به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، عبدالعزیز آل سعود در چارچوب تلاش هایش برای سیطره خاندان آل سعود بر تمام عربستان، دولت سوم سعودی را تاسیس کرد و مناطقی را که تابع دولت های نخست و دوم سعودی بود، در قلمرو این حکومت قرار داد.
تاریخ مرحله پایانی تاسیس حکومت معاصر آل سعود
پایتخت : ریاض
زبان : عربی
حکومت: پادشاهی مطلق
مذهب رسمی: وهابیت
بنیانگذار : عبدالعزیز آل سعود 1902–1921
رخدادهای تاریخی
نبرد جراب 24 ژانویه 1915
نبرد ریاض 15 ژانویه 1902
سقوط امارت حائل دوم نوامبر 1921
دولت سوم آل سعود، میراث دولت های نخست و دوم سعودی به شمار می رود، این دولت پنجم شوال 1319 هجری قمری برابر با پانزدهم ژانویه 1902 میلادی به دست موسس آن عبدالعزیز آل سعود تشکیل شد.
کنفرانسی در ریاض با شرکت علماء و روسای نجد برگزار شد که شرکت کنندگان تصمیم گرفتند عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل سعود حاکم نجد و جانشینان وی، لقب سلطان(پادشاه) بگیرند. عبدالعزیز آل سعود نامه ای به نماینده تام الاختیار و ارشد انگلیس نوشت و وی را در جریان این تصمیم قرار داد، حکومت انگلیس هم در 27 ذی الحجه 1339 هجری قمری برابر با دوم سپتامبر 1921 میلادی، ابن سعود و جانشینانش را به عنوان پادشاه نجد به رسمیت شناخت. پادشاهی که تا زمان اعلام تشکیل پادشاهی عربستان سعودی در سال 1932 میلادی برپا بود.
عبدالرحمن بن فیصل به همراه خانواده اش از نجد مهاجرت کرد و در کویت رحل اقامت گزید، کویتی که شیخ محمد آل صباح امیر آن بود و به دستور دولت عثمانی، حق اقامت به آل سعود در کویت داد. از اینجا می توان با موضع دولت عثمانی در قبال آل سعود پس از سقوط دولت دوم آنها (1309 ـ 1319هجری قمری برابر با 1891 ـ 1902 میلادی) آشنا شد که محدود کردن تحرکات و مکان اقامت آل سعود نشان دهنده نگرانی عثمانی ها از توطئه چینی و آشوب سعودی ها علیه آل رشید بود.
پایان دومین دولت سعودی به تدریج صورت گرفت؛ این دولت تا پیش از سقوط، دولت قدرتمندی در شبه جزیره عربستان به ویژه در دوره حکومت فیصل بن ترکی از مطرح ترین امیران آن به شمار می رفت، اما در نتیجه عوامل متعددی در نهایت از هم فروپاشید و عثمانی ها منطقه الاحساء را هدف حملات خود قرار دادند و آل رشید هم تمام سرزمین نجد را تحت سیطره خود قرار دادند و این خاندان به حکومت آل سعود در تمام نجد پایان داد، این در حالی بود که امارت آل رشید با حمایت فیصل بن ترکی از عبدالله بن رشید به عنوان امیر جبل شمر شکل گرفت.
از آن زمان امارت رشیدی بر پا بود، امارتی که پایه های حکومت آل سعود را در نجد ویران کرد و آنگاه در دوران عبدالرحمن بن فیصل آخرین امیر دولت دوم سعودی، مهر سرنگونی بر آن زد.
پیشینههای سقوط
اختلافاتی که میان فرزندان فیصل بن ترکی به وجود آمد، سبب تضعیف شدید دولت دوم سعودی شد. پس از مرگ فیصل بن ترکی آل سعود، عبدالله بن سعود بزرگترین فرزندش، در سال 1282 هجری قمری برابر با 1865 میلادی جانشین وی شد، اما این مساله سبب بروز اختلافات میان وی و برادرش، سعود شد که در نهایت خروج و شورش سعود را به دنبال داشت، موضوعی که فرصت را برای سیطره آل رشید، امیران جبل شمر و تحرکات ترکان عثمانی در الاحساء و قطیف فراهم کرد.
رابطه میان فیصل بن ترکی و عبدالله بن علی بن رشید امیر وی در جبل شمر، رابطه خاصی بود و با رابطه وی با امیران دیگر فرق داشت. این رابطه حسنه میان رهبران سعودی و امارت الجبل ادامه داشت تا اینکه اختلافات میان طرفین در دوران عبدالله بن فیصل آل سعود و محمد بن عبدالله بن رشید آغاز شد و این اختلافات به درگیری هایی منجر شد که نتیجه آن سیطره امیر محمد بن عبدالله بن رشید بر عبدالرحمن بن فیصل آخرین امیر دولت دوم سعودی و سرنگونی آن در سال 1309 هجری قمری برابر با آگوست 1891 میلادی بود.
هنگامی که عبدالرحمن حاکم ریاض بود، محمد بن عبدالله آل رشید تصمیم گرفت قصیم و ریاض را تحت سیطره خود قرار دهد.
تاریخچه روابط گرم و حسنه آل سعود و آل خلیفه
واقعه الملیداء با شکست سنگین طرفداران عبدالرحمن بن فیصل آل سعود همراه شد، وی تصمیم گرفت پیش از رخ دادن فاجعه به آنها کمک کند، اما هنگامی که به همراه لشکریانش به الخفس در 115 کیلومتری ریاض رسید، خبر پایان درگیری و پیروزی ابن رشید به وی رسید.
عبدالرحمن با درک این نکته که ابن رشید قطعا به سوی موضع نیروهایش پیشروی خواهد کرد و با اطلاع از ضعف موقعیت نظامی اش به سبب شکست در برابر محمد بن رشید در پی نبرد الملیداء در سال 1308 هجری قمری برابر با 1891 میلادی، به دنبال منطقه امن تر برای خانواده اش به سوی مناطق واقع بین یبرین و الاحساء رفت تا از تیررس حملات ابن رشید در امان باشند. با این حال به سبب دشواری زندگی در صحرا برای زنان و کودکانش، فرزندش، عبدالعزیز را به سوی شیخ عیسی بن خلیفه حاکم بحرین فرستاد و از وی خواست با اقامت خانواده اش موافقت کنند، شیخ عیسی از این درخواست استقبال کرد، عبدالرحمن آل سعود، فرزندان و زنانش را به بحرین فرستاد که با استقبال گرم حاکم این جزیره روبرو شدند.
عبدالرحمن آل سعود پس از اطمینان یافتن از مکان امن زنان و کودکانش در بحرین، تلاش کرد ریاض را از آل رشید بازپس گیرد، طرفدارانش را از بادیه جمع کرد، ابراهیم بن مهنا برادر حسن بن مهنا امیر مشهور بریده را هم همراه خود دید، عبدالرحمن با نیروهایش به منطقه الدلم حمله کردند و بر آن مسلط شدند و کسانی را که با محمد بن رشید همسو بودند، اخراج کردند، آنگاه راهی ریاض شدند و در سال 1309 هجری قمری برابر با 1891 میلادی وارد آن شدند. عبدالرحمن در حریملاء واقع در شمال ریاض اقامت کرد.
هنگامی که اخبار تحرکات عبدالرحمن آل سعود به محمد بن رشید رسید، فورا با ارتش خود از حائل به سمت ریاض حرکت کرد، دو لشکر در حریملاء به هم رسیدند، لشکر عبدالرحمن از هم فروپاشید و برخی از نیروهایش کشته شدند و ابن رشید هم وارد ریاض شد و محمد بن فیصل را به عنوان امیر آن باقی گذاشت و خود به حائل بازگشت. نبرد حریملاء رویاها و آرزوهای عبدالرحمن آل سعود را ادامه تحرکات نظامی خود بر باد داد، وی در حالی به چادر خود در بادیه برگشت که فرزندش، عبدالعزیز در اطراف منازل عجمان مستقر بود.
نبرد حریملاء آخرین جنگ های حاکمان دولت دوم سعودی بودند که با سقوط آن دومین دوره از تاریخ حکومت آل سعود هم به پایان رسید.
تحرکات سیاسی آل سعود؛ رفاقت دیرینه با آل صباح در کویت
آل سعود بهره زیادی از اقامت خود در کویت برد، به طوری که تحرکات سیاسی و غیر سیاسی خود را از آنجا برای احیای حکومتی که از دست دادند، آغاز کردند. دولت عثمانی به آل صباح تاکید کرده بود که در صورت بروز طمع ورزی محمد بن رشید یا تلاش وی برای استقلال از دولت عثمانی یا تماس با قدرت های سیاسی خارجی دارای حاکمیت در منطقه خلیج فارس، آل سعود قدرتی است که نمی توان آن را نادیده گرفت.
نکته قابل توجه، این است که پیوندهای رابطه حسنه میان آل سعود و آل صباح و به طور خاص میان شیخ مبارک الصباح و عبدالعزیز آل سعود، محکم و استوار بود . گفته شده بود که شیخ مبارک الصباح با حمایت قاطع از عبدالعزیز تلاش کرد از قدرت آل سعود برای ضربه زدن به ابن رشید دشمن و رقیبش بهره ببرد، به ویژه پس از اینکه، مبارک از محمد الصباح و جراح الصباح دو برادرش راحت شد، رابطه میان مبارک الصباح و عبدالعزیز ابن متعب بن رشید با توجه به حمایت مبارک الصباح از آل سعود که در کویت اقامت کرده بودند، تیره شد.
