چند وقتیست که بحث ازدیاد نسل و افزایش جمعیت در ایران مطرح شده و شعار "فرزند کمتر،زندگی بهتر" زیر سؤال رفته است.اولین توجیهی که از افرادی ،که از به دنیا اوردن فرزند امتناع میکنند می شنویم،توجیه اقتصادیست.
در حالیکه این آیهی قرآن بدون شک گویاترین پاسخ به سیاستهای سازمان جهانی بهداشت در سطح کلان، و خانواده ها،در سطح خرد دربارهی تنظیم خانواده و جمعیت به بهانهی مسائل اقتصادی است؛ هرچند ما در دورانی از این آیه غافل شدیم...؛
"...و فرزندان خود را از ترس فقر و تنگدستى نکشید، ماییم که آنها و شما را روزى مىدهیم، حقا که کشتن آنها گناهى بزرگ است"
با وجود این، افزایش تعداد فرزندان خانواده را مترادف با فشار اقتصادی بر مردم انگاشته اند و تمامی تحقیقات سیاستهای جمعیتی، که از جانب سازمان ملل متحد پشتیبانی میشوند، این موضوع را تأیید میکنند.
و این درحالیست که افراد متمکن جامعه هم که امکانات مالی خوبی برای فرزنداوری دارند،اغلب تک فرزندی را ترجیح میدهند.
در چالشهای اقتصادی کشورهای جهان سوم، این واقعیت نادیده گرفته میشود که عواملی چون سیطرهی کشورهای غربی بر سرنوشت این کشورها و غارت منابع ملتها و همچنین فسادهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی در ایجاد مشکلات اقتصادی در کشورهای اسلامی سهیم هستند؛ پس، میتوان نتیجه گرفت رشد جمعیت، رابطهای با فشار اقتصادی ندارد. از سوی دیگر، غرب و آمریکا از یک سو کشورهای مسلمان را با روشهایی مانند تحریم تحت فشار اقتصادی قرار میدهند و از سوی دیگر این فشارها را به تعداد فرزندان خانواده نسبت میدهند؛ در حالی که جمعیت در صورت برنامهریزی مناسب، میتواند چرخهای تولید را هم به چرخش در بیاورد و نیروی انسانی مولد یکی از زیربناهای توسعهی اقتصادی است.
در قرنی که پیش روی ما است، مزیت نسبی را انسان میآفریند. پس با نگرشی درست به انسان، او یک نیروی خلاق و تولیدکننده است. از آنجا که مزیت نسبی همراه با دانش فنی توسط انسان پدید میآید، تحقیقات -علاوه بر تأثیر مهارت و آموزش او در رشد اقتصادی- رویکردی نوین نیز یافته که بررسی و تأکید بر نقش، اندازه و رشد جمعیت بر رشد اقتصادی، از آن جمله است
با توجه به نقش جمعیت در پیشرفت یک جامعه،مخالفان ازدیاد جمعیت در کشورهای درحال توسعه و بویژه کشورهای اسلامی،با استدلال های خاص خود و همچنین درلوای اقدامات بشر دوستانه و موافق بهداشت جهانی اقداماتی را در جهت کاهش جمعیت انجام داده اند.
«ساموئل هانتینگتون» تئوریپرداز شهیر انگلیسی و مبدع نظریه ی «برخورد تمدنها» در سخنرانی خود، ازدیاد نسل جوان در کشورهای اسلامی را بسیار نگرانکننده تلقی میکند. به اعتقاد او، ترکیب جمعیتی جوان است که نیروهای اجتماعی را برای سازمانها و نهضتهای اسلامی آماده میکند و در این میان، از انقلاب اسلامی ایران بهعنوان نمونه یاد کرده است.
