کد خبر:۳۸۳۰۶۱

اصلاح‌طلبان یا انحصارطلبان

گویا در مسلک سیاسی دوم خردادی‌ها، یک‌چیز بیشتر اولویت ندارد و آن «کسب قدرت سیاسی به هر قیمت» است. فلسفه سیاسی «ماکیاولیستی» مدعیان اصلاح‌طلبی دقیقاً در تضاد با منافع ملی کشور از یک‌سو، و از سوی دیگر قاعده مردم‌سالاری است.

به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، همایش مدعیان اصلاح‌طلبی در حالی هفته گذشته در تهران برگزار شد، که با حاشیه‌ها و نکات قابل‌تأملی همراه بود. از جمله نکات تأمل‌برانگیز این همایش طرح مواضع انحصارطلبانه از سوی برخی سخنرانان این همایش بود که جای بررسی دارد. آن‌گونه که یکی از چهره‌های شناخته‌شده جریان مذکور در این همایش با بیان اینکه ما کرسی‌های زیادی را نمی‌خواهیم، می‌گوید: «ما تنها 290 کرسی مجلس را می‌خواهیم. » (!) او حتی پا را فراتر نهاده و صراحتاً از دولت می‌خواهد فرماندارانی را که از دولت قبل برجای مانده‌اند، برکنار کند.  لحن طلبکارانه- انحصارطلبانه‌ای که در کلام این رجل سیاسی دوم‌خردادی به چشم می‌خورد، یادآور منش و رویکردی است که در جریان سیاسی مذکور نهادینه و در عمر سیاسی چندین ساله به‌ تناوب مشاهده شده است. هنگامی‌که این جریان در خاستگاه اولیه خود در حال نضج گرفتن بود، پدرخوانده‌های موسوم به «چپ سنتی» آن در قالب دولت دهه 60 و نیز مجلس سوم، با سوءاستفاده از تابلوهایی همچون دفاع از مستضعفان و مبارزه با اسلام امریکایی، اجازه عرض‌اندام را از رقیب خود سلب کردند و انحصاری تمام‌عیار در قوه مجریه وقت را به نمایش گذاردند.  یک دهه بعد زمانی که سوار بر موج دوم خرداد 1376، بار دیگر سکان اجرایی کشور را در اختیار گرفتند، با حرص و ولعی وصف‌ناشدنی، هرکه را که به رقیب انتخاباتی رئیس‌جمهور وقت رأی داده بود از مناصب مدیریتی بیرون راندند و با برچسب «ضد اصلاحات» نیروهای مؤمن و انقلابی را به حاشیه بردند.

 

بارها در آستانه ادوار مختلف انتخابات، این جمله را از فعالان سیاسی این گروه شنیده‌ایم که بر فرض «اگر مردم پای صندوق‌های رأی بیایند، قطعاً (!) اصلاح‌طلبان رأی خواهند آورد». این جمله علاوه بر آنکه توهم «خوداکثریت‌پنداری» این جماعت را نشان می‌دهد، یادآور خاطره تلخی است که در سال 1388 رخ‌نمود و درست پیش از انتخابات، هم اینان در قالب حامیان موسوی، ادعا کردند که اگر تقلب اتفاق نیفتد، موسوی برنده انتخابات است. توهم شخص وی در کنار جاه‌طلبی اینان، بستر‌ را برای فتنه‌ای رقم زد که هشت ماه کشور را مشغول خود کرد و هنوز نیز از آسیب‌های پیامدهای آن به‌طور کامل رها نشده‌ایم.

 

گویا در مسلک سیاسی دوم خردادی‌ها، یک‌چیز بیشتر اولویت ندارد و آن «کسب قدرت سیاسی به هر قیمت» است. فلسفه سیاسی «ماکیاولیستی» مدعیان اصلاح‌طلبی دقیقاً در تضاد با منافع ملی کشور از یک‌سو، و از سوی دیگر قاعده مردم‌سالاری است. جالب اینجاست که همین جماعت که شعار «توسعه سیاسی»‌شان گوش فلک را کر کرده است، به‌وضوح معیارهای دوگانه‌ای در برخورد با رأی مردم از خود نشان داده‌اند. آنگاه‌که رأی مردم را مطابق میل خود ببینند، آن را به‌عنوان نماد دموکراسی، حماسه و صدای ملت تعبیر می‌کنند و آنگاه که این رأی در تضاد با منافع حزبی و گروهی آنان باشد، یا نتیجه انتخابات را نمی‌پذیرند و نظام و دستگاه‌های مسئول را به تقلب متهم می‌کنند یا آنکه برآیند رأی مردم را پوپولیسم و عوام‌زدگی می‌خوانند.