نکته دیگر باید به درگیری هایی که میان آل رشید و آل صباح رخ داد، اشاره کرد تا جایی که حملات ابن رشید به مرزهای عراق هم امتداد یافت و شیخ سعدون پاشا ابوعجیمی رئیس قبائل المنتفق که از شیخ مبارک علیه آل رشید حمایت می کرد، با این حملات به مقابله پرداخت.
پیشنهاد دولت عثمانی
عاکف پاشا نماینده عثمانی در الاحساء، نماینده ای را نزد عبدالرحمن فرستاد و در نزدیکی المبرز در دو مایلی شمال الهفوف با یکدیگر دیدار کردند، آنگاه امارت ریاض را به وی پیشنهاد داد به این شرط که به حاکمیت دولت عثمانی اعتراف کند و هر سال هم مبلغ شش هزار ریال خراج بپردازد و در مقابل دولت عثمانی هم متعهد می شود از وی با پول و سلاح حمایت کند، اما عبدالرحمن با این بهانه که از شورش طرفدارانش می ترسد، از پذیرش این پیشنهاد سر باز زد.
گفته می شود که هدف دولت عثمانی این بود که با جذب عبدالرحمن و تبعیت وی از این دولت، عدم حملات وی یا طرفدارانش به منطقه الاحساء و قطیف تضمین می شود که نکته مهمی برای آن به شمار می رفت و همچنین تضمینی برای عدم سوءاستفاده انگلیس رقیب دولت عثمانی از موضوع عبدالرحمن آل سعود بود. با این حال گفته شده است که عبدالرحمن این پیشنهاد عثمانی ها را به دلیل بی اعتمادی به آنها یا بی اعتمادی به وفاداری عشایر نجدی نسبت به خود پس از پیروزی های پیاپی ابن رشید نپذیرفت.
عبدالرحمن پس از مخالفت با پیشنهاد دولت عثمانی، تصمیم گرفت در کویت باقی بماند، چون نسبتا از خطر دشمنش، محمد بن رشید، دور بود و همچنین کویت به عنوان پناهگاه طرفدارانش بود که از نجد فرار کرده بودند، به همین سبب حضور عبدالرحمن در کویت فرصتی برای اطلاع از شرایط و اوضاع نجد از طریق فعالیت تجارش بود و نیز فرصتی برای ارتباط با دشمنان ابن رشید فراهم می کرد.
اما محمد بن صباح حاکم کویت از دادن اجازه به وی برای اقامت در کویت عذرخواست.به نظر می رسد علت امتناع محمد بن صباح از دادن اجازه اقامت به عبدالرحمن به دو مساله برگردد که اولین مورد آن سفارش و یا بهتر بگوییم دستور عثمانی ها بود و دومین مورد هم به نگرانی و ترس امیر کویت از محمد بن رشید برمی گردد، به همین سبب عبدالرحمن اقامت در بادیه را به اجبار برگزید که پیش از نبرد حریملاء در آن ساکن بود.
عبدالرحمن نامه ای برای "قاسم بن ثان" امیر قطر نوشت و وضعیت خود را برای وی تشریح کرد، ابن ثان از وی استقبال کرد و وی نیز به قطر رفت و خانواده اش هم که مدت دو ماه از آگوست تا نوامبر 1892 میلادی در بحرین بود، به وی پیوست. اما ناگهان، دولت عثمانی موضع خود را در قبال عبدالرحمن آل سعود تغییر داد و با درخواست وی برای اقامت در کویت موافقت کرد، به همین سبب توافقی به دست آمد مبنی بر اینکه عبدالرحمن و خانواده اش در کویت اقامت کنند و دولت عثمانی هم حقوق ماهیانه به میزان شصت لیره عثمانی به وی پرداخت کند.
اما علت تغییر موضع دولت عثمانی این بود که این نکته را درک کرد که حضور عبدالرحمن در کویت تضمین کننده کنترل تحرکاتش است و می تواند مانع ارتباط وی با برخی قبایل شود یا به تعقیب یا منع فعالیت هایش دست بزند. عبدالرحمن و عبدالعزیز، پسرش که بعدها ملک عبدالعزیز شد، در سال 1892 میلادی در کویت اقامت گزید که عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل سعود از همین کویت بود که اولین گام خود را برای تشکیل پادشاهی فراگیر آل سعود برداشت.
محمد بن عبدالله بن رشید که حاکمیت مطلقی در نجد داشت، در 29 نوامبر 1897 میلادی در حائل درگذشت. پس از وی، عبدالعزیز بن متعب عبدالله ابن رشید برادرزاده اش، جانشین وی شد.
آل سعود، پس از سقوط دولت دوم خود در نجد، سلطه خود را بر این منطقه و مناطق دیگر شبه جزیره عربستان از دست داد، اما زمینه تشکیل سومین دولت سعودی از بین نرفت و هواداران آنها در نجد همچنان به تحرکات خود با وجود حکومت آل رشید ادامه دادند.
منبع: تسنیم