بنا به تاکید هانتینتون در دهه گذشته، جوانان در بسیارى از جوامع مسلمانان بیشتر از ۲۰ درصد رشد داشته اند. این نسلى است که نیروهاى اجتماعى را براى سازمان ها و نهضت هاى اسلامى آماده مى کند. وی به طور نمونه به افزایش نسبت جمعیت جوانان در سال ۱۹۷۰ اشاره می کند و می افزاید: در این دهه، انقلاب اسلامى ایجاد شد. افزایش ۲۰ درصدى جمعیت جوانان را در الجزایر، در اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ منجر به پیروزى مسلمانان در انتخابات شد. از سوی دیگر جمعیت هاى بزرگتر نیازمند منابع بیشترى هستند. مردم این جوامع در آینده مجبور خواهند شد براى رفاه خود به فکر اشغال اراضى دیگران باشند. همچنین کنار هم قرار گرفتن مسأله رشد جمعیت در یک فرهنگ و کند بودن رشد جمعیت در فرهنگ دیگر، نیازمند تعدیل سیاسى و جلوگیرى از خشونت است. بنا به تاکید وی جمعیت کشورهاى اسلامى به گونه اى چشمگیر در حال افزایش است. این مسأله ظرف بیست سال آینده باعث مهاجرت دستهجمعى جوانان مسلمان جویاى کار به غرب خواهد شد که با توجه به ظهور پدیده بیدارى اسلامى و مقابله با ارزشهاى فرهنگى غرب که براى غرب یک خطر محسوب مى شود.
از طرفی هم در دههی هفتاد و در زمان هنری کسینجر، مشاور امنیت ملی رئیسجمهور وقت آمریکا، پروژهای دربارهی تأثیر روند رشد جمعیت جهانی بر امنیت ملی آمریکا طراحی و انجام شد. این پروژه روند فزایندهی رشد جمعیت جهانی را بر خلاف امنیت ملی آمریکا میدانست و با تشریح استراتژی آمریکا در مورد جمعیت جهانی، سیاستها، راهکارها، چگونگی همکاری سازمانهای بینالمللی و روش ترغیب و اقناع رهبران کشورهای مورد نظر برای کاهش روند رشد جمعیت را تبیین میکرد. این پژوهش می گوید: افزایش جمعیت در کشورهای کمتر توسعهیافته با منابع غنی منجر به افزایش مصرف این منابع در راستای تأمین رفاه و معیشت مردم آن کشورها شده است و در نتیجه نفت و دیگر منابع با افزایش قیمت و در واقع کاهش دسترسی غرب و آمریکا مواجه میشوند و منافع اقتصادی آنها را به خط میاندازد
این رشد جمعیت اما به معنای جابجایی معادلات قدرت در جهان است. به این مفهوم که با پیشرفت علم و تکنولوژی عواملی مانند زمین و سرمایه کمرنگ می شود و به جای آنها این نقش نیروی انسانی است که توازن معادلات قدرت جهانی را به سمت و سوی کشورهایی با نیروی انسانی بیشتر جابجا می کند. از همین روی، پس از بررسیهای مختلف در قالب پروژههای متعددی که در آمریکا و کشورهای اروپایی روی رشد جمعیت در کشورهای مسلمان و در حال توسعه و تأثیر آن در معادلات سیاسی و اقتصادی جهان و جابهجایی احتمالی قدرت انجام گردید و تخمین زده شد که جمعیت این کشورها تا سال ۱۹۹۹ به ۵ میلیارد نفر افزایش پیدا میکندبه باور وی وقتی جوانان ۱۵ تا ۲۴ ساله به ۲۰ درصد کل جامعه برسند ترکیب جمعیتى چنین رشدى، ممکن است عواقب اجتماعى و سیاسى داشته باشد زیرا جوانان به دنبال اصلاحات، انقلاب و اعتراضات هستند. از لحاظ تاریخى، گروه هاى جوان ایجاد شده و به همراه آن، نهضتهاى بزرگى براه افتادهاند.
روز ۱۱ جولای ۱۹۸۹ روز جهانی جمعیت و سیاستهای تنظیم خانواده،توسط دفتر برنامهی توسعهی سازمان ملل متحد تعیین شده که این روز درست معادل ۲۰ تیر ماه ۱۳۶۸ در کشور ماست ؛ در راستای اهدافی که برشمردیم و با ترفندهای زیرکانه از آن به بعد رفته رفته شعارهایی همچون "فرزند کمتر زندگی بهتر" بر ذهن مردم کشورمان حاکم میشد و تصویب قانون تنظیم خانواده و جمعیت در سال ۱۳۷۲ نیز موجب شد تا رشد جمعیت کشورمان از ۶.۸ در سال ۶۵ ظرف مدتی بسیار کوتاه تر از زمان پیش بینی شده به ۱.۳ در سال ۹۰ برسد.
به گفته ی رئیس شورای فرهنگی اجتماعی زنان درست در زمانی که از نظر علمی و عملی خطر پیری جمعیت و کاهش رشد جمعیت را درک کردند برای غرب به ویژه (اروپا و آمریکا و کانادا و حتی اسرائیل) سیاستهای افزایش جمعیت و تشویق به آن و برای شرق به ویژه کشورهای اسلامی و ایران، سیاستهای کاهش جمعیت ابلاغ شد و در حالیکه جمعیت شناسان بر بوجود امدن بحران پیری جمعیت تاکید میکنند،دشمنان قسم خورده ی ما در حالیکه به مخالفت با ازدیاد جمعیت و نفی آن می پردازند و مضرات آن را بازگو می کنند ،خود در پی افزایش جمعیت در کشورشان هستند و مثل همیشه تناقض های رفتاری خود را اشکارتر می سازند.از صداهای مخالف سرسخت ازدیاد جمعیت در ایران شبکه های ماهواره ای هستند به همین منظور بی بی سی فارسی درصدد ایجاد توقعی بود که ابتدا دولت باید کمک کند سپس مردم با دریافت این کمک ها، اقدام به فرزندآوری کنند.
اهمیت این موضوع همین جا مشخص میشود که اگر مسئله، موضوع پیش پا افتاده ای می بود، تنها در شبکه بی بی سی، ده ها ساعت وقت برای معکوس کردن این حرکت صرف نمی شد.
تحت تاثیر سیاست کاهش جمعیت مرد و زن حتی اگر صاحب دوفرزند هم باشند در واقع خود را بازتولید کرده اند و سهمی در افزایش جمعیت ندارند؛
کاهش جمعیت در بلند مدت به پیری جمعیت می انجامد و در نتیجه جامعه از بهره بردن از نیروی بانشاط و جوان محروم می ماند و کمبود نیروی کار و همچنین القا نمودن سبک خاصی از زندگی که زنان شاغل را دارای پرستیژ اجتماعی می داند،باعث ازدواج های دیرهنگام شده و همچنین سبب میشود جمعیت کثیری از زنان برای کار به بیرون از خانه رفته و در نتیجه از بدنه ی اصلی خانواده جدا شده و تمایل چندانی به باروری نداشته باشند و اکثرا به اوردن یک فرزند اکتفا کنند؛ این چرخه به همین منوال تکرار میشود که در بلند انحطاط یک کشور و ملیت را سبب می شود.
حال در این میان نرخ طلاق که روند رو به افزایش دارد و خانواده های تک والد را بوجود می اورد را هم باید در نظر داشت.
آمار و ارقام رشد جمعیت در کشور ما به مرز هشدار رسیدهاند و با توجه به نرخ رشد جمعیت 1.29درصدی در سال، اگر به زودی برای افزایش این نرخ رشد کاری نکنیم، تا سال 95 به «چالهی جمعیتی» میافتیم؛
گاهی آمار زنگ خطری است که نشان میدهد راه رفته اشتباه بوده و تا دیر نشده باید برای جبران مافات مسیر را تغییر داد.
رهبر معظم انقلاب اخیرا به شدت بر ازدیاد جمعیت تاکید کرده اند و عمق فاجعه را بارها به مسئولین و مردم گوش زد کرده اند.
امید است با سیاست گذاری های صحیح و بخصوص حمایت از جوانان در بحث ازدواج،و فرهنگسازی صحیح و همچنین ترویج سبک زندگی ایرانی-اسلامی گام های مؤثری در جهت افزایش جمعیت برداشته شود.
منبع: 2تا کافی نیست