 

در سال 1376، سرمست از نتیجه انتخابات، رأی نامزد پیروز را به چماقی «20 میلیونی» تبدیل کردند که بر سر رقبا کوفته شد. آش سوءاستفاده از این رأی آن‌قدر شور شده بود که یکی از حامیان این جریان خوش‌خیالانه از عبارت «ارتش 20 میلیونی» برای نشان دادن دوم‌خردادی‌ها استفاده کرد یا فرد ساده‌لوحی که مطرود امام(ره) بود، رأی را اشتباه 22 میلیونی اعلام کرد!   بعدها که سیاست‌بازان عنان کار دوم خرداد را در اختیار گرفتند و شعارها و اهدافشان هیچ تناسبی با مطالبات عمومی نداشت، ژست نخبه‌گرایی و پرهیز از پوپولیسم به خود گرفتند و همان‌هایی که با رأی مردم از نردبان قدرت بالا رفتند، مطالبات اکثریت مردم را تخطئه کردند. آنگاه که اکثریت مردم به دنبال احقاق خواسته‌های معیشتی خود بودند، یکی از همین به‌اصطلاح اصلاح‌طلبان، با وقاحت و بی‌پروایی تمام، مردم را «لشکر قابلمه به‌دست» معرفی کردند و یکی از نمایندگان مجلس ششم - که امروز به کارشناس رسانه سلطنتی انگلستان تبدیل‌شده است- در پاسخ به این پرسش منتقدان که چرا به مشکلات اقتصادی مردم رسیدگی نمی‌کنید، پشت تریبون رفت و گفت: «اگر مرگ موش هم توزیع شود، مردم برای گرفتن آن صف می‌بندند!»
امروز نیز به نحوی همین ماجرا در حال تکرار است. اگر به حافظه تاریخی خود مراجعه‌ای گذرا کنیم، به‌راحتی به یاد می‌آوریم که قریب به دو سال پیش در چنین ایامی، همین‌ها، بر طبل مشکلات اقتصادی مردم می‌کوفتند و اکنون چنان خود را به بی‌خبری زده‌اند که نه خانی آمده و نه خانی رفته است. چنان هیاهو بر سر مطالبات سیاسی خود ایجاد می‌کنند که انگارنه‌انگار که اکثریت مردم دنبال چیزهای دیگری هستند.

 

مورد قابل‌تأمل‌تر آن است که باز در همایش یادشده نیز از رویکرد خطاکارانه پیشین خود دست برنداشتند و زمزمه‌های تشکیک در سلامت انتخابات را که زمینه‌ساز فتنه 88 بود، تکرار می‌کنند.

 

در چنین شرایطی آیا نباید نگران انحصارطلبی و تمامیت‌خواهی اینان بود؟ اگر اینها بار دیگر مجال حضور در انتخابات را داشته باشند، چه تضمینی وجود دارد که به نتیجه انتخابات و آرای مردم احترام گذارند؟ آیا تجربه تلخ فتنه 88 کافی نیست تا بر سر بازگشت کسانی که منافع ملی را قربانی جاه‌طلبی‌های سیاسی و ناکامی‌های انتخاباتی خود می‌کنند، ضوابط سختگیرانه‌ای وجود داشته باشد؟ برفرض محال پیروزی در انتخابات، باز چه تضمینی هست که مسیری را طی کنند که تضمین‌کننده مطالبات حقیقی مردم باشد؟ آیا تجربه تلخ مجلس ساختارشکن ششم و تجدیدنظرطلبان برانداز که مسیر «نفوذ و استحاله» را برای دشمن هموار ساختند، نباید حساسیت نیروهای وفادار به انقلاب اسلامی را دوچندان سازد؟

 

 

منبع: جوان

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار