنکه فهميد قضيه توافق آن طوري که فکر مي‌کرد ساده نيست؛ فعلا در حال مديريت توقعات است و قصد دارد بازي را تغيير دهد.

 

اساسا وقتي شما با فاکتور «اميد» سر کار آمدي، شرايطت دشوار مي‌شود زيرا اميد پديده‌اي نااستوار و روانشناختي است، بازي با ذهنيت مردم هنر خاصي را مي‌طلبد، به‌عنوان يک حرفه‌اي در حوزه مديريت برداشت مي‌گويم که روحاني در اين کار يعني حفظ اميد موفق نبوده و مشاوره‌هايي که در اين راستا به او داده شده کاملا نشان داده که دقيق نبوده و روند محبوبيت او کاهندگي را البته با شيب پايين نشان مي‌دهد.بايد منتظر شد و ديد آيا روحاني مي‌تواند از شرايط فعلي درس بگيرد يا خير؟

 

 

منبع: مثلث

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴ دی ۱۳۹۳ - ۱۴:۱۶
منظورت از حاکمیت احتمالا همونی نیست که باغ پسته داره؟
1
3
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴ دی ۱۳۹۳ - ۱۴:۴۸
احمدی نژاد هر چی که هست با مشایی یا بی مشایی همین خار چشم بعضیاست، کافیه واسه اینکه این فضاسازی های خنده دار رو مورد توجه قرار ندیم
1
3
پربازدیدترین آخرین اخبار